زمان مطالعه: 5 دقیقه
هفت؛ سريالى با شروع خوب

هفت؛ سريالى با شروع خوب

هفت مجموعه اى است در شبكه نمايش خانگي با شركت رضا كيانيان ، مهدى هاشمى، نيكى كريمي و ……

نویسنده:چكاوك شيرازي
پنجشنبه ٩ اذر ١٤٠٢

هفت مجموعه اى است در شبكه نمايش خانگي با شركت رضا كيانيان ، مهدى هاشمى، نيكى كريمي و ……

هفت شروع خوبی داشت، یک فضای ایده آلیستی خلق کرده بود که میشد با آن ارتباط برقرار کرد. نحوه ی معرفی شخصیت ها و نوع برقراری ارتباطات با این که بیشتر نوجوانان را جلب می کرد، تقریبا پذیرفته شده بود. شغل، عمق رفاقت، نوع گفتار شخصیت ها همه جالب توجه بود. هر چند که در خیلی جاها بسیار شعاری عمل می کرد و گاهی آن قدر طولانی که حوصله سربر می شد. چیزی هم که از آن مطمئن هستم انرژی خوب بازیگران به دلیل تمرین های متفاوت قبل از ساخت سریال، است. آن ها موارد جدیدی را تجربه کرده اند؛ مانند استفاده از اسکوترها و همین انرژی سیال به مخاطب هم منتقل شده و احساس راحتی و نزدیکی بیشتری دارد. تعلیق های ایجاد شده و نحوه ی رفت و برگشت در زمان و روایت داستان هم آن قدر کافی بود که مخاطب منتظر و مشتاق قسمت بعدی بماند.

سریال هفت
سریال هفت

اما همه ی این ها فقط به همان دو قسمت اول مربوط می شود‌. قسمت سوم با قدرت تمام مخاطب منتظر را ناامید می کند. پدر اردلان ( منوچهر) که کشته شده از زندان آزاد می شود. جرمش هم پرت کردن رییس بیمارستان از پشت بام است.یعنی ماجرا این گونه بوده، او با رییس بیمارستان دعوا می کند. هیچ پنجره ای در همان طبقه وجود ندارد و مجبور است رییس را كشان كشان با خود تا پشت بام ببرد، هیچ بنی بشری هم در بیمارستان نیست که جلوی آن ها را بگیرد!! این آزادی قرار بوده با پولی اتفاق بیفتد که پسرش تلاش می کرده آن را تامین کند. شاید در قسمت های بعدی دلیل آن را متوجه شویم اما تا این جا که این سوال به جا می ماند که اردلان که قبل از رساندن پول، به قتل می رسد، اصلا دلیلش هم این است که از سر درماندگی برای تهیه ی پول به جایی می رود که قتلگاه است، پس چه کسی هزینه ی آزادی منوچهر را تقبل کرده است؟ به هر حال امیدوارم در قسمت های آینده جواب مناسبی دریافت کنیم.

از لحاظ زمان بندی هم هر چقدر که فکر کنید به نتیجه نمی رسید. آزادی منوچهر طبیعتاً چند روز طول می کشد، یعنی در این چند روز دوستان اردلان به فکر دفن اردلان هم نیفتاده اند و جنازه همین طور روی زمین مانده! آن ها که از تصمیم بی دلیل منوچهر خبر نداشته اند! مگر این که همان شب که اردلان کشته می شود پدرش شبانه آزاد شده باشد. اصلا بر فرض که این گونه باشد منوچهر که بعد از خانه تکانی تازه به صرافت افتاده بود که با پسرش تماس بگیرد. این یعنی حداقل یک صبح تا عصر طول کشیده. این حساب و کتابی که در مورد زمان می شود تنها به این دلیل است که باید مشخص شود جنازه ی اردلان کجا بوده، چرا رها شده ، تجزیه نشده؟!...

در پرانتز باید به مورد خانه تکانی هم اشاره شود. وقتی یک سریال خانوادگی تماشا می کنیم که راجع به آدم های عادی و زندگی های معمولی ساخته شده است، دیدن چنین صحنه های با این که باز هم بی فایده است اما کمی بیشتر پذیرفته شده، اما وقتی قرار است فضا ایده آلیستی باشد، ساختن چنین صحنه ای آن هم این همه طولانی، چنان توی‌ ذوق می زند که کلیت سریال را زیر سوال می برد و ایده ی آب بستن به سریال را به شدت تقویت می کند.

برگردیم به پدری که تصمیم گرفته خودش فرزندش را کالبدشکافی و سپس دفن کند. صحنه های بی محتوا، طولانی و کشدار و پوچ و بی دلیل مشخص که هیچ حسی را در مخاطب بیدار نمی کند و تنها سوالات بی پاسخ است که در ذهنش جولان می دهد.

باقی این قسمت به راضی کردن افراد گروه توسط یکدیگر به کاری می گذرد که مخاطب هیچ اطلاعی از آن ندارد. ظاهراً قرار است گروه به سرکردگی منوچهر دست به انتقام بزند. این مورد چیزی نیست که مخاطب با دیدنش، به قول معروف چک‌ بخورد و به هیجان بیاید. پس دلیلی ندارد که راجع به آن چیزی نداند، اصلا به جای آن مراسم خاکسپاری بیهوده و سکانس های متعدد راضی کردن افراد، بهتر بود راجع به نقشه هایشان یک توضیحی داده می شد.

بعد هم که بالاخره همه راضی شدند هیچ مخالفی وجود نداشت ؛حتی دختری که قرار است از ایران برود و آینده ی خودش را بسازد با چند جمله ی دوستش ،از این کار پشیمان می شود و ناگهان شروع به ورزش و تمرین و آماده سازی خودشان می کنند. کاش لااقل منوچهر به جرم دیگری به زندان افتاده بود مثلاً سرپیچی از دستورات نظامی، که این ذهنیت برای مخاطب ایجاد شود که او با این تمرینات و مبارزات آشنایی دارد!

در شروع سکانس تمرینات به جای این که بیننده تحت تاثیر قرار بگیرد و آن گروه را به عنوان قهرمان های آرمان گرایی خود بپذیرد، خنده اش می گیرد به این دلیل که هیچ ذهنیت قبلی نسبت به اتفاقی که قرار است بیفتد ندارد. افرادی که فیلم های راکی را دیده باشند می توانند مقایسه کنند. راکی به دلیل وجود حریف قدرتمند و انگیزه های قوی ای که داشت مجدانه تمرین و تلاش مى كند .

سریال هفت
سریال هفت

این حریف و انگیزه چیزی بود که در طول فیلم، بیننده با آن آشنا شده بود حتی ضعف های راکی را می شناخت پس وقتی شروع کرد به آماده سازی مخاطب را به وجد آورد و باعث شد که بیننده در دلش برای او آرزوی موفقیت کند.

اصولا در اکثر فیلم های این چنینی با موضوع انتقام چنین روالی مرسوم است. اما وقتی مخاطب هیچ شناختی از هیچ کجا ندارد که هیچ، باگ های عمیقی هم در ذهنش دارد که نمی داند اول جواب آن ها را پیدا کند یا خودش را برای دیدن نبرد انتقامی آماده، پس دیدن چنین تصاویری به نظرش مضحک می آید.

متاسفانه هیچ کدام از کاراکترها سابقه ای در ذهن مخاطب ندارند، مثلا از آن جا که دادستان قبلا معرفی نشده و ما خصوصیات اخلاقی اش را نمی شناسیم، رفتارش بیشتر نشان ازبیماری روانی دارد که فقط می خواهد مخالفت کند پس تلاشش را نمی شود به عنوان تلاش یه رقیب برای رسیدن به خواسته اش، دانست. پس اصولا جنگیدن با چنین آدمی نه تنها فیلم را به جلو نمی برد و کمکی به داستان نمی کند بلکه فقط باعث ایجاد همان صحنه های حوصله سر بر می شود که هیچ جذابیتی ندارند. لذت دیدن چنین صحنه هایی در فیلم ها تماشای یک دادستان کارکشته است که دلیل محکم و صحیحی برای محکوم کردن متهمان دارد و تلاش متهمان برای به اثبات رساندن حقانیتشان است که موتور محرک فیلم محسوب می شود.
به هر حال تعدادی شخصیت داریم که هنوز وارد داستان نشده اند و بیشتر از سه قسمت از این سریال پخش نشده، پس جای امیدواری است که همه ی این ها پیش داوری محض باشد و در قسمت های بعد جواب سوالات داده شود.

ارزیابی مهاجرت
نظر خود را درباره «هفت؛ سريالى با شروع خوب» در کادر زیر بنویسید :
لطفا شرایط و ضوابط استفاده از سایت آسمونی را مطالعه نمایید

دسته بندی های وب سایت آسمونی

آسمونی شامل بخش های متنوعی است که هر کدام از آنها شامل دنیایی از مقالات و اطلاعات کاربردی می باشند، شما با ورود به هر کدام از دسته بندی های مجله اینترنتی آسمونی می توانید به زیردسته های موجود در آن دسترسی پیدا کنید، برای مثال در دسته فیلم و سینما؛ گزینه هایی مثل نقد فیلم، معرفی فیلم ایرانی، فیلم بین الملل، انیمیشن و کارتون و چندین بخش دیگر قرار دارد، یا بخش سلامت وب سایت شامل بخش هایی همچون روانشناسی، طب سنتی، نکات تغذیه و تناسب اندام می باشد.