- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فرهنگ و تاریخ
- شعر و ترانه
- پنجشنبه ها و دلتنگی

پنجشنبه ها و دلتنگی

روزهای پنجشنبه و جمعه در ایران روزهای خاصی هستند. برای بعضی ها روز جشن و مراسم است و برای عده ای دیگر روز خیرات برای اموات و برای بعضی ها روز دلتنگی ... . ما در این بخش از آسمونی تعدادی شعر با موضوع « پنجشنبه ها» را منتشر می کنیم.
امروز
پنج شنبه
نهم شهریور
هشتاد وپنج بهار
از هزاروسیصد ......
قرار ما
بر بالهای هما
مرغ اسطوره شده
همان افسانه ترین مرغ جهان....
ای غزل ترین شاعر شهر :
عقربه سیاه
با دلتنگی
خط قرمز را گذشت
چشمانم به در خشکید
اما تو نیامدی
تو نیامدی...
رز سپید
هدیه من
در دست سردم زرد شد
اما تو نیامدی....
یک ساعت گذشت
از تنهایی من
عکسی گرفت کودک پیر...
..........
اگر امدی
که حتما نمی ایی ...!
سر میز رزو شده
گل زرد
عکس و چند قطره اشک
یک فنجان چای سرد
ویک سبد پنجشنبه
به یادگار مانده است....!؟
*** پنجشنبه ها و دلتنگی ***
و پنجشنبه حرفی ندارد برای زدن
گریه میکند غزلی
در پیاده روی دفترم
که تا چندی دیگر
غریب خواهد ماند
غریب خواهد گریست تا ابد
چرا که متولد شده
در پنجشنبه ای که
تمام نگاهش غم است و غم
همیشه پنجشنبه حرفی نداشته برای زدن !!
*** پنجشنبه ها و دلتنگی ***
تمام شهر پر از سکوت میشود
پنجشنبه
و تمام دلم پر از هجوم بغض!
دلم نمیخواست که تمام شوی
دلم نمیخواست که تمام شوم
تمام کنم ...
خاطرات سالیان دور را
ولی همیشه یکنفر درون من
نشسته است
و انتظار میکشد سکوت را !
در این هجوم بغض
من سکوت را شکسته ام
و باید آخرین هجوم را
تمام ..
تمام میکنم!!