- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فرهنگ و تاریخ
- کتاب و رمان
- کتاب یک عاشقانه آرام نوشته نادر ابراهیمی

کتاب یک عاشقانه آرام نوشته نادر ابراهیمی
معرفی کتاب یک عاشقانه آرام نوشته نادر ابراهیمی
کتاب یک عاشقانه آرام نوشته نادر ابراهیمی در مورد گیله مردی مبارز و سیاسی است که عاشق عسل دختر آذری زیبا و سیاسی مسلکی می شود . کل کتاب روند و مراحل و برنامه ریزی های زندگی مبتنی بر عشق این دوست . با زبانی شاعرانه بیان عشقی شاعرانه و زیبا . عاشقانی که سعی می کنند در لحظه لحظه با هم بودن عاشق هم باشند و نگذارند عشقشان به رخوت و عادت کشیده شود . عاشقانی که با زمان مبارزه می کنند .
کتاب یک عاشقانه آرام نوشته نادر ابراهیمی شامل سه بخش : باران رویای پاییز ، پنج نامه از ساحل چمخاله به ستاره آباد و پایان باران رویا است که می توان عاشقانه ترین بخش آن را باران رویای پاییز دانست.
کتاب یک عاشقانه آرام نوشته نادر ابراهیمی در کنار کتاب " یک عاشقانه آرام " از زمره عاشقانه ترین کتاب های نادر ابراهیمی است که با توجه به حجم کمی (110صفحه) که دارد از تاثیرگذاری چشمگیری برخوردار است.
بار دیگر شهری که دوست می داشتم ، داستان عاشقی پسر مردی کشاورز است که سخت دلباخته دختر خان شده است و هنگامی این داستان را روایت می کند که عشقش (هلیا) پس از گذر روزها از فرارشان از شهری که در آن کودکی خود را به دست جوانی سپرده بودند ، او را تنها رها کرده و به خانه بازگشته بود.مرد عاشق به شهری باز می گردد که روزگاری به خاطر عشقش از آن گریخته بود و از آن طرد شده بود.به شهری که دوستش می داشت...و می گوید هیچ عشقی ماندگارتر از عشق به خاک نیست...حتی عشقی که برایش از خاکت بگذری !
هر چند مضمون این کتاب دست مایه فیلم های فارسی و داستان های بیشماری بوده است ، با این همه این بار نادر ابراهیمی با نثری متفاوت ، لطیف و سرشار از احساس آن را به رشته تحریر درآورده است.
بخشی از کتاب یک عاشقانه آرام نوشته نادر ابراهیمی:
مگذار که عشق ، به عادتِ دوست داشتن تبدیل شود !
مگذار که حتی آب دادنِ گلهای باغچه ، به عادتِ آب دادنِ گلهای باغچه بدل شود !
عشق ، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتنِ دیگری نیست ، پیوسته نو کردنِ خواستنی ست که خود پیوسته ، خواهانِ نو شدن است و دیگرگون شدن.
تازگی ، ذاتِ عشق است و طراوت ، بافتِ عشق . چگونه می شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند ؟
عشق، تن به فراموشی نمی سپارد ، مگر یک بار برای همیشه .
جامِ بلور ، تنها یک بار می شکند . میتوان شکسته اش را ، تکه هایش را ، نگه داشت . اما شکسته های جام ،آن تکه های تیز برَنده ، دیگر جام نیست .
احتیاط باید کرد . همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز .
بهانه ها جای حس عاشقانه را خوب می گیرند..
در میان همه جانوران جهان ، فقط انسان ها اعدام می شوند – به وسیله انسان ها . دیگر هیچ جانوری اعدام نمی شود و نمی کند.
تاب آوردم ، چرا که جرمم فقط خواستن بود و به این جرم بد می کشند اما آنکه کشته می شود ، سرافکنده نمی شود .
عشق یک قطار مسافربری نیست تا اگر کمی دیر رسیدی ، قطار رفته باشد و تو مانده باشی – با چمدان های سنگین ، با تاسف ، با قطره های اشکی در چشمان حسرت .
نفرت انگیزترین چیزی که خداوند خدا رخصت داد تا ابلیس به انسان هدیه کند ، حکومتی ست که عشق را نمی فهمد
در گذشته ها به دنبال لحظه های ناب گشتن ، آشکارا به معنای آن است که آن لحظه ها ، اینک وجود ندارند .
اگر عشق را از جریان عادی زندگی جدا کنیم – از نان برشته ی داغ ، چای بهاره ی خوش عطر ، قوطی کبریت ، دستگیره های گلدار و ماهی تازه – عشق همان تخیلات باطل گذرا خواهد بود .
بهترین دوست انسان ، انسان است نه کتاب .
تنها اعتقاد به اینکه سعادت ، دور از دسترس ماست ، سعادت را دور از دسترس ما نگه می دارد .
هیچ چیز همچون اراده به پرواز ، پریدن را آسان نمی کند .
هیچ قله ای ، آخرین قله نیست . رسیدن غم انگیز است . راه بهتر از منزلگاه است . برویم بی آنکه به رسیدن بیندیشیم ، اما واقعا برویم .
حافظه برای عتیقه کردن عشق نیست برای زنده نگه داشتن عشق است .
یک بار ، یک بار ، و فقط یک بار می توان عاشق شد . عاشق زن ، عاشق مرد ، عاشق اندیشه ، عاشق وطن ، عاشق خدا ، عاشق عشق .... یک بار ،فقط یک بار . بار دوم دیگر خبری از جنس اصل نیست .
نگذاریم که عشق در حد خاطره حقیر و مصرفی شود .
مگذار که عشق به عادت دوست داشتن تبدیل شود .
مگذار که حتی آب دادن گلهای باغچه به عادت آب دادن گل های باغچه تبدیل شود !
عشق به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست . پیوسته نو کردن خواستنی ست که خود پیوسته خواهان نو شدن است و دیگرگون شدن .
دیگر سخن گفتن عاشقانه دلیل عشق نیست ، آواز عاشقانه خواندن دلیل عاشق بودن .
نمی شود که تو باشی
درست همین طور که هستی
و من هزار بار خوبتر از این باشم
و باز هزار بار عاشق تو نباشم
مشکل این است که از همه رویاهای خوش آغاز دور می شویم و این دور شدن به معنای قبول سلطه ی بی رحمانه زمان است . بر سر قول و قرارهای نخستین نماندن ، باور پیرشدگی روح است و خواجگی عاطفه .
بعضی ها را دیده ام که از وقت کم شکایت می کنند . آنها می گویند : حیف که نمی رسیم . گرفتاریم . وقت نداریم . عقبیم .... . اینها واقعا بیمار خیالبافی های کاهلانه خود هستند . وقت علی الاصول بسیار بیش از نیاز انسان است . ما وقت بی مصرف مانده و بوی نا گرفته بسیاری در کیسه هایمان داریم : وقتی که فنا می کنیم ، می سوزانیم ، به بطالت می گذرانیم .
نگفتن همان دروغ گفتن است – قدری کثیف تر .
می توان به سادگی عاشق شد اما عشق ساده نیست .
می دانی که " اشتباه شنیدن " چه قدر غم انگیز است ؟ هیچ می دانی اگر یک روز حرفی را از من نقل کنی که من گفتن آن را انکار کنم و تو شنیدن آن را اصرار ، چه پیش خواهد آمد ؟ تاسف ... تاسف .... نفسم گرفت.
عشق به اعتبار مقدار دوام عشق است نه شدت ظهورش .
عشق به دیگری ابزاری است برای زیباتر و زیباتر ساختن زندگی .
نمی شود که با چیزی که به آن اعتقادی نداری کنار بیایی و باز هم کسی باشی . آبرومند باشی . شریف باشی . چیزی باشی .
حکومت خوبان ، خوبان را مردود نمی کند . خانه نشین شدن خوبان ، حمله ی قلبی حکومت است .
*********
نادر ابراهیمی در 14 فروردین سال 1315 در تهران بهدنیا آمد.نوشتن را از 16 سالگی آغاز کرد. در سال 1342 نخستین کتاب خود را با عنوان ” خانهای برای شب” بهچاپ رسانید که داستان «دشنام» در آن با استقبالی چشمگیر مواجه شد. تا سال 1380 علاوه بر صدها مقالهٔ تحقیقی و نقد، بیش از صد کتاب از او چاپ و منتشر شدهاست که دربرگیرندهٔ داستان بلند (رمان) و کوتاه، کتاب کودک و نوجوان، نمایشنامه، فیلمنامه و پژوهش در زمینههای گوناگون است. ضمن آنکه چند اثرش به زبانهای مختلف دنیا برگردانده شدهاست. ابراهیمی در زمینهٔ ادبیات کودکان، جایزهٔ نخست براتیلاوا، جایزهٔ نخست تعلیم و تربیت یونسکو، جایزهٔ کتاب برگزیدهٔ سال ایران و چندین جایزهٔ دیگر را هم دریافت کردهاست. او همچنین عنوان «نویسندهٔ برگزیدهٔ ادبیات داستانی 20 سال بعد از انقلاب» را بهخاطر داستان بلند و هفتجلدی «آتش بدون دود» به دست آوردهاست.