کتایون اشرف نایب رئیس فدراسیون قایقرانیاختصاصی آسمونی / مهدی زارعیتعطیلی ورزش ایران در هفته های اخیر و...
کتایون اشرف نایب رئیس فدراسیون قایقرانی
آسمونی" style="color: #0000ff;" href="https://asemooni.com/" target="_blank">اختصاصی آسمونی / مهدی زارعی
تعطیلی ورزش ایران در هفته های اخیر و شرایط ورزش دنیا در حال حاضر، فرصت مناسبی داده تا اتفاقات ورزشی را مرور کنیم و به بررسی مشکلات ورزش ایران بپردازیم. هرچند هنوز مشخص نیست که المپیک توکیو چه زمانی برگزار می شود، اما نباید از یاد برد که در سالهای اخیر، با موج گسترده ای از تغییر تابعیت ورزشکاران ایران و رفتن آنها به کشورهای دیگر مواجه شده ایم. به همین منظور تصمیم داریم هر روز با یکی از ورزشکاران، مربیان یا مسوولان ورزش ایران گفتگو کنیم و نظر آنها را درباره چهار سوال اساسی جویا شویم.
کتایون اشرف سوالات ما اینهاست:
در گفتگوی امروز با کتایون اشرف نایب رییس فدراسیون قایقرانی به گفتگو پرداختیم و سوالات بالا را از وی پرسیدیم. اشرف پیش از این، سالها نیز مربی تیم های ملی قایقرانی نیز بوده است. پاسخ های وی را در ادامه می خوانید:
فرض کنیم استعداد یک نوجوان در مسابقات مدارس کشف شود و به اردوهای ملی دعوت شود. این نوجوان به تدریج مسیر قهرمانی را طی کند و در17 سالگی با تیم ملی راهی مسابقات بین المللی شود و از مزایای ملی پوشی استفاده کند و بدون رفتن به مدرسه و دانشگاه مدرک بگیرد و با باشگاههای خارجی آشنا شود و ناگهان در 24 سالگی با قهر و نفرت از ایران خارج شود! این چیزی نیست که منطبق با ارزشهای اخلاقی باشد.
چیزی که این ورزشکاران ما را راهی دیار غربت می کند ریشه در کودکی، نوجوانی و خانواده دارد. ریشه در رفاه اجتماعی ، آموزش و پرورش دارد نه صرفا چند صباحی که در تیم ملی هستند.
به نظرم در آینده ما با نسلی از ایرانیهای قهرمان روبرو خواهیم شد که می فهمند هیچ جای دنیا مدینه فاضله نیست و غمگینتر از قبل در کار خود می مانند. بزرگترین اشتباه این است که کودکان، خانواده ها و آموزش و پرورش را از یاد برده ایم و فقط می خواهیم جوانان را وادار به کاری کنیم. در خانه ای پر از مهر و آرامش با پدر و مادر دانا که همیشه پذیرای فرزندشان با هر سلیقه و استعدادی هست آیا فرزندان خانه را با کوچکترین ناملایمتی ترک می کنند؟ ما با وجود اینکه دم از عشق به ایران می زنیم حاضر نیستیم بخاطر چیزی که دوست داریم گذشت کنیم. به طور مثال چند نفر از کسانی که از روستا یا شهرستانهای کوچک بیرون آمده اند و پیشرفتی داشتنه اند حاضرند به به جایی که بدنیا آمده اند برگردند و برای کودکان و نوجوانان همشهری کاری انجام دهند؟ چند نفر از فرزندان کسانی که در روستاها کشاورزی و دامداری می کردند پس از مهاجرت برگشتند و راه پدرانشان را ادامه دادند ؟!