داستان دلقک
روزی مردی نزد پزشک روانشناس معروف شهر خود رفت. وقتی پزشک او را دید دلیل آمدنش را پرسید، مرد رو به پزشک کرد و از غم های بزرگی که در دل داشت برای دکتر تعریف کرد. مرد گفت: دلم از آدم ها گرفته از دروغگویی ها، از دورویی ها، از نامردی ها، از تنهایی، از خیلی ها از… مرد ادامه داد و گفت: از این زندگی خسته شده ام، از این دنیا بیزارم ولی نمی دانم چه باید کنم، نمی دانم غم هایم را پیش چه کسی مداوا کنم پزشک به مرد گفت: من کسی را می شناسم که می تواند مشکل تو را حل نماید. به فلان سیرک برو او دلقک معروف شهر است. کسی است که همه را شاد می کند، همه را می خنداند، مطمئنم اگر پیش او بروی مشکلت حل می شود. هیچ کسی با وجود او غمگین نخواهد بود. مرد از پزشک تشکر کرد و در حالی که از مطب پزشک خارج می شد رو به پزشک کرد و گفت: مشکل اینجاست که آن دلقک خود منم...
اون کسی ک میخنده یک غم داره اما اون کسی ک میخندونه هزارو یک غم داره :cry: ممنون آسمونی جون داستان جالبی بود :wink:
سلام خسته نباشید .این جور آدما سنگ صبور دیگران هستند و چون غصه احوالات دیگران را دریافت و حس میکنند نمی توانند بار غم هاشونو بر دوش دیگران تحمیل کنند. من هم از این دسته انسانها هستم که اسرار و غم هام رو فقط خدا می دونه
زنده باشید، امیدواریم همه دلشون شاد باشه
چہ نقطہ مشترکے!!!!بعضے وقتا ازبس حرف میزنم وچرت میگم تابقیہ بخندن ازخودم خستہ میشم ومیگم کاش نبودم.دقیقا بعضےوقتاکپےدلقک میشم اماھمیشہ تہ دلم یہ سرابےھست ولے خداروشکرمیکنم کہ ھنوز مہرشو بہ دل دارم.
میدونم زندگی خیلی سخته و واسه من ثابت شده که هیچ چی بهتر از سکوت نیست
همدم دیگران شدن یعنی با غم و غصه هاشون شریک شدن .کسی شادی هاشو با دیگران تقسیم نمیکنه فقط وقتی یک غمخوار گیر میاره میخواد تمام مشکلاتشو بگه تا خودشو کمی راحت کنه
مثل من. همدم همه هستم یکی رو هنوز پیدا نکردم که بتونم همه چیمو بهش بگم......
دقیقا" مثل من . من هم روحیه ی خیلی شادی دارم ، سزیع با همه ارتباط میگیرم ، جوک زیاد میگم ، میرقصم ، لودگی میکنم ، هیچ چیزو زیاد جدی نمیگیرم ، ورزش میکنم ، پیاده روی میکنم ، اهل رفت و آمدم ، اگه با همسرم مشکل پیدا کنم بیشتر از 5 دقیقه قهر نمیمونم و.... ولی ته ته قلبمو که ببینی خ ...
زنده باشید، همیشه بی مهری ها هست، ولی نباید زیاد جدی گرفت باید شاد بود و دیگران رو نیز شاد کرد