- آسمونی
- مجله اینترنتی
- ورزشی
- اطلاعات فوتبالی
- جام جهانی، هیتلر و موسولینی: یا ببرید، یا بمیرید!
جام جهانی، هیتلر و موسولینی: یا ببرید، یا بمیرید!
مهدی زارعی- از اوایل دهه 30 میلادی بود که احساسات ملی گرایی به شکلی افراطی در قلب اروپا و دیگر نقاط دنیا نمایان شد. شدت این احساسات ناسیونالیستی به اندازه ای بود که در کشورهای مختلف، حکومت های ملی گرا روی کار آمدند؛ حکومت هایی که تلاش جملگی آن ها نشان دادن مجد و عظمت کشور خود بود. دلیل این امر نیز طبیعی می نمود. جنگ جهانی اول( 1918-1914) اروپا را ویران کرده بود و از طرف دیگر موجب سرخوردگی ذهنی مردم کشورهایی چون آلمان شده بود. امپراتوری آلمان جای خود را به جمهوری وایمار در این کشور داده بود که اقتداری نداشت. در این شرایط مردم به دنبال آن بودند که حکومتی روی کار اید که از آنها در سطح جهان اعاده حیثیت کند. آلمانی ها چنین خواسته ای را در حزب نازیسم و رهبر آن آدولف هیتلر دیدند و ایتالیایی ها در حزب فاشیسم و رهبری بنیتو موسولینی. همین کشورها بودند که میزبانی مسابقات بزرگ را در این ایام عهده دار شدند. ایتالیا میزبان جام جهانی 1934 شد و آلمان میزبان المپیک برلین(1936).
حمایت از ورزش و افتخار ملی توسط نازیسم و فاشیسم
هیتلر با ژنرال فرانكو متحد بود و با فرستادن اسلحه برای وی در جنگ اسپانیا، عملاً از او جانبداری میكرد. از مردی که خود جنبش های محلی را در اسپانیا سرکوب کرده و حکومتی مشابه در این کشور روی کار آورده بود. در ایتالیا موسولینی درصدد احیای عظمت امپراتوری روم باستان بود و در سوم اكتبر 1935 سربازان دوچه به حبشه حمله كردند، در آلمان نیز تبعیض نژادی حرف اول را میزد. حتی در المپیک برلین بازیها در فشار و جو سنگین سیاسی آغاز شد. در روز آغازین، گروه كر به رهبری «ریچارد اشتراوس» با حضور ده هزار نفر سرود «آلمان مافوق همه» را خواند. پرچم آلمان با صلیب شكسته و عكس هیتلر در همه جا حضور داشت و از بلندگوها نیز مارش نظامی مرتباً به گوش میرسید. حتی بسیاری از روزنامهنگاران مخالف نازیسم پی بردند كه اتاقهای آنان توسط پلیس مخفی جستجو شده است. در چنین سیستم های حکومتی ورزش، هنر و سایر مسایل تا زمانی که در جهت تبلیغ حزب باشند، وسیله ای کاملا مورد تایید حکومت خواهند بود. به همین خاطر طبیعی بود که حکومت با تمام وجود از تیمهای ورزشی حمایت کرده و به انتظار موفقیت این تیمها بنشیند. در زمان هیتلر بود که فیلم المپیک 1936 توسط لنی ریفنشتال ساخته شد و در همین زمان بود که بیشترین تعداد مدالهای طلای المپیک به ورزشکاران آلمانی رسید. اما باخت(2-0) آلمان از نروژ و حذف میزبان از مسابقات نشان داد که برای درخشش در مسابقات معتبر فوتبال نمی توان به فوتبال آماتوری بسنده کرد. امری که ایتالیایی ها به خوبی آن را به اثبات رساندند.
پیامی به بازیکنان: یا برنده شوید، یا بمیرید!
دیدگاه واقعی موسولینی به تیم ملی ایتالیا را می توان از پیغام او به اعضای تیم ملی در فینال جام جهانی 1938 دریافت. موسولینی گفته بود: یا ببرید یا بمیرید!
با تمام این احوال این موسولینی نبود که در میدان می توانست ایتالیا را به قهرمانی جهان برساند. ویتوریو پوزو مردی بود که از سال 1912 مربیگری در تیم ملی ایتالیا را تجربه کرده بود و او بود که می خواست از بازیکنان تیمهای یوونتوس و اینتر تشکیلی تیمی واحد به نام ایتالیا دهد. بازیکنانی که به دلیل رقابت های شدید باشگاهی کمتر نشانی از دستی بین آنها به چشم می آمد.
پوزو نهایت درجه زیرک و از روانشناسی علمی اطلاع کافی داشت؛ علاوه بر این می توان او را یک تاکتیسین زبردست دانست. اوبازیکنان پرحرارت خود را به سواحل دریاچه ماجیوری و بعد به نواحی توسکان در جوار آبشارهای رودتا فرستاد. این بازیکنان در چنین اردوهایی رفتار مناسبی نسبت به یکدیگر نداشتند. در حقیقت برای قهرمانی فوتبال ایتالیا بین بازیکنان باشگاهها مبارزات سختی در گرفته بود و آثار و مظاهر خصومت افراد دو تیم هنوز برطرف نشده بود. پوزو برای پایان دادن به این خصومت، زیرکانه متوسل به درمان جدیدی شد و بازیکنان را که در جریان مسابقات با یکدیگر درگیری هایی پیدا کرده بودند در یک اتاق قرار می داد. وقتی که آنها زبان به شکایت می گشودند در پاسخ میگفت: من از این جریان به خوبی اطلاع دارم. ولی اضافه میکرد که ما مشغول ساختن یک تیم فوتبال میباشیم. شما باید خود را قانع کنید که هم اتاقی شما دشمن نیست؛ بلکه یک دوست و هم قطار است.
فردای روزی که چنین شکایتی شده بود سر خود را که گرد و مانند سر خرس کوچکی بود به داخل اتاق دو بازیکن می برد و می گفت: خوب آدمخواران با یکدیگر را خورده اید؟ در برابر این سوال دو بازیکن گرفتار حیرت و تعجب شده و زیر لب غروندی میکردند. این بازیکنان اکثرا پس از این ماجرا پوزو را به کناری کشیده و به او میگفتند راستی هم اتاقی من آدم چندان بدی نیست، مردم مرا علیه او برانگیخته بودند. به این ترتیب پوزو قبل از شروع مسابقات تیمی واحد تشکیل داد که بازیکنانش تمام مشکلات عرصه باشگاهی را به فراموشی سپرده بودند.