
شب چهارم محرم
حر الگوی توبه و حقیقتجویی است. او در آغاز برخورد با امام حسین (ع) چنین جایگاه وارستهای نداشت و به گفته خودش مامور بود و معذور؛ اما ادب و تواضعش در مقابل سالار شهیدان، سبب رهاییش شد. حر با ژرف بینی، حق را بر باطل ترجیح داد و پیشانی پشیمانی بر سجده گاه توبه فرود آورد. حر، جذاب ترین الگوی توبه برای خطاکاران است. در ادامه آسمونی به معرفی شخصیت شب چهارم محرم می پردازیم.
حرّ بن یزیدبن ناجیة بن سعدبن بنی ریاح
حرّ از بزرگان قبیله بنی تمیم و شاخه بنی ریاح بود. او همواره از بزرگان و شجاعان قوم خود به شمار می رفت.
هنگامی که خبر آمدن امام حسین(علیه السلام) در کوفه منتشر شد، حرّبن یزید به سمت فرماندهی 1000 نفر از سربازان برگزیده شد و عبیدالله به او دستور داد، از ورود امام به کوفه جلوگیری و او را وادارد که با یزید بیعت کند. هنگامی که امام حسین(علیه السلام) به منزل «ذی حِسم» رسیدند.
امام دستور داد در آنجا اتراق کرده و خیمه ها را برافراشتند. لشکر هزار نفری حرّ در شدت گرمای ظهر، در برابر امام حسین(علیه السلام) با شمشیرهای آویزان، صف کشیدند. امام احساس کرد که آنها تشنه اند، به اصحاب و یارانش امر کرد: «این قوم را سیراب و لب اسبهایشان را تر کنید.»
علی بن طعان محاربی نقل می کند: در آن روز من در سپاه حر آخرین نفر بودم که نزد امام حسین(علیه السلام) و یارانش رسیدم. چون امام تشنگی مرا دید، فرمود: فرزند برادر! آن شتر را که مشک آب بر آن قرار دارد بخوابان، خواباندم. فرمود: لبه مشک را برگردان و آب بیاشام. از شدت تشنگی نتوانستم لبه مشک را برگردانم و آب بخورم در این لحظه امام بلند شد و این کار را انجام داد. پس از اینکه لشکر حرّ سیراب شدند، امام به آنها گفت: ای مردم شما کیستید؟ جواب دادند: یاران عبیدالله هستیم. امام فرمود: فرمانده شما کیست؟ گفتند: حرّبن یزید ریاحی. امام به حرّ گفت: ای فرزند یزید، وای بر تو، با مایی یا بر ما؟ حرّ در جواب گفت: بر تو ای ابا عبدالله. در این لحظه امام فرمود:
«وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ باللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ».
حر با لشکر عظیمی که همراه خود داشت در روز عاشور در برابر امام (ع) ایستاده بود، در آن روز امام حسین(علیه السلام) با صدای بلند از مردم یاری خواست و گفت:
«أَما مِنْ مُغِیث یُغِیثُنا لِوَجْهِ اللهِ؟ أَما مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللهِ؟»
حر ریاحی با شنیدن سخنان جانسوز امام، مضطرب و پریشان شد، با ناراحتی نزد عمربن سعد آمد و به او گفت: آیا می خواهی با حسین(علیه السلام) بجنگی؟ عمربن سعد با کمال بی شرمی گفت: آری، چنان نبردی کنم که کمترین آن بریده شدن سرها و جدا شدن دستها را به دنبال دارد. حرّ که دوست نداشت با امام روبه رو شود، به او گفت: بهتر نیست او را به حال خود واگذاری تا اهل بیت خود را از اینجا دور کند؟ عمر سعد که جیره خوار عبیدالله بود، در جواب گفت: اگر کار دست من بود، پیشنهاد تو را عملی می کردم، ولی امیر اجازه نمی دهد.
حرّ نگران و آشفته در گوشه ای ایستاد و به فکر فرو رفت. به دنبال بهانه ای می گشت که از لشکر عمر سعد جدا شود، لذا نزد «قرّة بن قیس» آمد و گفت: اسبت را آب داده ای؟ گفت: نه، حر گفت: نمی خواهی آبش دهی؟ من می روم و او را سیراب می کنم و با این بهانه از لشکر عمر سعد فاصله گرفت و راهش را به طرف خیمه گاه امام، کج کرد.
مهاجربن اوس که همراهش بود، به حُر گفت: از کارهایت متحیّر شده ام، به خدا قسم هرگز تو را این گونه ندیده ام، اگر از دلیران کوفه سؤال می کردند، نام تو را می بردم. حرّ ریاحی در جواب گفت:
«به خدا قسم، خود را در میان بهشت و جهنم می بینم، ولی چیزی را بر بهشت ترجیح نخواهم داد. اگر چه مرا بکشند و پاره پاره کرده و بسوزانند.»
روز چهارم ماه محرم الحرام
فتوای شریح قاضی به قتل امام حسین علیه السلام:
در این روز از سال 61 هجری، ابن زیاد با استناد به فتوایی که از شریح قاضی گرفته بود، در مسجد کوفه خطبه خواند و مردم را به کشتن امام حسین علیه السلام تحریص کرد.
در روز چهارم محرم، عبیداللّه بن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیهالسلام تشویق و ترغیب نمود.
به دنبال آن 13 هزار نفر در قالب 4 گروه محیا شدند که عبارت بودند از:
- شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر
- یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر
- حصین بن نمیر با چهار هزار نفر
- مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر
بدین ترتیب این لشکر عظیم به سپاه عمر بن سعد پیوستند، بهم پیوستن نیروهای فوق از این روز تا روز عاشورا بوده است.
اگر حضر رقیه (ع) در روز سوم ب شهادت رسیدند و امام حسین (ع)در روز دهم ..چگونه حضرت رقیه در کنار سر بریده پدر رفت و با او صحبت کرد
دوست عزیز روز سوم صفر حضرت رقیه از دنیا رفته اند، و حضرت امام حسین نیز روز دهم محرم ماه صفر بعد از ماه محرم است.
یا حر ابن یزید ریاحی به حسین نزدیکی بهش بگو همه ی ما ها رو عاقبت بخیر بگردانه هر که عاشق واقعی حسینه برای ظهور بچه اش مهدی صلوات محمدی بفرسته اللهم صل علی محمد و علی محمد و عجل فرجهم
ان شاء الله که از محرم و عاشورا به هیئت و عزاداری بسنده نکنیم و به اصل عاشورا فکر کنیم و یاد بگیریم و عمل کنیم و شرمنده زینب نباشیم
بسیار خوب وفیض بردیم
لشکر حر بن ریاحی رافراموش کردید
درج شد
« اللّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدْ وَ آلِ مُحَمَّدْ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ »