استرس را ناک اوت کنیم!!!
اول اینکه
از استرسهایتان حرف بزنید
یک آدم صبور و دهنقرص ، گیر بیاورید و کل بدبختی ها و جفتکهایی که از " الاغ زندگی " خوردهاید را با او تقسیم کنید
بازگو کردن مشکلات ، وزن آنها را کم میکند . علاوه بر آن معمولن وقتی سفره دلتان را جلو کسی باز میکنید ، او هم سفره دل خودش را برایتان باز میکند و یحتمل می فهمید که شما در این دنیا ، تنها آدم کتک خورده نیستید و این یعنی آرامش
دوم اینکه
فقط به زمان حال فکر کنید
گذشته و آینده تان را خیلی جدی نگیرید .
اصلا پاپیچ خرابکاریها و کوتاهی هایی که در گذشته در حق خودتان کردهاید ، نشوید .
همه آدما همینطور بودهاند وانگشت فرو کردن در زخمهای قدیمی ، هیچ فایدهای جز چرکی شدن آنها ندارد .
آینده را هم که رسما نباید به هیچ کجایتان بحساب بیاورید !
ترس از حوادث و رخدادهای احتمالی ، حماقت محض است
فکر هر چیزی ، از خود آن چیز معمولن سخت تر و دردناکتر است
سوم اینکه
به خودتان استراحت بدهید
حالا میگم استراحت ، یهو فکرتون نره به سمت یک ماه عشق و حال وسط سواحل هاوایی !
وسط همه گرفتاریها و استرسها و بدبختی ها آدم میتونه خیلی شیک به خودش ، یه مرخصی چند ساعته بده
کمی تنهایی ، کمی بچگی کردن ، کمی خریت یا هر چیز نا متعارفی که شاید دوست داشته باشید که کمی از دنیای واقعی دورتون کنه و خستگی ها تونو بگیره .
مثل نهنگ ها که هر از چندگاهی به بالای آب میانو یه نفسی تازه میکننو و دوباره به زیر آب میرن .
چهارم اینکه
تن تان را بجنبانید
ورزش قاتل استرس است. وقتی میگم ورزش لزومی هم ندارد ، که خودتان را موظف کنید روزی هزار بار وزنه یک تنی بزنید و به اندازه گوریل بازو دربیاورید
همچین که یه جفتک چارکش منظم و خفیف در روز داشته باشید ،
کلی موثر است . از من به شما نصیحت
پنجم اینکه
واقع بین باشید
ما ملت شریف ، بیشتر استرسمون بابت چیزهایی است که کنترلی روی آنها نداریم
داستان ، مثل آمپول زدن میمونه وقتی اصغر آمپول زن ، قراره ما تحت مریض را نوازش کند ، حتما این کار را میکند و حالا اگر عضله اونجاتو بخواهی سفت کنی ، خاصیتی که ندارد هیچ ، جز اینکه درد آمپول بیشتر میشود
گاهی مواقع و صحیح ترش باید همیشه واقع بین بود و عضله ها را شل کرد که دردش کمتر شود
ششم اینکه
زندگیتان را ، میدان و مسابقه اسب دوانی نکنید !
خودتان را دائم با دیگران مقایسه نکنید مقایسه کردن و " رقابتپیشگی " ، استرس زاست
اینکه جاسم فوق لیسانس دارد و من ندارم و قاسم لامبورگینی دارد و من ندارم و عبود فلان دارد و من ندارم ،
شما را دقیقن میکند همان اسب مسابقه که همه عمرش را بابت هویجه سر چوب ، دویده و به هیچ جا هم نرسیده
زندگی مسخره تر از چیزی است که ما فکر شو میکنیم
هیچ دونفری لزومن نباید مثل هم باشند
خودتان باشید
هفتم اینکه
از مواجهه با عوامل" ترس زا " هراس نداشته باشید
مثال ساده آن ، دندانپزشک است
وقتی دندان خراب دارید ، یک کله پیش دکتر بروید و درستش کنید نه اینکه مثل بز بترسید و یک عمر را از ترس دندانپزشک ، بادرد آن بسازید و همه لقمه هایتان را با یکطرف دهانتان بجوید !
نیم ساعت جنگیدن با درد، بهتر از یک عمر زندگی با ترسه درده
ترس ، استرس می زاید .
هشتم اینکه
خوب بخورید و بخوابید
و شعارتان " گور بابای دنیا " باشد :
آدمی که درست نخوابد و نخورد ، مغزش درست کارنمیکند
مغز علیل ، عادت دارد همه چیز را سخت و مهلک نشان دهد
آدم وقتی گرسنه و خسته است ، یک وزنه یک کیلویی را هم نمیتواند بلند کند ،
چه برسد به یک فکر چند کیلویی !
بازگو کردن مشکلات ، وزن آنها را کم میکند
نهم اینکه
بخندید
همه مشکل دارند
من دارم ، شما هم دارید همه بدبختی دارن ، گرفتاری دارن و این موضوع تابع محل جغرافیایی آدما هم نیست
یاد بگیرید بخندید به ریش دنیا و مشکلات بخندید
به بدبختی ها بخندید
به من که دو ساعت وقت صرف نوشتن این موضوع کردم که آیا شما دوست گلم بخونی یا نه ، بخندید
به خودتان بخندید
دو سه باره اولش سخته ، اما کم کم عادت میکنید و میبینید که رابطه خنده و گرفتاری ،
مثل رابطه خیار است و سوختگی پوست
درمانش نمیکند اما دردش را کم میکند .
د بخند دیگه
سعی میکنم این نکته ها رو به کار بگیرم.امیدوارم تاثیر داشته باشه چون با استرسی که تو زندگیم دارم آرامشی برام نمیمونه!