- آسمونی
- مجله اینترنتی
- چهره ها
- چهره های مشاهیر
- اقتصاددان برجسته قرن بیستم، جان مینارد کینز

اقتصاددان برجسته قرن بیستم، جان مینارد کینز
نام و نام خانوادگی : جان مینارد کینز
متولد : 1833
فوت : 1946
سمت : اقتصاددان
زندگی
جان مینارد کینز یکی از اقتصاددانان برجسته قرن بیستم محسوب میشود.
کینز در 5 ژوئن 1883 در انگلستان متولد شد. خانواده وی از طبقه متوسط جامعه محسوب میشدند. جان مینارد کینز فرزند نوبل کینز اقتصاددان مشهور است و از این نظر با جان استوارت میل که او نیز فرزند جمیمز میل اقتصاددان مشهور قرن نوزدهم پدر و فرزند اقتصاددان بودهاند قابل مقایسه است.
وی پس از اتمام تحصیلات متوسطه به دانشگاه ایتون راه یافت و از آنجا در سال 1902 به کالج سلطنتی کمبریج رفت. وی پس از اتمام تحصیلات خود در کمبریج، در اداره هندوستان وزارت دفاع انگلستان بهعنوان کارمند جزء مشغول به کار شد. کینز در سال 1909 به کمبریج بازگشت و بهعنوان دانشیار ارشد کالج کارش را شروع کرد و در سال 1911 نیز سردبیری یک مجله اقتصادی را پذیرفت.
کینز، در زمان جنگ جهانی اول در خزانهداری انگلیس مشغول بهکار بود و پس از جنگ، ریاست هیات نمایندگی خزانهداری انگلیس در انجمن صلح پاریس را بر عهده داشت. در سال 1919 نماینده وزیر دارایی در شورای عالی اقتصاد انگلستان شد؛ ولی خیلی زود از این سمت کنارهگیری نمود. چون توصیههای او درمورد نحوه دریافت غرامت جنگی از دولت آلمان مورد پذیرش مقامات انگلیسی واقع نشد.
وی در سال 1925 با لیدیا لوپوکووا ازدواج کرد. لیدیا، یک بالرین روس بود و تحصیلات بسیار کمی داشت. اما به عقیده کینز از روحی آزاد بهرهمند بود.
کینز در سال 1936 کتاب نظریه عمومی اشتغال بهره و پول را منتشر نمود که یکی از تأثیرگذارترین کتابهای اقتصادی قرن بیستم محسوب میشود.
کینز که از سال 1937 به بیماری قلبی مبتلا شده بود، در 21 آوریل 1946 در خانه روستایی خود در ساسکس، تیلتون در گذشت. او پس از مرگ سوزانده شد و خاکسترش در بلندیهای منطقه به باد سپرده شد.
اقتصاد پیش از جان مینارد کینز
پیش از کینز، تصور عمومی اقتصاددانان بر آن بود که نوسانهای اقتصادی، عدم تعادلهایی هستند که در کوتاهمدت توسط مکانیزم بازار اصلاح میشوند و شرایط اشتغال کامل مجدداً احیا میشود. اما کینز معتقد بود که این چرخههای مخرب ممکن است در بلندمدت برگشتناپذیر باشند و لذا دولت میبایست برای رسیدن به اشتغال کامل در اقتصاد دخالت نماید.
کینز برخلاف نظریات اقتصاد کلاسیک، منتقد رویکرد به اقتصاد آزاد و سپردن اقتصاد به نیروهای بازار بود. وی این نظریه را که جامعه در حالت تعادل به اشتغال کامل میرسد رد کرد و اعتقاد داشت که سطح اشتغال با میزان تولید و میزان تولید با میزان تقاضای موثر (یعنی میزان خرید کالاها و خدمات) ارتباط مستقیم دارد. بنابراین وی معتقد بود که برای کاهش بیکاری، دولت میبایست اشتغال ایجاد نماید؛ هرچند که این اشتغال غیرمولد باشد.
جان مینارد کینز، در سال 1944، در کنفرانس برتون وودز که صندوق بینالمللی پول را به وجود آورد، از طرف انگلیسیها و هری دکستر وایت از طرف آمریکاییها سرسختانه معتقد بودند که آزادسازی حساب سرمایه زیان بار است و به هر قیمت باید از آن اجتناب شود.
به نظر آنان این اقدام کشورها را از پیگیری سیاستهای مستقل اقتصادی باز میدارد. مهمتر آنکه کینز عقیده داشت بازارها غیرعقلانی هستند. ذهنیت مردم منجر به خوشبینی حاد میشود و گسترش بیش از حد آن به بدبینی عمیق میانجامد که تداومی درازمدت دارد.
دولتها بایستی از شهروندان خود در مقابل افسارگسیختگی ارواح شرور مراقبت کنند. چنان که در طرح کینز آمدهاست «اعتقاد عموم بر این است که کنترل حرکت سرمایه، چه به داخل و چه به خارج، باید ویژگی دائمی اقتصاد پس از جنگ باشد.». این استدلال تعیینکننده در بند ششم از بندهای موافقتنامهٔ صندوق بینالمللی پول که بر ابزارهای کنترلی سرمایه تاکید دارد ملحوظ شده (و اکنون صندوق بینالمللی پول خواهان حذف آن است).
اقتصاد کینزی
اقتصاد کینزی نظریهای در اقتصاد کلان است که بر پایه ایدههای جان مینارد کینز بنا شدهاست. اقتصاددانان کینزیگرا استدلال میکنند که تصمیمات بخش خصوصی گاهی اوقات ممکن است منجر به نتایج غیرکارا در اقتصاد کلان شود و بنابراین از سیاست گذاری فعال دولت در بخش عمومی حمایت میکنند.
این سیاستگذاریها شامل سیاستهای پولی که توسط بانک مرکزی اعمال میشود، و یا سیاستهای مالی حکومت که به قصد پایدار کردن چرخه تجاری انجام میشود، باشد. کینزگرایی ملی، نوعی سیاست اقتصادی-سیاسی است که در تلاش است در درون نظام سرمایهداری با ارائه مجموعهای خدمات رفاهی-اجتماعی و کنترل نسبی اقتصاد توسط دولت از بروز بحرانهای ادواری و غیرادواری نظام اقتصادی سرمایهداری جلوگیری کند.