- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فرهنگ و تاریخ
- داستان بلند
- داستان ارواح گمشده در زمینی دیگر-قسمت هفتم
داستان ارواح گمشده در زمینی دیگر-قسمت هفتم
ارواح میوه های رنگارنگ اینجا رو مصرف می کنیم چون هیچوقت احساس گرسنگی نمیکنی !
ماهان گفت :
-خب خدا رو شکر یچیز خوب شنیدیم پس همیشه همین سن می مونیم .
روزبه گفت : کجاش خوبه ؟ تا ابد باید اینجا همینطوری زندگی کنیم ؟
ناگهان دانشمندان وارد شدند و یکی از آنها گفت : بهتره یمدت همینجا بمونیم فضایی ها اومدن .
ما که دیگه ظرفیت این همه خبرای عجیب رو نداشتیم از ترس چیزی که به ذهنمون اومده بود رو هیچکدوممون بیان نکردیم که در همون لحظه نسیم کنارمون اومد و گفت :
-اینجا فقط چیزی رو که هنوز کسی بخوبی نشناخته آدم فضایی ها هستن که هر از گاهی سرو کله شون پیدا میشه و مدتی گشتی میزنن بعدش سوار سفینه هاشون میشن و میرن ...
ماهان با تعجب گفت :
-یعنی آدم فضایی ها براحتی میان اینجا و میرن !!!
یکی از دانشمندا که اسمش سیاوش فاضل بود به سمت ماهان رفت و با لبخندی گفت :
-آره درست گفتی و هنوز نفهمیدیم که اونها چطور براحتی به هر جای کهکشان نفوذ میکنن ولی این رو میدونیم که اونها فوق العاده پیشرفته هستن !
روزبه گفت :
-چرا باید پنهان بشیم اونها چه خطری دارن ؟؟ ......
پایان قسمت هفتم
با ما همراه باشید