
مادرم دوستت دارم
در آستانه ی روز مادر داستانی کوتاه را در این بخش آسمونی برایتان قرار داده ایم با عنوان مادرم دوستت دارم، این داستان زیبا را از دست ندهید.
داﺳﺘﺎن از اﯾﻦ ﻗﺮار اﺳﺖ ﮐﻪ روزی ﭘﺴﺮکی ﭘﯿﺶ ﻣﺎدرش ﮐـﻪ در آﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﺳﺮﮔﺮم ﭘﺨﺖ و ﭘﺰ ﺑﻮد رﻓﺖ، و ﻧﺎﻣﻪ ای را ﮐﻪ ﺑﺮاﯾﺶ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮد ﺑﻪ او داد. ﻣﺎدر، ﭘﺲ از ﺧﺸﮏ ﮐﺮدن دﺳﺘﻬﺎﯾﺶ ﺑﺎ ﭘﯿﺶ ﺑﻨﺪ، ﻧﺎﻣﻪ را ﺧﻮاﻧﺪ. ﻣﻀﻤﻮن ﻧﺎﻣﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﻮد:
2400 ﺗﻮﻣﺎن ﺑﺮای اﺻﻼح ﭼﻤﻦ
900 ﺗﻮﻣﺎن ﺑﺮای ﻣﺮﺗﺐ ﮐﺮدن اﺗﺎﻗﻢ در ﻃﻮل ﻫﻔﺘﻪ
1600 ﺗﻮﻣﺎن ﺑﺮای رﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺳﻮﭘﺮ ﻣﺤﻠﻪ ﺟﻬﺖ ﺧﺮﯾﺪ ﺑﺮای ﺷﻤﺎ
1100 ﺗﻮﻣﺎن ﺑﺮای ﻧﮕﻬﺪاری از ﺑﺮادر ﮐﻮﭼﮏ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﺧﺮﯾﺪ ﺷﻤﺎ
700 ﺗﻮﻣﺎن ﺑﺮای ﺧﺎﻟﯽ ﮐﺮدن ﻇﺮف آﺷﻐﺎل
2400 ﺗﻮﻣﺎن ﺑﺮای درﯾﺎﻓﺖ ﺑﺮگ » ﺻﺪآﻓﺮﯾﻦ « از ﻣﻌﻠﻢ
5700 ﺗﻮﻣﺎن ﺑﺮای ﺗﻤﯿﺰ ﮐﺮدن ﺣﯿﺎط و ﺑﯿﻞ زدن ﺑﺎﻏﭽﻪ
21200 ﺗﻮﻣﺎن ﮐﻞ ﺑﺪﻫﯽ ﻣﺎدر
ﺑﻘﯿﻪ ﻣﺎﺟﺮا از اﯾﻦ ﻗﺮار اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺎدر ﺑﻪ ﭘﺴﺮش ﮐﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺟﻮاب اﯾﺴﺘﺎده ﺑﻮد، ﻧﮕﺎﻫﯽ اﻧﺪاﺧﺖ، و ﭘﺴﺮ درﺻﺪد ﺧﻮاﻧﺪن اﻓﮑﺎر و ﺧﺎﻃﺮاﺗﯽ ﺑﻮد ﮐﻪ از ذﻫﻦ ﻣﺎدر ﺧﻄﻮر ﻣﯿﮑﺮد. ﭘﺲ از ﻟﺤﻈﻪ ای، ﻣﺎدر ﻗﻠﻢ را ﺑﺮداﺷﺖ، ﻧﺎﻣﻪ را ﮐﻪ ﭘﺴﺮش ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮد ﺑﺮﮔﺮداﻧﺪ و ﻣﻄﺎﻟﺐ زﯾﺮ را روی آن ﻧﻮﺷﺖ:
ﺑﺮای ﻧﻪ ﻣﺎه ﺣﻤﻞ ﺗﻮ، ﺗﻮﺋﯽ ﮐﻪ در درون ﻣﻦ رﺷﺪ ﻣﯿﮑﺮدی، ﻣﺠﺎﻧﯽ!
ﺑﺮای ﺗﻤﺎﻣﯽ آن ﺷﺒﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﻨﺎر ﺗﻮ ﺑﯿﺪار ﻧﺸﺴﺘﻪ ام، از ﺗﻮ ﭘﺮﺳﺘﺎری ﮐﺮده ام و ﺑﺮای ﺳﻼﻣﺘﯽ ات دﻋﺎ ﮐﺮده ام، ﻣﺠﺎﻧﯽ!
ﺑﺮای ﺗﻤﺎﻣﯽ روزﻫﺎی ﺳﺨﺖ، و اﺷﮑﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ در ﺳﺎﻟﯿﺎن دراز ﻣﺴﺒﺐ آﻧﻬﺎ ﺑﻮده ای، ﻣﺠﺎﻧﯽ!
وﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ اﯾﻨﻬﺎ را روی ﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﮐﻨﯽ، ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻋﺸﻖ و ﻋﻼﻗﻪ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ، ﻣﺠﺎﻧﯽ!
ﺑﺮای ﺗﻤﺎم ﺷﺒﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺳﺮﺷﺎر از ﺑﯿﻢ و ﻫﺮاس ﺑﻮد، و ﺑﺮای ﺗﻤﺎﻣﯽ آن ﻧﮕﺮاﻧﯿﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺪاﻧﺴﺘﻢ در ﺳـﺮ راﻫﻤﺎن ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد، ﻣﺠﺎﻧﯽ!
ﺑﺮای اﺳﺒﺎب ﺑﺎزﯾﻬﺎ، ﻏﺬاﻫﺎ، ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ، و ﺣﺘﯽ ﺑﺮای ﭘﺎک ﮐﺮدن بینیت، ﭘﺴﺮم ﻣﺠﺎﻧﯽ!
و وﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ اﯾﻨﻬﺎ را روی ﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﮐﻨﯽ، ﻫﺰﯾﻨﻪ ﮐﻞ ﻋﺸﻖ واﻗﻌﯽ، ﻣﺠﺎﻧﯽ!
ﺑﻠﻪ دوﺳﺘﺎن، وﻗﺘﯿﮑﻪ ﭘﺴﺮک ﺧﻮاﻧﺪن ﻫﻤﻪ آن ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ را ﮐﻪ ﻣﺎدرش ﺑﺮاﯾﺶ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮد، ﺑـﻪ ﭘﺎﯾـﺎن رﺳﺎﻧﺪ، داﻧﻪ ﻫﺎی درﺷﺖ اﺷﮏ از ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﭼﮑﯿﺪ. ﺳﭙﺲ ﺻﺎف در ﭼﺸﻤﺎن ﻣﺎدرش ﻧﮕﺮﯾﺴﺖ و ﮔﻔﺖ: "ﻣﺎﻣﺎن ﺑﺎور ﮐﻦ ﮐﻪ دوﺳﺘﺖ دارم".
و ﺳﭙﺲ ﻗﻠﻢ را ﺑﻪ دﺳﺖ ﮔﺮﻓﺖ و ﺑﺎ ﺧﻄﯽ درﺷﺖ زﯾـﺮ دﺳﺘﺨﻂ ﻣﺎدرش ﻧﻮشت: «ﮐﻞ ﻣﺒﻠﻎ درﯾﺎﻓﺖ ﺷﺪ»
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
روز زن را به مناسبت فرا رسیدن میلاد حضرت فاطمه زهرا و روز زن تبریک می گوییم. ان شاالله که تمام فرزندان، قدر محبت های مادرشان را بدانند و سپاسگزار آنها باشند.
بهشت زیرپای مادران است
سرم رانه ظلم میتواندخم کندنه مرگ ونه ترس،سرم تنهابرای بوسیدن دستهای توخم میشودمادر. مادرم دیوانه واردوستت دارم.