- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نقد انيميشن بچه هاى بد
نقد انيميشن بچه هاى بد
دوشنبه 2 خرداد 1401
چكاوك شيرازى
بچه های بد (Bad guys)
بچه های بد، انیمیشنی معرکه با مضامینی چون قضاوت، ذات خوب، ارزش دوستی و... است.
کاراکتر اصلی فیلم "گرگ" است که تیمی از دیگر حیوانات که در رده بندی های جانورشناسی جزء جانوران خطرناک هستند، را دور خود جمع کرده است. آن ها علاوه بر این که خلافکارهای مشهوری هستند که رفقای صمیمی یکدیگرند. هر کدام گوشه ای از کار را می گیرند و به یکدیگر برای دزدی های مختلف کمک می کنند. تیم آن ها شهره شهر است و همه آدم ها از آن ها وحشت دارند. "گرگ" که شخصیت اصلی و سردسته این گروه است. نقطه ضعفی جالب توجه دارد. نقطه ضعف او برخلاف نامش نقطه ضعف نیست. او در موقعیتی قرار گرفته است که خوب بودن و میل به نیکی برایش نقطه ضعف محسوب می شود. ناسلامتی او گرگ درنده خو است و تبهکار اصلی شهر به حساب می آید. پس خودش و دوستانش اگر میل به خوب بودن دارند باید با آن مقابله کنند.
پس می شود این بار میل به خوبی را برای گرگ نقطه ضعف به حساب آورد که در پی مقابله با آن رفتار و دنیای جدیدی برای گرگ رقم می خورد.
داستان از جایی شروع می شود که آن ها برای ربودن "دلفین طلایی" که جایزه مشهوری در دنیای خودشان است نقشه می کشند. اما کارشان به درستی پیش نمی رود و دستگیر می شوند. "خوکچه ی هندی" که ظاهرا نماد نیکوکاری شهر است به کمکشان می شتابد و سعی می کند از آن ها افرادی متفاوت بسازد.
همه ماجراهای فیلم دست به دست هم می دهند تا نقطه ضعف گرگ را قوت ببخشند و این ذره ای از احساس خوبِ خوب بودن را قوی و قوی تر کنند.
هر اتفاقی که در این انیمیشن می افتد خطای دید است و هیچ چیز آن طور که جلوه می دهد نیست. از تضاد عنوان فیلم با خصوصیت اخلاقی این گروه هم می توان متوجه این قضیه شد. فیلم، "بچه های بد" نام گرفته است اما در حقیقت این طور نیست و آن ها ذاتا بچه های خوبی هستند. دار و دسته ی خلافکار شهر افراد بدی نیستند. شهردار، سابقه ی درخشانی نداشته است و نیکوکار شهر بدمن قصه است.
اما این ها همه لایه سطحی ماجرا است. در پس این اتفاقات ما به معانی جامعه شناختی زیادی دست می یابیم.
طبیعتا و همان طور که از هر فیلم نامه خوبی انتظار می رود، هیچ کدام از این ها را در فیلم فریاد نمی زنند و اجازه می دهد مخاطب خودش شخصا همه را کشف کند و از مکاشفاتش لذت ببرد. اما نمادی از این تفاوت ها در فیلم وجود دارد. شهاب سنگی که خوکچه به دنبال آن است وقتی که دزدیده می شود چیزی جز یک چراغ بزرگ نیست.
فیلم مفاهیم عمیقی را نشان می دهد و غافلگیری های جذاب، شخصا بعد از متوجه شدن نیت مار از همدستی با خوکچه هندی بسیار هیجان زده شدم، دارد و نشان می دهد ذات هر فردى چگونه میل به خوب بودن و خوبی کردن دارد.
نقشه کشیدن و اجرای آن نقشه ها به جذابیت داستان می افزاید. همین طور بار کمدی فیلم به ارزش آن افزوده است. رعایت بعضی ظرافت ها توانسته هم کاراکترهای پربارتری بیافریند هم این که نشان از سلیقه سازندگان انیمیشن دارد. به عنوان نمونه دقت در انتخاب پوشش آن ها یا گوشی آیفونی که خوکچه از آن استفاده می کند.
شاید از نظر صنعتی این انیمیشن فیلمی ساده و معمولی باشد اما از نظر فیلم نامه بسیار درجه یک و قابل ستایش است. در واقع طوری به نظر می رسد که کمپانی های انیمیشن سازی نسبت به فیلم سازهای هالیوودی ارزش بیشتری برای محتوا قائل هستند.