تاثیر تربیت خانوادگی و وراثت در اخلاق
همه میدانیم که اولین مدرسه برای تعلیم و تربیت کودک محیط خانواده است، و بسیاری از زمینههای اخلاقی در آنجا رشد و نمو میکند; محیط سالم یا ناسالم خانواده تاثیر بسیار عمیقی در پرورش فضائل اخلاقی، یا رشد رذائل دارد; و در واقع باید سنگ زیربنای اخلاق انسان در آنجا نهاده شود.
اهمیت این موضوع، زمانی آشکار میشود که توجه داشته باشیم که اولا کودک، بسیار اثر پذیر است، و ثانیا آثاری که در آن سن و سال در روح او نفوذ میکند، ماندنی و پا برجا است!
این حدیث را غالبا شنیدهایم که امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: «العلم (فی) الص-غر کالنقش فیالحجر; تعلیم در کودکی همانند نقشی است که روی سنگ کنده میشود!» (که سالیان دراز باقی و برقرار میماند.)
کودک بسیاری از سجایای اخلاقی را از پدر و مادر و برادران بزرگ و خواهران خویش میگیرد; شجاعت، سخاوت، صداقت و امانت، و مانند آنها، اموری هستند که به راحتی کودکان از بزرگترهای خانواده کسب میکنند; و رذائلی مانند دروغ و خیانت و بیعفتی و ناپاکی و مانند آن را نیز از آنها کسب مینمایند.
افزون بر این، صفات اخلاقی پدر و مادر از طریق دیگری نیز کم و بیش به فرزندان منتقل میشود، و آن از طریق عامل وراثت و ژنها است; ژنها تنها حامل صفات جسمانی نیستند، بلکه صفات اخلاقی و روحانی نیز از این طریق به فرزندان، منتقل میشود، هرچند بعدا قابل تغییر و دگرگونی است، و جنبه جبری ندارد تا مسؤولیت را از فرزندان بطور کلی سلب کند.
به تعبیر دیگر، پدر و مادر از دو راه در وضع اخلاقی فرزند اثر میگذارند، از طریق تکوین و تشریع، منظور از تکوین در اینجا صفاتی است که در درون نطفه ثبت است و از طریق ناآگاه منتقل به فرزند میشود، و منظور از تشریع، تعلیم و تربیتی است که آگاهانه انجام میگیرد، و منشا پرورش صفات خوب و بد میشود.
درست است که هیچ کدام از این دو جبری نیست ولی بدون شک زمینهساز صفات و روحیات انسانها است، و بسیار با چشم خود دیدهایم که فرزندان افراد پاک و صالح و شجاع و مهربان، افرادی مانند خودشان بودهاند و بعکس، آلوده زادگان را در موارد زیادی آلوده دیدهایم. بیشک این مساله در هر دو طرف استثنائاتی دارد که نشان میدهد تاثیر این دو عامل (وراثت و تربیت) تاثیر جبری غیر قابل تغییر نیست. با این اشاره به قرآن مجید باز میگردیم و مواردی را که قرآن به آن اشاره کرده است، مورد بررسی قرار میدهیم.
1- انک ان تذرهم یضلوا عبادک و لایلدوا الا فاجرا کفارا (سوره نوح، آیه27)
2- فتقبلها ربها بقبول حسن و انبتها نباتا حسنا و کفلها زکریا (سوره آل عمران، آیه37)
3- ان الله اصطفی آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین - ذریة بعضها من بعض و الله سمیع علیم (سوره آل عمران، آیه33 و 34)
4- یا ای-ها الذین آمنوا قوا ان-فسکم واهلیکم نارا و قوده-ا الناس و الحجارة (سوره تحریم، آیه6)
5- یا اخت هارون ما کان ابوک امرء سوء و ما کانت امک بغیا (سوره مریم، آیه28)
ترجمه:
1- چرا که اگر آنها را باقی بگذاری، بندگانت را گمراه میکنند و جز نسلی فاجر و کافر به وجود نمیآورند!
2- خداوند، او (مریم) را به طرز نیکویی پذیرفت; و بطور شایستهای، (نهال وجود) او را رویانید (و پرورش داد); و کفالت او را به «زکریا» سپرد.
3- خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد.
آنها فرزندان (و دودمانی) بودند که (از نظر پاکی و تقوا و فضیلت) بعضی از بعضی دیگر گرفته شده بودند; و خداوند شنوا و دانا است (و از کوششهای آنها در مسیر رسالتخود، آگاه میباشد).
4- ای کسانی که ایمان آوردهاید! خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسان و سنگها است نگه دارید!
5- ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت زن بد کارهای!
تفسیر و جمعبندی
در نخستین آیهمورد بحث، باز سخن از قوم نوح است، که وقتی تقاضای نابودی آنها را به عذاب الهی میکند، تقاضای خود را با این دلیل مقرون میسازد، که اگر آنها باقی بمانند سایر بندگان تو را گمراه میکنند،و جز نسلی فاجر و کافر از آنها متولد نمیشود (انک ان تذرهم یضلوا عبادک و لایلدوا الا فاجرا کفارا ).
این سخن ضمن اینکه نشان میدهد افراد فاسد و مفسد که دارای نسل تبهکار هستند، از نظر سازمان خلقت، حق حیات ندارند و باید به عذاب الهی گرفتار شوند و از میان بروند، اشاره به این حقیقت است که محیط جامعه، تربیتخانوادگی، و حتی عامل وراثت میتواند در اخلاق و عقیده مؤثر باشد.
قابل توجه این که نوح علیه السلام بطور قاطع میگوید: تمام فرزندان آنها فاسد و کافر خواهند بود، چرا که موج فساد در جامعه آنها به قدری قوی بود که نجات از آن، کار آسانی نبود; نه این که این عوامل صد در صد جنبه جبری داشته باشد و انسان را بیاختیار به سوی خود بکشاند. بعضی گفتهاند آگاهی نوح بر این نکته به خاطر وحی الهی بوده، که به نوح فرمود: «انه لن یؤمن من قومک الا من قد آمن; جز آنها که (تاکنون) ایمان آوردهاند، دیگر هیچ کس از قوم تو ایمان نخواهد آورد!» (سوره هود، آیه36)
ولی روشن است این آیه، شامل نسل آینده آنها نمیشود، بنابراین بعید نیست که نسبتبه نسل آینده بر اساس امور سه گانهای که گفته شد (محیط، تربیتخانوادگی و عامل وراثت) قضاوت کرده باشد.
در بعضی از روایات، آمده که فاسدان قوم نوح هنگامی که فرزند آنها به حد تمیز میرسید، او را نزد نوح علیه السلام میبردند، و به کودک میگفتند این پیرمرد را میبینی، این مرد دروغگویی است، از او بپرهیز، پدرم مرا این چنین سفارش کرده (و تو نیز باید فرزندت را به همین امر سفارش کنی)!
و به این ترتیب نسلهای فاسد، یکی پس از دیگری میآمدند و میرفتند.
در قرآن مجید در داستان حضرت مریم علیها السلام زنی که از مهمترین و با شخصیتترین زنان جهان است، تعبیراتی آمده که نشان میدهد مساله وراثت و تربیتخانوادگی و محیط پرورشی انسان در روحیات او بسیار اثر دارد، و برای پرورش فرزندان برومند پاکدامن باید به تاثیر این امور توجه داشت.
از جمله روحیات مادر اوست که از زمان بارداری، پیوسته او را از وسوسههای شیطان به خدا میسپرد، و آرزو میکرد از خدمتگزاران خانه خدا باشد و حتی برای این کار نذر کرده بود.
آیه فوق میگوید: خداوند او را به حسن قبول پذیرفت و به طرز شایستهای گیاه وجودش را پرورش داد (فتقبلها ربها بقبول حسن و انبتها نباتا حسنا).
تشبیه وجود انسان پاک به گیاه برومند، اشاره به این حقیقت است که همان طور که برای برخورداری از یک بوته گل زیبا یا یک درخت پرثمر باید نخست از بذرهای اصلاح شده استفاده کرد و سپس وسائل پرورش آن گیاه را از هر نظر فراهم ساخت، و باغبان نیز باید بطور مرتب در تربیت آن بکوشد، انسانها نیز چنیناند، هم عامل وراثت در روح و جان آنها مؤثر است، و هم تربیتخانوادگی و هم محیط.
و قابل توجه این که در ذیل این جمله میافزاید و کفلها زکریا; و خداوند زکریا را برای سرپرستی و کفالت او (مریم) برگزید پیدا استحال کسی که در آغوش حمایت پیامبر عظیمالشانی است که خداوند او را برای کفالت او برگزیده است.
و جای تعجب نیست که با چنین تربیت عالی، مریم به مقاماتی از نظر ایمان و اخلاق و تقوا برسد که در ذیل همین آیه به آن اشاره شده:
«کلما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم انی لک هذا قالت هو من عند الله ان الله یرزق من یشاء بغیر حساب;
هر زمان زکریا وارد محراب او میشد، غذای مخصوصی در آنجا میدید; از او پرسید ای مریم! این را از کجا آوردهای؟ گفت: این از سوی خداست; خداوند به هر کس بخواهد، بیحساب روزی میدهد.»
آری آن تربیتبهشتی نتیجهاش این اخلاق و غذای بهشتی است!
در سومین آیهمورد بحث که در واقع مقدمهای برای آیهمربوط به مریم و کفالت زکریا محسوب میشود، باز سخن از تاثیر عامل وراثت و تربیت در پاکی و تقوا و فضیلت است; میفرماید: خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید و برتری داد; آنها دودمانی بودند که (از نظر پاکی و فضیلت، بعضی از آنها از بعضی دیگر بودند، و خداوند شنوا و دانا است (ان الله اصطفی آدم و نوحا وآلابراهیم و آل عمران علی العالمین - ذریة بعضها من بعض و الله سمیع علیم).
گرفته شدن بعضی از آنها از بعضی دیگر، یا اشاره به عامل وراثت است، و یا تربیتخانوادگی و یا هر دو، و در هر حال شاهد گویایی برای مساله مورد بحث، یعنی تاثیر وراثت و تربیت در شخصیت و تقوا و فضیلت است.
در روایاتی که ذیل این آیه نقل شده است، به این معنی اشاره شده و به هر حال دلالت آیات فوق، بر این که محیط تربیتی یک انسان و مساله وراثت، تاثیر عمیقی در شایستگیها و لیاقتهای او برای پذیرش مقام رهبری معنوی خلق دارد، قابل انکار نیست، و هرگز نمیتوان، این گونه افراد را که از چنین وراثتها و تربیتهائی برخوردارند، با افراد دیگری که از یک وراثت آلوده و تربیت نادرستبرخوردار بودهاند، مقایسه کرد.
در چهارمین آیه، خداوند مؤمنان را مخاطب ساخته و میگوید: ای کسانی که ایمان آوردهاید، خود و خانواده خویش را از آتشی که آتشافروزه و هیزمش انسانها و سنگهاست، برکنار دارید! » (یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس والحجارة)
این آیه، به دنبال آیاتی است که در آغاز سوره تحریم آمده و به همسران پیامبر صلی الله علیه و آله هشدار میدهد که دقیقا مراقب اعمال خویش باشند; سپس مطلب را به صورت یک حکم عام مطرح نموده و همه مؤمنان را مخاطب ساخته است.
بدیهی است، منظور از آتش در اینجا همان آتش دوزخ است، و دور داشتن از آن، جز از طریق تعلیم و تربیتخانواده که موجب ترک معاصی و اقبال بر طاعات و تقوا و پرهیزگاری گردد، نخواهد بود; و به این ترتیب این آیه هم وظیفه سرپرستخانواده را نسبتبه خانواده حتسرپرستی خود روشن میسازد، و هم تاثیر تعلیم و تربیت را در تقوا و فضائل اخلاقی.
این برنامهای است که باید از نخستین سنگ زیر بنای خانواده یعنی از مقدمات ازدواج، سپس نخستین لحظه تولد فرزند آغاز گردد و در تمام مراحل با برنامهریزی صحیح و با نهایت دقت تعقیب شود.
در حدیثی میخوانیم هنگامی که آیهفوق نازل شد، یکی از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله سؤال کرد: چگونه خانواده خود را از آتش دوزخ حفظ کنیم؟
فرمود:
«تامرهم بما امر الله و تنهاهم عما نهاهم الله ان اطاعوک کنت قد وقیتهم، و ان عصوک کنت ق-د قض-یت ما علیک; آنها را امر به معروف و نهی از منکر کن، اگر از تو پذیرا شوند، آنها را از آتش دوزخ حفظ کردهای و اگر نپذیرند، وظیفه خود را انجام دادهای!»
این نکته نیز روشن است که امر به معروف یکی از ابزار کار برای دور داشتن خانواده از آتش دوزخ است; و برای تکمیل این هدف باید از هر وسیله استفاده کرد و از تمام جنبههای عملی، روانی و قولی کمک گرفت; حتی بعید نیست آیه، شامل مسائل مربوط به وراثت نیز بشود; مثلا، به هنگام انعقاد نطفه غذای حلال خورده باشد، و به یاد خدا باشد تا جنین در حال انعقاد نطفه از وراثت مثبتی برخوردار گردد، چرا که دور نگه داشتن از آتش، همه آنها را شامل میشود.
پنجمین و آخرین آیهمورد بحث، اشاره به داستان مریم و تولد حضرت مسیح علیه السلام بدون پدر میکند و میگوید هنگامی که مریم نوزاد خود حضرت مسیح را با خود به نزد بستگان و اقوام خویش آورد، آنها از روی تعجب گفتند تو کار عجیب و بدی انجام دادی «ای خواهر هارون! پدر تو آدم بدی نبود، مادرت نیز هرگز آلودگی به اعمال خلاف نداشت (پس تو چرا بدون همسر صاحب فرزند شدی)!» (یا اخت هارون ما کان ابوک امرا سوء و ما کانت امک بغیا)
این تعبیر (مخصوصا با توجه به اینکه قرآن آن را نقل کرده است و عملا به آن صحه نهاده) نشان میدهد که تاثیر عامل وراثت از سوی پدر و مادر و همچنین تربیتخانوادگی در اخلاق انسانها از مسائلی بوده که همه مردم آن را به تجربه دریافته بودند و اگر چیزی بر خلاف آن میدیدند تعجب میکردند.
از مجموع آنچه در شرح آیات بالا آمد بخوبی میتوان نتیجه گرفت که عامل وراثت و تربیت از عواملمؤثر و مهم در مسائل اخلاقی چه در جنبههای مثبت و چه در جنبههای منفی میباشد.
رابطه اخلاق و تربیتخانوادگی در احادیث اسلامی
بی شک نخستین مدرسه هر انسانی دامان مادر و آغوش پدر اوست، و در همین جا است که نخستین درسهای فضیلتیا رذیلت را میآموزد. و اگر مفهوم تربیت را اعم از «تکوینی» و «تشریعی» در نظر بگیریم نخستین مدرسه رحم مادر و صلب پدر است که آثار خود را بطور غیر مستقیم در وجود فرزند میگذارد، و زمینهها را برای فضیلت و رذیلت آماده میسازد.
در احادیث اسلامی تعبیرات بسیار لطیف و دقیقی در این قسمت وارد شده که به بخشی از آن ذیلا اشاره میشود:
1- علی علیه السلام فرمود: «حسن الاخلاق برهان کرم الاعراق; اخلاق پاک و نیک، دلیل وراثتهای پسندیده انسان (از پدر و مادر) است».
به همین دلیل در خانوادههای پاک و با فضیلت غالبا فرزندانی با فضیلت پرورش مییابند و بعکس افراد شرور غالبا در خانوادههای شرور و آلودهاند.
2- در حدیث دیگری از همان حضرت میخوانیم: «علیکم فی طلب الحوائجبشراف النفوس و ذوی الاصول الطیبة فانها عندهم اقضی وهی لدیهم ازکی; در طلب حوائجبه سراغ مردم شریفالنفس که در خانوادههای پاک و اصیل پرورش یافتهاند بروید، چرا که نیازمندیها نزد آنها بهتر انجام میشود و پاکیزهتر صورت میگیرد!»
3- در عهد نامه مالک اشتر در توصیهای که علی علیه السلام به مالک درباره انتخاب افسران لایق برای ارتش اسلام میکند، چنین میخوانیم: «ثم الصق بذوی المروءات والاحساب و اهل البیوتات الصالحة والسوابق الحسنة ثم اهل النجدة و الشجاعة والسخاء و السماحة فانهم جماع من الکرم و شعب من العرف; سپس پیوند خود را با شخصیتهای اصیل و خانوادههای صالح و خوش سابقه برقرار ساز و پس از آن با مردمان شجاع و سخاوتمند و بزرگوار، چرا که آنها کانون فضیلت و مرکز نیکی هستند.»
4- تاثیر پدر و یا مادر آلوده در شخصیت اخلاقی فرزندان تا آن اندازه است که در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام آمده است: «ایما امراة اطاعت زوجها و هو شارب الخمر، کان لها من الخطایا بعدد نجوم السماء، و کل مولود یلد منه فهو نجس; هر زنی اطاعت از همسرش کند در حالی که او شراب نوشیده (و با او همبستر شود) به عدد ستارگان آسمان مرتکب گناه شده است و فرزندی که از او متولد میشود آلوده خواهد بود!»
در روایات متعدد دیگری نیز از قبول خواستگاری مرد شراب خوار و بد اخلاق و آلوده نهی شده است.
5- تاثیر تربیت پدر و مادر در فرزندان تا آن پایه است که در حدیث مشهور نبوی آمده است:
کل مولود یولد علی الفطرة حتی یکون ابواه هما اللذان یهودانه و ینصرانه; هر نوزادی بر فطرت پاک توحید (و اسلام) متولد میشود مگر این که پدر و مادر او را به آئین یهود و نصرانیت وارد کنند»
جائی که تربیتخانوادگی، ایمان و عقیده را دگرگون سازد چگونه ممکن است در اخلاق اثر نگذارد؟
6- همین امر سبب شده است که مساله تربیت فرزندان به عنوان یکی از اساسیترین حقوق آنها بر پدر و مادر شمرده شود; در حدیث نبوی صلی الله علیه و آله میخوانیم:
«حق الولد علی الوالد ان یحسن اسمه و یحسن ادبه; حق فرزند بر پدر این است که نام نیکی بر او بگذارد و او را بخوبی تربیت کند»
روشن است نامها آثار تلقینی بسیار مؤثری در روحیه فرزندان دارد; نام شخصیتهای بزرگ و پیشگامان تقوا و فضیلت، انسان را به آنها نزدیک میکند، و نام سردمداران فجور و رذیلت، انسان را به سوی آنها میکشاند; در اسلام حتی از این مساله ظریف روانی غفلت نشده و فصل مبسوطی درباره نامهای خوب و نامهای بد در کتب حدیث آمده است.
7- در حدیث دیگری از همان حضرت میخوانیم: «ما نحل والد ولده افضل من ادب حسن; بهترین بخششی یا میراثی که پدر برای فرزندش میگذارد، همان ادب و تربیت نیک است.»
8- امام سجاد علی بن الحسین علیه السلام در همین زمینه تعبیر رسائی فرموده است میفرماید: «وانک مسؤول عما ولیته به من حسن الادب و الدلالة علی ربه عزوجل و المعونة له علی طاعته; تو در برابر آنچه ولایتش برعهده تو گذارده شده است (از خانواده و فرزندان) مسؤول هستی نسبتبه تربیت نیکوی آنها و هدایتبه سوی پروردگار و اعانت او بر اطاعتش.»
9- امیرمؤمنان علی علیه السلام در یکی از کلمات خود تعبیری دارد که نشان میدهد که خلق و خوی پدران میراثی است که به فرزندان میرسد; میفرماید: «خیر ما ورث الآباء الابناء الادب; بهترین چیزی که پدران برای فرزندان خود به ارث مینهند ادب و تربیت صحیح و فضائل اخلاقی است.»
10- این بحث را با سخن دیگری از علی علیه السلام در نهجالبلاغه پایان میدهیم:
امام علیه السلام به هنگام شرح شخصیت و بیان موقعیتخود برای ناآگاهانی که او را با دیگران مقایسه میکردند میفرماید: «و قد علمتم موضعی من رسول الله بالقرابة القریبة و المنزلة الخصیصة وضعنی فی حجره و انا ولید یضمنی الی صدره ... یرفع لی کل یوم علما من اخلاقه و یامرنی بالاقتداء;شما قرابت و نزدیکی مرا با پیامبر صلی الله علیه و آله و نزلتخاصم را نزد آن حضرت بخوبی میدانید; کودک خردسالی بودم پیامبر مرا در دامان خود مینشاند و به سینهاش میچسباند... او هر روز برای من پرچمی از فضائل اخلاقی خود میافراشت و مرا امر میکرد که به او اقتدا کنم (و این خلق و خوی من زائیده آن تربیت است.)
جالب این که امام در لابهلای همین سخن هنگامی که از خلق و خوی پیغمبر اکرم بحث میکند، چنین میفرماید: «و لقد قرن الله به صلی الله علیه و آله من لدن ان کان فطیما اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره; از همان زمان که رسولخدا صلی الله علیه و آله از شیر باز گرفته شد، خداوند بزرگترین فرشته از فرشتگان خویش را مامور ساخت تا شب و روز وی را به راههای مکارم اخلاق و صفات نیک جهان سوق دهد.» بنابراین پیامبر صلی الله علیه و آله خود نیز از تربیتیافتگان فرشتگان بود.
درست است که اخلاق و صفات روحی انسان اعم از خوب و بد، از درون او بر میخیزد و با اراده او شکل میگیرد ولی انکار نمیتوان کرد که زمینههای متعددی برای شکلگیری اخلاق خوب و بد وجود دارد که یکی از آنها وراثت از پدر و مادر و همچنین تربیتخانوادگی است; و این مساله قطع نظر از تحلیلهای علمی و منطقی، شواهد عینی و تجربی فراوان دارد که قابل انکار نیست.
به همین دلیل برای ساختن فرد یا جامعه آراسته به زیورهای اخلاقی باید به مساله راثتخانوادگی و تربیتهائی که از نونهالان در دامن مادر و آغوش مادر میبینند توجه داشت و اهمیت ایندوران در ساختار شخصیت انسانها را هرگز فراموش نکرد.
بله، قبول دارم که افراد مفتضح،کلامشان عفونی هست
افرادی که در حماقت هستند احتمالا درست نمی شن چون فقط فحاشی یاد دارن .