نقد فیلم مجبوریم
یکشنبه 13 شهریور
فریده ذاکری
زنی آواره و کارتنخواب به بیمارستان میشود تا دلیل حامله نشدن گلبهار را کشف کند.
مسئولین بیمارستان به گلبهار و مجتبی توضیحاتی را ارائه میدهند که آنها را شوکه میکند. ظاهرا لوله فالوپ گلبهار که مدتی پیش حامله بوده، پس از بستری شدن در اتاق عمل توسط پزشک جراحش بسته شده و به همین دلیل او دیگر نمیتواند باردار شود. گلبهار که این مسئله را باور نمیکند به یک مددکار اجتماعی مراجعه میکند و در نهایت به یک وکیل داوطلب به نام سارا متصل میشود
سارا وکیل پایه یک دادگستری است به شدت به پرونده گلبهار علاقهمند میشود. او تصمیم میگیرد تا به گلبهار کمک کند تا دلیل جراحی عجیبی که روی او انجام شده را کشف کند تا شاید بتواند مسیر زندگیاش را تغییر دهد.
روایت فیلم مجبوریم یک روایت کاملا زنانه است. این فیلم سه زن از سه طبقه گوناگون جامعه را به تصویر میکشد که هر کدام از آنها نگرش خاص خودشان را به زندگی دارند و با دغدغههای شخصیشان دست و پنجه نرم میکنند
در خصوص فرم که چیزی نمیشود گفت چون اساساً فرمی نمیبینیم جز یک کنتراست نور خاکستری و دوربینی سرگردان در میان شقوق مختلف سیاهی..!
و اما محتوا:
انصافاً رضا درمیشیان با این فیلم رکورد "سیاه نمایی بر ثانیه" را در سینمای جهان جابهجا کرد
رضا درمیشیان کارگردان سینمای ایران که هنوز تکلیف اکران فیلم قبلیش یعنی یواشکی که به طور کامل در نیوزیلند فیلمبرداری شده، مشخص نیست، به سراغ ساخت یک فیلم دیگه به اسم مجبوریم رفته
این فیلم چطور مجوز ساخت و نمایش گرفت با این دیالوگهای سخیف و در موقعیتی که بچههای زیر 18 سال همگی تلفن هوشمند دارند. فیلمی که محتواى درستی ندارد و كلمههايى که در فیلم به کار میرود واقعا مایه خجالت و شرم هست و دقیقا فیلمهای ترکیهایی که نهاد خانواده را زیر سوال برده در سینمای ما کاملا با این فیلم تکرار میشود و فیلمی نیست که بتوان در کنار خانواده به تماشای آن نشست و با تیزر تحریک کنندهای که پخش کرده تماشاگران زیادی را آزرده كرده و نوجوانان را به خود جذب نمود.
انگار که صفحات اجتماعی 5 سال گذشته رسانهها رو برداری و با تیترها دیالوگ بسازی؛ فروش بچه، رحم اجارهای، خانه خورشید، عقیمسازی کارتنخوابها، سقط جنین، صحنهزنی، مهاجرت پزشکان...
تراژدی خود گویاست. اگر در روایت تراژدی با اتخاذ روشهای باسمهای و شعاری بخواهید بزرگنمایی کنید، تراژدی رو تبدیل میکنید به کاریکاتور. کاری که رضا درمیشیان در مجبوریم کرده و از همیشه رومختر، آقای درمیشیان برخلاف ژست شما من از تماشای فیلمتان «عصبانی هستم»!
«مجبوریم» مثل بقیه کارهای درمیشیان حال و هوای مستند دارد، کل فیلم مشکل دارد. فیلمنامه ایراد دارد، بازیها به شدت ضعیف است، نماها و رنگ فیلم بیمعنی، صحنه کارتن خوابها ملال آور و اغراق آمیز و شعار زده است پس از گذشت دقایقی از فیلم از خودم میپرسیدم واقعا مجبورم این فیلم را ببینم؟اعتراض به مشکلات جامعه ایرادی ندارد به شرط این که عمیق و مفهومی و کارساز باشد. وگرنه همه از وجود معتادین درشهر و لابلای شمشادها وتجاوز و بچههای یتیم و فقیر خبرداریم.
بازیهابه شدت بیروح و بیانگیزه بود و بازیگرها مثل یک ربات عمل میکردند.نگار جواهریان در هر موقعیتی خونسرد مطلق بود و پارسا پیروزفر دقیقا بازی و دیالوگش را از فیلم نقاب به مجبوریم آورده بود. دلیل استفاده از این همه بازیگر به نام چه بود؟ دیالوگ و معرفی فیلم از زبان خانم علو اصلا زیبا نبود. سوژهای که به هدر رفت و بیسر و ته ساخته شد و با زومهایی از نوع زومهای دهه 60 و نگاه به فیلمهای هندی اغراق آمیز شد. سکانس اول فیلم با نمایش فقر و بدبختی و گرسنگی شروع میشود که این معضل در طول فیلم اصلا اهمیتی ندارد و رها میشود و قصد کارگردان فقط راه رفتن روی اعصاب تماشاگر بود.
ماکه خیلی خوشمون امد وبنظرمون (فیلم سفارش شده بود) عالی و بازیگران با مهارت و موضوع جذاب و قصه روز گار مون رابه تصویرکشید-پیشنهاد میکنم ببینید وازین روایت تلخ لذت ببرید