زمان مطالعه: 13 دقیقه
حضرت داوود و داستان طالوت و جالوت

حضرت داوود و داستان طالوت و جالوت

پس از وفات موسى(ع) (يوشع بن نون» كه از نوادگان يوسف(ع) بود زمام امور بنى‏اسرائيل را به دست گرفت و بنى اسرائيل...

 

پس از وفات موسی(ع) (یوشع بن نون» که از نوادگان یوسف(ع) بود زمام امور بنی‏اسرائیل را به دست گرفت و بنی اسرائیل همراه او به سرزمینی که در آن زمان بدان وعده داده شده بودند، یعنی فلسطین وارد شدند.

نخستین شهری را که آنان به اشغال خود درآوردند، شهر <اریحا» - بنا به گفته بعضی <اورشلیم» - بوده است و خداوند به آنها دستور داده بود آن‏گاه که وارد شهر می‏شوند با حالت خضوع و خشوع در برابر خداوند، از دروازه شهر وارد گردند و کلمه <حُطّه» را بر زبان آورند؛ یعنی پروردگارا، از گناهان ما بگذر. ولی آنان از دستور خدا سربرتافته و با حالتی ازکبر و نخوت وارد شهر گردیدند و به جای این‏که از خدای خویش طلب مغفرت و بخشش نمایند، چنان که خدا آنها را بدان فرا خوانده بود، به فسق و فجور و تبهکاری پرداختند. خداوند از کردار آنان به خشم آمد و در برابر نافرمانی‏های آنان، عذاب خود را بر آنها فروفرستاد:

وَإِذ قُلْنا ادْخُلُوا هذهِ القَرْیَةَ فَکُلُوا مِنْها حَیْثُ شئْتُمْ رَغَداً وَادْخُلُوا البابَ سُجَّداً وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطایاکُمْ وَسَنَزیدُ المُحْسنِین* فَبَدَّلَ الَّذینَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَیْرَ الَّذی قِیلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلی الَّذینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بما کانُوا یَفْسُقُونَ؛

و آن زمان که گفتیم وارد این شهر (بیت‏المقدس) شوید و از نعمت‏های آن تناول کنید و از آن در، سجده کنان وارد گردید و بگویید خدایا، از گناه ما درگذر، تا این‏که از خطای شما بگذریم و بر ثواب نیکوکاران شما بیفزاییم. ستمکاران پس از آن، حکم خدا را تبدیل به غیر آنچه بدانان گفته شده بود، نمودند و ما به کیفر بدکاری، عذابی سخت از آسمان بر آنها وارد ساختیم.

یوشع در فلسطین به اداره امور بنی اسرائیل پرداخت و میان آنها حکمرانی کرد تا از دنیا رفت و پس از او حاکمانی روی کار آمدند و برهه‏ای از زمان، بی‏آن‏که مردم از وجود پادشاه قدرتمند و صاحب شوکتی برخوردار باشند، میان آنان فرمانروایی کردند.

در آن زمان بنی‏اسرائیل در معرض حملات ملت‏های مجاور خود قرار داشتند و آداب ورسوم رایج بین آنان این بود که هرگاه با دشمنان خود درگیر می‏شدند، تابوت سلطنتی را پیشاپیش خود قرار داده و از آن کمک می‏خواستند تا اراده و تصمیمشان تقویت گردد.

پس از آن، نبرد خونینی میان بنی اسرائیل با فلسطینی‏ها رخ داد و از آنجا که خداوند در اثر گناهانِ قوم بنی اسرائیل بر آنان خشمگین بود، فلسطینی‏ها طعم تلخ شکست را به آنها چشاندند و زنان و فرزندان آنان را به اسارت گرفتند و آنها را از شهرشان بیرون براندند و تابوت سلطنتی را از آنان باز پس گرفتند و به خانه خدای خود (داجون) بردند.

بنی‏اسرائیل در دوران هیئت حاکمه، به بادیه‏نشینی پرداخته و دارای تعصب‏های قبیله‏ای بودند و این شیوه را تا سال 1040 ق.م ادامه دادند تا این‏که میان آنان رهبری پدیدار شد و آنها را متحد ساخت و زیر یک پرچم گرد آورد و بدین سان به عنوان نخستین پادشاه بنی‏اسرائیل زمام امور حکومت را به دست گرفت، وی در تاریخ یهود به نام <شائول» معروف بوده و قرآن او را <طالوت» نامیده است.

درخواست پادشاه

بنی اسرائیل پس از شکست و از دست دادن تابوت، به ذلّت و خواری دچار گردیدند، بزرگان آنها نزد <سموئیل» که مقام پیامبری و قضاوت را عهده‏دار بود، رفته و از او خواستند که برایشان پادشاهی برگزیند تا زیر پرچم او گرد آمده و با دشمنان خویش مبارزه کنند. سموئیل به حقیقت و ماهیّت قوم خود آشنا بود و از سرشت آنان آگاهی داشت و می‏دانست که آنان صحنه نبرد را ترک خواهند کرد، لذا از آنها پرسید: اگر جنگی برای شما رخ دهد، شاید به مبارزه برنخیزید؟ آنها زیر بار این سخن نرفتند و گفتند: چگونه برای باز پس گیری حقوق خویش نجنگیم، حال آن‏که دشمنانمان ما را از وطنمان بیرون رانده و میان ما وفرزندانمان جدایی افکنده‏اند! به هر حال، آنچه را سموئیل انتظار داشت به وقوع پیوست و آن‏گاه که خداوند خواسته آنها را بر آورده ساخت و جنگی را برایشان به وجود آورد، جزگروهی اندک بقیه از حضور در جنگ و نبرد خودداری کردند. خدای متعال فرمود:

أَلَمْ تَرَ إِلی‏ المَلَإِ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ مِنْ بَعْد مُوسی‏ إِذ قالُوا لِنَبیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِکاً نُقاتِلْ فِی سَبیلِ اللَّهِ قالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ القِتالُ أَلّا تُقاتِلُوا قالُوا وَما لَنا أَلّا نُقاتِلَ فِی سَبیلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دیارِنا وَأَبْنائِنا فَلَمّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ القِتالُ تَوَلَّوْا إِلّا قَلِیلاً مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بالظّالِمِینَ؛

آیا ندیدی که آن گروه از بنی‏اسرائیل پس از موسی، از پیامبر خود درخواست کردند که برایمان پادشاهی برانگیز تا به رهبری او در راه خدا مبارزه کنیم، پیامبرشان گفت: آیا اگر کارزار و نبرد بر شما فرض و واجب شود، نافرمانی می‏کنید؟ گفتند: چگونه ممکن است که ما در راه خدا مبارزه نکنیم، در صورتی که ما و فرزندانمان توسط دشمنان از شهر و دیارمان بیرون رانده شدیم. و آن‏گاه که حکم جهاد بر آنها فرض و واجب گشت، جز اندکی از آنان بقیه از جنگ سرباز زدند و خداوند از کردار ستمکاران آگاه است.

پادشاهی طالوت

سموئیل به بنی اسرائیل اطلاع داد که خداوند خواسته آنها را برآورده کرده و طالوت را که از نوادگان بنیامین بود، به پادشاهی آنان برگزیده است، ولی مردم زبان به شکایت گشوده و نسبت به گزینش طالوت اعتراض کردند و گفتند: او از خانواده شرافتمندی نیست، آنها به‏گمانشان، خود را از او به پادشاهی سزاوارتر می‏دانستند؛ زیرا پادشاهی بنی اسرائیل می‏بایست در فرزندان یهودا و نبوت در فرزندان لاوی باشد، ولی طالوت از نواده‏های بنیامین و از طبقات معمولی مردم بود.

اعتراض دیگر آنان این بود که طالوت فردی تهیدست بوده و از مال و ثروت بهره‏ای ندارد و مال و دارایی از نظر یهودیان از برجسته‏ترین شاخص‏ها و امتیازات بزرگ و شرافت به‏شمار می‏آمد. سموئیل به اعتراض کنندگان پاسخ داد: خداوند طالوت را به عنوان پادشاه آنان برگزیده و او را به صفات و ویژگی‏هایی آراسته است که شایستگی و لیاقت پادشاهی را دارد. به او علم و دانش سرشار عنایت کرده است که می‏تواند با شناخت مسائل سیاسی مربوط به آنان و با دانش و هوشمندی خود، امور زندگی آنها را اداره کند، چنان که به وی نیروی جسمانی عطا کرده که در جنگ‏ها و در برابر دشمنان توان پایداری و استقامت داشته باشد. وانگهی خداوندی که طالوت را برگزیده، به امور مربوط به بندگانش آشناتراست، او هرگونه که بخواهد امور مربوط به جهان هستی را اداره می‏کند و از روی حکمتی که هیچ‏کس غیر او بدان واقف و آگاه نیست، به هر کس خواهد ملک و پادشاهی عنایت می‏کند:

وَقالَ لَهُمْ نَبیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً قالُوا أَنّی‏ یَکُونُ لَهُ المُلْکُ عَلَیْنا وَنَحْنُ أَحَقُّ بالمُلکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ المالِ قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَزادَهُ بَسْطَةً فِی العِلْمِ وَالجِسْمِ وَاللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشاءُ وَاللَّهُ واسعٌ عَلِیمٌ؛

و پیامبرشان بدانان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما برگزیده است. گفتند: او چگونه بر ما حاکمیت یابد، در صورتی که ما به پادشاهی از او سزاوارتریم او از اموال فراوان نیز برخوردار نیست. رسول در پاسخ آنها گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و علم و دانش و قوای جسمانی او را فزونی بخشیده است. و خداوند ملک و پادشاهی را به هر که خواهد می‏بخشد و هم او توانگر و داناست.

علامت پادشاهی

قرآن کریم یادآور می‏شود که سموئیل پیامبر، به بنی اسرائیل خبر داد نشانه پادشاهی طالوت این است که وی آنان را به پیروزی خواهد رساند و تابوتی که علامت عزّت و مجد و شرف آنها و سبب آرامش دل‏های آنان بوده و آثارِ موسی و هارون و الواحی که در آن وجود دارد و سفارشات الهی در آنها تدوین گشته است، بردوش فرشتگان بدانان باز خواهد گشت. خدای متعال فرمود:

وَقالَ لَهُمْ نَبیُّهُمْ إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبّکُمْ وَبَقِیَّةٌ مِمّا تَرَکَ آلُ مُوسی‏ وَآلُ هرُونَ تَحْمِلُهُ المَلائِکَةُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ؛

و پیامبرشان بدانان گفت: نشانه و علامت پادشاهی او این است که وی تابوت را که در آن آرامشی از ناحیه پروردگارتان و الواح بازمانده خانواده موسی و هارون است و بر دوش فرشتگان حمل می‏شود برایتان می‏آورد. به راستی که اگر ایمان داشته باشید، نشانه و حجّتی در این ماجرا برایتان موجود است.

آزمایش سپاهیان طالوت، قوم خود را برای مبارزه در راه خدا فراخواند و آنان را برای نبرد با دشمنانی که آنها را به ذلّت نشاندند، تشویق و ترغیب نمود. سپاهی انبوه زیر پرچم او گرد آمده و آنها را به جنگ با فلسطینیان که رهبری آنها را جالوت عهده‏دار بود، گسیل داشت. جالوت به شجاعت و دلاوری معروف بود و خبر دلاوری‏ها و پیروزی‏های وی میان تمام ملت‏های مجاور انتشار یافته بود، به همین دلیل از او بیمناک بوده و از نبرد و درگیری با وی خودداری می‏کردند.

طالوت سپاهیان خود را حرکت داد و آنها را از شهر خودشان دور ساخت، تا به نزدیکی سپاه دشمن رسیدند، و خواست توان جنگی و رزمی آنها را بیازماید و از میزان صبر و تحمل و فرمانبرداری و اطاعت آنها آگاه گردد، لذا در لحظاتی که به شدت خسته شده بودند و تشنگی بر آنان چیره گشته بود، بدانان گفت: شما به زودی از نهری خواهید گذشت و خداوند به وسیله آن شما را در بوته امتحان و آزمایش قرار می‏دهد تا آنان را که اطاعت می‏کنند از نافرمانان مشخص سازد. بنابراین، کسی که از آن آب ننوشد و لذّت آن را نچشد، از پیروان من خواهد بود، ولی هر یک از شما می‏تواند تنها یک مشت از آب برگیرد و تشنگی خود را به‏وسیله آن برطرف سازد و کسی که بیش از دیگران بیاشامد، از پیروان من نیست. ولی آن‏گاه که به رودخانه رسیدند، بیشتر آنها با فرمان طالوت مخالفت کرده و بدون توجه به نهی او، خود را از آن سیراب ساختند:

فَلَمّا فَصَلَ طالُوتُ بالجُنُود قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِیکُمْ بنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَمَنْ لَمْ‏یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بیَدهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلّا قَلِیلاً مِنْهُمْ؛

و آن‏گاه که طالوت لشکر کشید، گفت: به راستی که خداوند شما را به نهر آبی مورد آزمایش قرار می‏دهد، کسی که از آن بیاشامد، از پیروان من نیست و کسی که از آن ننوشد پیرو من است، مگر این‏که کفی بیشتر نیاشامد، ولی همه لشکریان به جز افرادی اندک، از آن آب نوشیدند.

پیروزی طالوت بر جالوت

طالوت به همراه کسانی که تشنگی و خستگی را تحمل کرده بودند از نهر گذشت، وی بعد از آن‏که عده زیادی از همراهانش برگشتند، خود را در برابر انبوه دشمن اندک یافتند. دسته‏ای از آنان که کثرت دشمن، آنها را بیمناک ساخته بود، گفتند: ما امروز توان برابری با جالوت را نداریم، اما دسته‏ای که ایمان آورده بودند از کثرت دشمن ترس به دلشان راه نیافته بود؛ زیرا آنها مطمئن بودند که پس از مرگ به دیدار خدای خویش خواهند رفت، از این رو گفتند: بسیار اتفاق افتاده است که گروهی اندک به اذن خدا برعده بسیاری چیره گشته‏اند، لذا ما در برابر دشمن پایداری خواهیم کرد، خداوند صابران را حمایت کرده و پیروز می‏گرداند. وآن‏گاه که مؤمنان برای نبرد با جالوت و سپاهش حرکت کردند، به پیشگاه خداوند به تضرع و زاری پرداختند که دل‏های آنان را سرشار از صبر و شکیبایی گردانده و در میدان نبرد ثابت قدم نگاه‏دارد و بر دشمنانشان پیروز گرداند، خداوند دعای آنان را مستجاب و آنها را پیروز ساخت و داود، جالوت را از پای در آورد و خدای متعال پادشاهی بنی اسرائیل را به وی ارزانی داشت، و هرگونه دانش و حکمتی را که خواست بدو آموخت و او بندگان شایسته‏اش را یاری می‏فرماید، اگر خداوند برای محو و نابودی فساد و تباهی تبهکاران، مصلحان را بر آنها مسلط نمی‏گرداند و اگر برخی از انسان‏های شرور را بر برخی دیگر تسلط نمی‏بخشید، زمین آباد نمی‏گشت، بلکه فساد و تباهی آن را فرامی‏گرفت، ولی احسان و عنایت پروردگار پیوسته شامل حال همه مردم است:

فَلَمّا جاوَزَهُ هُوَ وَالَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَةَ لَنا الیَوْمَ بجالُوتَ وَجُنُودهِ قالَ الَّذینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بإِذنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصّابرِینَ * وَلَمّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَجُنُودهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَثَبّتْ أَقْدامَنا وَانْصُرْنا عَلیَ القَوْمِ الکافِرِینَ * فَهَزَمُوهُمْ بإِذنِ اللَّهِ وَقَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَآتاهُ اللَّهُ المُلْکَ وَالحِکْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمّا یَشاءُ وَلَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ ببَعْضٍ لَفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلکِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلی‏ العالَمِینَ؛

و آن زمان که او به همراه گروندگانش از نهر گذشتند، لشکریانش بدو گفتند: ما امروز در برابر جالوت و سپاهش توان مقاومت نداریم، کسانی که به لقای رحمت الهی اعتقاد داشتند گفتند: چه بسا گروهی اندک به اذن خدا بر گروهی بسیار پیروز گردند و خداوند با صبر پیشگان است و آن‏گاه که در برابر جالوت و سپاهش قرار گرفتند عرضه داشتند: پروردگارا، به ما صبر و شکیبایی عنایت فرما و گام‏هایمان را استوار دار و بر کافران پیروزمان گردان، و به اذن خدا آنهارا شکست دادند و داود، جالوت را از پای درآورد و خداوند به او پادشاهی و حکمت و فرزانگی عطا کرد و آنچه را می‏خواست بدو آموخت و اگر خداوند برخی از مردم را به وسیله بعضی دیگر فروننشاند، زمین به فساد و تباهی کشیده می‏شود، ولی خداوند به جهانیان لطف و عنایت دارد.

کشته شدن جالوت (جلیات)

قرآن، نحوه کشته شدن جالوت را به دست داود تشریح نکرد، ولی تورات آن را تفصیل داده که ما خلاصه‏ای از آن را می‏آوریم:

فلسطینی‏ها برای نبرد با بنی‏اسرائیل سپاهیان خود را گردآوردند و شائول (طالوت) و نیروهای بنی‏اسرائیل در برابر آنها قرار گرفتند. هر لشکر برفراز کوهی مستقر بود و میان دو سپاه دشتی هموار قرار داشت. چند روزی سپری شد و هیچ یک از دو لشکر جرأت حمله به دیگری را نداشت، در این هنگام مردی قوی هیکل و زشت چهره به نام جالوت (جلیات) غرق در اسلحه از اردوگاه فلسطینی‏ها خارج شد و نیزه‏ای بزرگ در دست داشت. جلیات پس از بیرون آمدن، وسط دشت قرار گرفت و بر سپاهیان بنی‏اسرائیل بانگ زد تا شخصی را برای مبارزه او برگزیده و به میدان بفرستند و گفت: اگر فرد مبارز شما بر ما غلبه یافت، ما همگی به بردگی او درخواهیم آمد و اگر من بر او فایق آمدم و او را کشتم، شما به بردگی ما درخواهید آمد.

شائول (طالوت) و سپاهش از شنیدن سخنان جلیات بیمناک گشتند و از برابری با او خودداری کردند و او تا چهل روز پیوسته صبح و شام آنها را به مبارزه می‏طلبید، شائول (طالوت) وعده داده بود، هر کس جلیات را بکشد، به او مال فراوان بخشیده و دخترش را به ازدواج وی درخواهد آورد. مردی از بیت لحم به نام <یسیّ» که دارای سه پسر بود و آنها برای مبارزه در کنار شائول، در سپاه وی حضور داشتند و چهارمین فرزندش را که داود نام داشت، نزد برادران خود فرستاده بود تا حال آنها را جویا شود. داود ملاحظه کرد که جلیات مبارز می‏طلبد و مردم از بیم و ترس او از برابری با وی خودداری می‏کنند و جلیات به آنها ناسزا گفته و آنان را مورد نکوهش و اهانت قرار می‏دهد، لذا غیرت و مردانگی داود به حرکت درآمده و از شائول خواست بدو اجازه دهد تا برای نبرد با جلیات به میدان رود.

شائول از فرستادن او خودداری کرد و او را از شجاعت و بی‏باکی جلیات برحذر داشت، ولی سرانجام به او اجازه نبرد داد و زرهی بر او پوشاند که نمی‏توانست آن را حمل کند؛ زیرا او به پوشیدن چنین زرهی عادت نداشت. به همین دلیل آن را از تن خود بیرون آورد و عصای خویش را به دست گرفت و تعداد پنج پاره سنگ صاف از بیابان برداشته و در خورجین خود نهاد و فلاخن خویش را در دست گرفت و با یکدیگر رو در رو شدند، پس از نبردی که با جلیات انجام داد، او تلاش کرد با ضربه نیزه‏ای داود را از پا درآوَرَد، ولی داود با چالاکی به وسیله سنگی که در فلاخن داشت، پیشانی وی را نشانه رفت و آن فرد ستمکار نقش بر زمین شد و داود چون صاعقه بر سینه او نشست و شمشیر از نیام کشید و سر از بدنش جدا ساخت. فلسطینی‏ها که فرمانده خود را کشته دیدند، ترس و وحشت آنها را فرا گرفت و دچار تفرقه و پراکندگی شده و پا به فرار گذاشتند و شائول (طالوت) با سپاهش آنها را تعقیب کرده و تعداد زیادی از آنان را به قتل رساندند.

مرگ طالوت و پادشاهی داوود

وقتی داوود، جالوت را کشت، در دربار طالوت به مقام والایی رسید و بر جنگجویان بنی‏اسرائیل پیشی گرفت. امّا زمانی که طالوت تصور کرد داود به منزله رقیبی خطرناک برای او درآمده، به ویژه از جنبه محبوبیّتی که در بین تمام قوم بنی‏اسرائیل برخوردار است، آتش حسد در دلش شعله‏ور گردید و دیری نپایید که حسدش به کینه‏ای کشنده تبدیل شد و چندین بار سعی در ترور وی نمود، ولی توطئه‏های او نقش بر آب شد.

سپس در نبرد <جلبوع» که اسرائیلی‏ها شکست خورده و فرار کردند و سه تن از فرزندان طالوت کشته شدند، تیراندازان فلسطینی طالوت را مورد هدف قرار داده و او را به شدت زخمی کردند، طالوت به کسی که اسلحه وی را حمل می‏کرد، دستور داد تا شمشیرش را از نیام کشیده و او را به وسیله آن از پای درآورد، تا به دست دشمن کشته نشود که او را مثله کنند، ولی آن شخص از این عمل خودداری کرد، در این هنگام طالوت شمشیر خود را برگرفت و خود را به روی آن انداخت، و بدینسان کشته شد.

داود پس از این ماجرا رهسپار <حبرون» شهر الخلیل امروز گردید. مردان یهودا نزد داود آمده و او را پادشاه قرار دادند، ولی سایر قوم بنی اسرائیل به اطاعت <اشبوشت» پسر طالوت در آمدند، و نبردهایی میان طرفداران داود و <اشبوشت» به وجود آمد تا این‏که پسر طالوت به قتل رسید و داود به عنوان پادشاهی کلیه أسباط بنی اسرائیل مطرح شد. زمانی که داود به پادشاهی همه اسرائیلیان درآمد، سی‏ساله بود و مدت چهل سال حکومت کرد. داود در حبرون مدت هفت سال و نیم بر یهودا حکمفرمایی کرد و 33 سال در اورشلیم بر همه اسرائیلیان و یهودا پادشاهی نمود و آن‏گاه پسرش سلیمان را قبل از مرگ خود ولی‏عهد خویش قرار داد و زمانی که سلیمان به فرمانروایی رسید، کار پدر را پی گرفت و به کشورگشایی ادامه داد و به شیوه‏ای نو کشور را نظم و ترتیب بخشید و معبد <مسجد الأقصی» را تکمیل ساخت، چه این‏که خداوند بدو دانش و حکمت آموخته بود.

ارزیابی مهاجرت
نظر خود را درباره «حضرت داوود و داستان طالوت و جالوت» در کادر زیر بنویسید :
لطفا شرایط و ضوابط استفاده از سایت آسمونی را مطالعه نمایید

دسته بندی های وب سایت آسمونی

آسمونی شامل بخش های متنوعی است که هر کدام از آنها شامل دنیایی از مقالات و اطلاعات کاربردی می باشند، شما با ورود به هر کدام از دسته بندی های مجله اینترنتی آسمونی می توانید به زیردسته های موجود در آن دسترسی پیدا کنید، برای مثال در دسته فیلم و سینما؛ گزینه هایی مثل نقد فیلم، معرفی فیلم ایرانی، فیلم بین الملل، انیمیشن و کارتون و چندین بخش دیگر قرار دارد، یا بخش سلامت وب سایت شامل بخش هایی همچون روانشناسی، طب سنتی، نکات تغذیه و تناسب اندام می باشد.