زمان مطالعه: 13 دقیقه
تاثیر تربیت ‏خانوادگی و وراثت در اخلاق

تاثیر تربیت ‏خانوادگی و وراثت در اخلاق

 همه مى‏دانيم كه اولين مدرسه براى تعليم و تربيت كودك محيط خانواده است، و بسيارى از زمينه‏هاى اخلاقى در...

 

 

همه می‏دانیم که اولین مدرسه برای تعلیم و تربیت کودک محیط خانواده است، و بسیاری از زمینه‏های اخلاقی در آنجا رشد و نمو می‏کند; محیط سالم یا ناسالم خانواده تاثیر بسیار عمیقی در پرورش فضائل اخلاقی، یا رشد رذائل دارد; و در واقع باید سنگ زیربنای اخلاق انسان در آنجا نهاده شود.

اهمیت این موضوع، زمانی آشکار می‏شود که توجه داشته باشیم که اولا کودک، بسیار اثر پذیر است، و ثانیا آثاری که در آن سن و سال در روح او نفوذ می‏کند، ماندنی و پا برجا است!

 

این حدیث را غالبا شنیده‏ایم که امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: «العلم (فی) الص-غر کالنقش فی‏الحجر; تعلیم در کودکی همانند نقشی است که روی سنگ کنده می‏شود!» (که سالیان دراز باقی و برقرار می‏ماند.)

 

کودک بسیاری از سجایای اخلاقی را از پدر و مادر و برادران بزرگ و خواهران خویش می‏گیرد; شجاعت، سخاوت، صداقت و امانت، و مانند آنها، اموری هستند که به راحتی کودکان از بزرگترهای خانواده کسب می‏کنند; و رذائلی مانند دروغ و خیانت و بی‏عفتی و ناپاکی و مانند آن را نیز از آنها کسب می‏نمایند.

 

افزون بر این، صفات اخلاقی پدر و مادر از طریق دیگری نیز کم و بیش به فرزندان منتقل می‏شود، و آن از طریق عامل وراثت و ژنها است; ژنها تنها حامل صفات جسمانی نیستند، بلکه صفات اخلاقی و روحانی نیز از این طریق به فرزندان، منتقل می‏شود، هرچند بعدا قابل تغییر و دگرگونی است، و جنبه جبری ندارد تا مسؤولیت را از فرزندان بطور کلی سلب کند.

 

به تعبیر دیگر، پدر و مادر از دو راه در وضع اخلاقی فرزند اثر می‏گذارند، از طریق تکوین و تشریع، منظور از تکوین در اینجا صفاتی است که در درون نطفه ثبت است و از طریق ناآگاه منتقل به فرزند می‏شود، و منظور از تشریع، تعلیم و تربیتی است که آگاهانه انجام می‏گیرد، و منشا پرورش صفات خوب و بد می‏شود.

 

درست است که هیچ کدام از این دو جبری نیست ولی بدون شک زمینه‏ساز صفات و روحیات انسانها است، و بسیار با چشم خود دیده‏ایم که فرزندان افراد پاک و صالح و شجاع و مهربان، افرادی مانند خودشان بوده‏اند و بعکس، آلوده زادگان را در موارد زیادی آلوده دیده‏ایم. بی‏شک این مساله در هر دو طرف استثنائاتی دارد که نشان می‏دهد تاثیر این دو عامل (وراثت و تربیت) تاثیر جبری غیر قابل تغییر نیست. با این اشاره به قرآن مجید باز می‏گردیم و مواردی را که قرآن به آن اشاره کرده است، مورد بررسی قرار می‏دهیم.

 

1- انک ان تذرهم یضلوا عبادک و لایلدوا الا فاجرا کفارا (سوره نوح، آیه‏27)

2- فتقبلها ربها بقبول حسن و انبتها نباتا حسنا و کفلها زکریا (سوره آل عمران، آیه‏37)

3- ان الله اصطفی آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین - ذریة بعضها من بعض و الله سمیع علیم (سوره آل عمران، آیه‏33 و 34)

4- یا ای-ها الذین آمنوا قوا ان-فسکم واهلیکم نارا و قوده-ا الناس و الحجارة (سوره تحریم، آیه‏6)

5- یا اخت هارون ما کان ابوک امرء سوء و ما کانت امک بغیا (سوره مریم، آیه‏28)

 

ترجمه:

1- چرا که اگر آنها را باقی بگذاری، بندگانت را گمراه می‏کنند و جز نسلی فاجر و کافر به وجود نمی‏آورند!

2- خداوند، او (مریم) را به طرز نیکویی پذیرفت; و بطور شایسته‏ای، (نهال وجود) او را رویانید (و پرورش داد); و کفالت او را به «زکریا» سپرد.

3- خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد.

آنها فرزندان (و دودمانی) بودند که (از نظر پاکی و تقوا و فضیلت) بعضی از بعضی دیگر گرفته شده بودند; و خداوند شنوا و دانا است (و از کوششهای آنها در مسیر رسالت‏خود، آگاه می‏باشد).

4- ای کسانی که ایمان آورده‏اید! خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسان و سنگها است نگه دارید!

5- ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت زن بد کاره‏ای!

 

تفسیر و جمع‏بندی

در نخستین آیه‏مورد بحث، باز سخن از قوم نوح است، که وقتی تقاضای نابودی آنها را به عذاب الهی می‏کند، تقاضای خود را با این دلیل مقرون می‏سازد، که اگر آنها باقی بمانند سایر بندگان تو را گمراه می‏کنند،و جز نسلی فاجر و کافر از آنها متولد نمی‏شود (انک ان تذرهم یضلوا عبادک و لایلدوا الا فاجرا کفارا ).

 

این سخن ضمن این‏که نشان می‏دهد افراد فاسد و مفسد که دارای نسل تبهکار هستند، از نظر سازمان خلقت، حق حیات ندارند و باید به عذاب الهی گرفتار شوند و از میان بروند، اشاره به این حقیقت است که محیط جامعه، تربیت‏خانوادگی، و حتی عامل وراثت می‏تواند در اخلاق و عقیده مؤثر باشد.

 

قابل توجه این که نوح علیه السلام بطور قاطع می‏گوید: تمام فرزندان آنها فاسد و کافر خواهند بود، چرا که موج فساد در جامعه آنها به قدری قوی بود که نجات از آن، کار آسانی نبود; نه این که این عوامل صد در صد جنبه جبری داشته باشد و انسان را بی‏اختیار به سوی خود بکشاند. بعضی گفته‏اند آگاهی نوح بر این نکته به خاطر وحی الهی بوده، که به نوح فرمود: «انه لن یؤمن من قومک الا من قد آمن; جز آنها که (تاکنون) ایمان آورده‏اند، دیگر هیچ کس از قوم تو ایمان نخواهد آورد!» (سوره هود، آیه‏36)

 

ولی روشن است این آیه، شامل نسل آینده آنها نمی‏شود، بنابراین بعید نیست که نسبت‏به نسل آینده بر اساس امور سه گانه‏ای که گفته شد (محیط، تربیت‏خانوادگی و عامل وراثت) قضاوت کرده باشد.

 

در بعضی از روایات، آمده که فاسدان قوم نوح هنگامی که فرزند آنها به حد تمیز می‏رسید، او را نزد نوح علیه السلام می‏بردند، و به کودک می‏گفتند این پیرمرد را می‏بینی، این مرد دروغگویی است، از او بپرهیز، پدرم مرا این چنین سفارش کرده (و تو نیز باید فرزندت را به همین امر سفارش کنی)!

 

و به این ترتیب نسلهای فاسد، یکی پس از دیگری می‏آمدند و می‏رفتند.

در قرآن مجید در داستان حضرت مریم علیها السلام زنی که از مهمترین و با شخصیت‏ترین زنان جهان است، تعبیراتی آمده که نشان می‏دهد مساله وراثت و تربیت‏خانوادگی و محیط پرورشی انسان در روحیات او بسیار اثر دارد، و برای پرورش فرزندان برومند پاکدامن باید به تاثیر این امور توجه داشت.

 

از جمله روحیات مادر اوست که از زمان بارداری، پیوسته او را از وسوسه‏های شیطان به خدا می‏سپرد، و آرزو می‏کرد از خدمتگزاران خانه خدا باشد و حتی برای این کار نذر کرده بود.

آیه فوق می‏گوید: خداوند او را به حسن قبول پذیرفت و به طرز شایسته‏ای گیاه وجودش را پرورش داد (فتقبلها ربها بقبول حسن و انبتها نباتا حسنا).

 

تشبیه وجود انسان پاک به گیاه برومند، اشاره به این حقیقت است که همان طور که برای برخورداری از یک بوته گل زیبا یا یک درخت پرثمر باید نخست از بذرهای اصلاح شده استفاده کرد و سپس وسائل پرورش آن گیاه را از هر نظر فراهم ساخت، و باغبان نیز باید بطور مرتب در تربیت آن بکوشد، انسانها نیز چنین‏اند، هم عامل وراثت در روح و جان آنها مؤثر است، و هم تربیت‏خانوادگی و هم محیط.

 

و قابل توجه این که در ذیل این جمله می‏افزاید و کفلها زکریا; و خداوند زکریا را برای سرپرستی و کفالت او (مریم) برگزید پیدا است‏حال کسی که در آغوش حمایت پیامبر عظیم‏الشانی است که خداوند او را برای کفالت او برگزیده است.

 

و جای تعجب نیست که با چنین تربیت عالی، مریم به مقاماتی از نظر ایمان و اخلاق و تقوا برسد که در ذیل همین آیه به آن اشاره شده:

«کلما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم انی لک هذا قالت هو من عند الله ان الله یرزق من یشاء بغیر حساب;

هر زمان زکریا وارد محراب او می‏شد، غذای مخصوصی در آنجا می‏دید; از او پرسید ای مریم! این را از کجا آورده‏ای؟ گفت: این از سوی خداست; خداوند به هر کس بخواهد، بی‏حساب روزی می‏دهد.»

 

آری آن تربیت‏بهشتی نتیجه‏اش این اخلاق و غذای بهشتی است!

در سومین آیه‏مورد بحث که در واقع مقدمه‏ای برای آیه‏مربوط به مریم و کفالت زکریا محسوب می‏شود، باز سخن از تاثیر عامل وراثت و تربیت در پاکی و تقوا و فضیلت است; می‏فرماید: خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید و برتری داد; آنها دودمانی بودند که (از نظر پاکی و فضیلت، بعضی از آنها از بعضی دیگر بودند، و خداوند شنوا و دانا است (ان الله اصطفی آدم و نوحا وآل‏ابراهیم و آل عمران علی العالمین - ذریة بعضها من بعض و الله سمیع علیم).

 

گرفته شدن بعضی از آنها از بعضی دیگر، یا اشاره به عامل وراثت است، و یا تربیت‏خانوادگی و یا هر دو، و در هر حال شاهد گویایی برای مساله مورد بحث، یعنی تاثیر وراثت و تربیت در شخصیت و تقوا و فضیلت است.

 

در روایاتی که ذیل این آیه نقل شده است، به این معنی اشاره شده و به هر حال دلالت آیات فوق، بر این که محیط تربیتی یک انسان و مساله وراثت، تاثیر عمیقی در شایستگیها و لیاقتهای او برای پذیرش مقام رهبری معنوی خلق دارد، قابل انکار نیست، و هرگز نمی‏توان، این گونه افراد را که از چنین وراثتها و تربیتهائی برخوردارند، با افراد دیگری که از یک وراثت آلوده و تربیت نادرست‏برخوردار بوده‏اند، مقایسه کرد.

 

در چهارمین آیه، خداوند مؤمنان را مخاطب ساخته و می‏گوید: ای کسانی که ایمان آورده‏اید، خود و خانواده خویش را از آتشی که آتش‏افروزه و هیزمش انسانها و سنگهاست، برکنار دارید! » (یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس والحجارة)

 

این آیه، به دنبال آیاتی است که در آغاز سوره تحریم آمده و به همسران پیامبر صلی الله علیه و آله هشدار می‏دهد که دقیقا مراقب اعمال خویش باشند; سپس مطلب را به صورت یک حکم عام مطرح نموده و همه مؤمنان را مخاطب ساخته است.

 

بدیهی است، منظور از آتش در اینجا همان آتش دوزخ است، و دور داشتن از آن، جز از طریق تعلیم و تربیت‏خانواده که موجب ترک معاصی و اقبال بر طاعات و تقوا و پرهیزگاری گردد، نخواهد بود; و به این ترتیب این آیه هم وظیفه سرپرست‏خانواده را نسبت‏به خانواده حت‏سرپرستی خود روشن می‏سازد، و هم تاثیر تعلیم و تربیت را در تقوا و فضائل اخلاقی.

 

این برنامه‏ای است که باید از نخستین سنگ زیر بنای خانواده یعنی از مقدمات ازدواج، سپس نخستین لحظه تولد فرزند آغاز گردد و در تمام مراحل با برنامه‏ریزی صحیح و با نهایت دقت تعقیب شود.

در حدیثی می‏خوانیم هنگامی که آیه‏فوق نازل شد، یکی از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله سؤال کرد: چگونه خانواده خود را از آتش دوزخ حفظ کنیم؟

 

فرمود:

«تامرهم بما امر الله و تنهاهم عما نهاهم الله ان اطاعوک کنت قد وقیتهم، و ان عصوک کنت ق-د قض-یت ما علیک; آنها را امر به معروف و نهی از منکر کن، اگر از تو پذیرا شوند، آنها را از آتش دوزخ حفظ کرده‏ای و اگر نپذیرند، وظیفه خود را انجام داده‏ای!»

 

این نکته نیز روشن است که امر به معروف یکی از ابزار کار برای دور داشتن خانواده از آتش دوزخ است; و برای تکمیل این هدف باید از هر وسیله استفاده کرد و از تمام جنبه‏های عملی، روانی و قولی کمک گرفت; حتی بعید نیست آیه، شامل مسائل مربوط به وراثت نیز بشود; مثلا، به هنگام انعقاد نطفه غذای حلال خورده باشد، و به یاد خدا باشد تا جنین در حال انعقاد نطفه از وراثت مثبتی برخوردار گردد، چرا که دور نگه داشتن از آتش، همه آنها را شامل می‏شود.

 

پنجمین و آخرین آیه‏مورد بحث، اشاره به داستان مریم و تولد حضرت مسیح علیه السلام بدون پدر می‏کند و می‏گوید هنگامی که مریم نوزاد خود حضرت مسیح را با خود به نزد بستگان و اقوام خویش آورد، آنها از روی تعجب گفتند تو کار عجیب و بدی انجام دادی «ای خواهر هارون! پدر تو آدم بدی نبود، مادرت نیز هرگز آلودگی به اعمال خلاف نداشت (پس تو چرا بدون همسر صاحب فرزند شدی)!» (یا اخت هارون ما کان ابوک امرا سوء و ما کانت امک بغیا)

 

این تعبیر (مخصوصا با توجه به این‏که قرآن آن را نقل کرده است و عملا به آن صحه نهاده) نشان می‏دهد که تاثیر عامل وراثت از سوی پدر و مادر و همچنین تربیت‏خانوادگی در اخلاق انسانها از مسائلی بوده که همه مردم آن را به تجربه دریافته بودند و اگر چیزی بر خلاف آن می‏دیدند تعجب می‏کردند.

 

از مجموع آنچه در شرح آیات بالا آمد بخوبی می‏توان نتیجه گرفت که عامل وراثت و تربیت از عوامل‏مؤثر و مهم در مسائل اخلاقی چه در جنبه‏های مثبت و چه در جنبه‏های منفی می‏باشد.

 

رابطه اخلاق و تربیت‏خانوادگی در احادیث اسلامی

بی شک نخستین مدرسه هر انسانی دامان مادر و آغوش پدر اوست، و در همین جا است که نخستین درسهای فضیلت‏یا رذیلت را می‏آموزد. و اگر مفهوم تربیت را اعم از «تکوینی‏» و «تشریعی‏» در نظر بگیریم نخستین مدرسه رحم مادر و صلب پدر است که آثار خود را بطور غیر مستقیم در وجود فرزند می‏گذارد، و زمینه‏ها را برای فضیلت و رذیلت آماده می‏سازد.

در احادیث اسلامی تعبیرات بسیار لطیف و دقیقی در این قسمت وارد شده که به بخشی از آن ذیلا اشاره می‏شود:

 

1- علی علیه السلام فرمود: «حسن الاخلاق برهان کرم الاعراق; اخلاق پاک و نیک، دلیل وراثتهای پسندیده انسان (از پدر و مادر) است‏».

به همین دلیل در خانواده‏های پاک و با فضیلت غالبا فرزندانی با فضیلت پرورش می‏یابند و بعکس افراد شرور غالبا در خانواده‏های شرور و آلوده‏اند.

 

2- در حدیث دیگری از همان حضرت می‏خوانیم: «علیکم فی طلب الحوائج‏بشراف النفوس و ذوی الاصول الطیبة فانها عندهم اقضی وهی لدیهم ازکی; در طلب حوائج‏به سراغ مردم شریف‏النفس که در خانواده‏های پاک و اصیل پرورش یافته‏اند بروید، چرا که نیازمندیها نزد آنها بهتر انجام می‏شود و پاکیزه‏تر صورت می‏گیرد!»

 

3- در عهد نامه مالک اشتر در توصیه‏ای که علی علیه السلام به مالک درباره انتخاب افسران لایق برای ارتش اسلام می‏کند، چنین می‏خوانیم: «ثم الصق بذوی المروءات والاحساب و اهل البیوتات الصالحة والسوابق الحسنة ثم اهل النجدة و الشجاعة والسخاء و السماحة فانهم جماع من الکرم و شعب من العرف; سپس پیوند خود را با شخصیتهای اصیل و خانواده‏های صالح و خوش سابقه برقرار ساز و پس از آن با مردمان شجاع و سخاوتمند و بزرگوار، چرا که آنها کانون فضیلت و مرکز نیکی هستند.»

 

4- تاثیر پدر و یا مادر آلوده در شخصیت اخلاقی فرزندان تا آن اندازه است که در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام آمده است: «ایما امراة اطاعت زوجها و هو شارب الخمر، کان لها من الخطایا بعدد نجوم السماء، و کل مولود یلد منه فهو نجس; هر زنی اطاعت از همسرش کند در حالی که او شراب نوشیده (و با او همبستر شود) به عدد ستارگان آسمان مرتکب گناه شده است و فرزندی که از او متولد می‏شود آلوده خواهد بود!»

در روایات متعدد دیگری نیز از قبول خواستگاری مرد شراب خوار و بد اخلاق و آلوده نهی شده است.

 

5- تاثیر تربیت پدر و مادر در فرزندان تا آن پایه است که در حدیث مشهور نبوی آمده است:

کل مولود یولد علی الفطرة حتی یکون ابواه هما اللذان یهودانه و ینصرانه; هر نوزادی بر فطرت پاک توحید (و اسلام) متولد می‏شود مگر این که پدر و مادر او را به آئین یهود و نصرانیت وارد کنند»

جائی که تربیت‏خانوادگی، ایمان و عقیده را دگرگون سازد چگونه ممکن است در اخلاق اثر نگذارد؟

 

6- همین امر سبب شده است که مساله تربیت فرزندان به عنوان یکی از اساسی‏ترین حقوق آنها بر پدر و مادر شمرده شود; در حدیث نبوی صلی الله علیه و آله می‏خوانیم:

«حق الولد علی الوالد ان یحسن اسمه و یحسن ادبه; حق فرزند بر پدر این است که نام نیکی بر او بگذارد و او را بخوبی تربیت کند»

 

روشن است نامها آثار تلقینی بسیار مؤثری در روحیه فرزندان دارد; نام شخصیتهای بزرگ و پیشگامان تقوا و فضیلت، انسان را به آنها نزدیک می‏کند، و نام سردمداران فجور و رذیلت، انسان را به سوی آنها می‏کشاند; در اسلام حتی از این مساله ظریف روانی غفلت نشده و فصل مبسوطی درباره نامهای خوب و نامهای بد در کتب حدیث آمده است.

 

7- در حدیث دیگری از همان حضرت می‏خوانیم: «ما نحل والد ولده افضل من ادب حسن; بهترین بخششی یا میراثی که پدر برای فرزندش می‏گذارد، همان ادب و تربیت نیک است.»

 

8- امام سجاد علی بن الحسین علیه السلام در همین زمینه تعبیر رسائی فرموده است می‏فرماید: «وانک مسؤول عما ولیته به من حسن الادب و الدلالة علی ربه عزوجل و المعونة له علی طاعته; تو در برابر آنچه ولایتش برعهده تو گذارده شده است (از خانواده و فرزندان) مسؤول هستی نسبت‏به تربیت نیکوی آنها و هدایت‏به سوی پروردگار و اعانت او بر اطاعتش.»

 

9- امیرمؤمنان علی علیه السلام در یکی از کلمات خود تعبیری دارد که نشان می‏دهد که خلق و خوی پدران میراثی است که به فرزندان می‏رسد; می‏فرماید: «خیر ما ورث الآباء الابناء الادب; بهترین چیزی که پدران برای فرزندان خود به ارث می‏نهند ادب و تربیت صحیح و فضائل اخلاقی است.»

 

10- این بحث را با سخن دیگری از علی علیه السلام در نهج‏البلاغه پایان می‏دهیم:

امام علیه السلام به هنگام شرح شخصیت و بیان موقعیت‏خود برای ناآگاهانی که او را با دیگران مقایسه می‏کردند می‏فرماید: «و قد علمتم موضعی من رسول الله بالقرابة القریبة و المنزلة الخصیصة وضعنی فی حجره و انا ولید یضمنی الی صدره ... یرفع لی کل یوم علما من اخلاقه و یامرنی بالاقتداء;شما قرابت و نزدیکی مرا با پیامبر صلی الله علیه و آله و نزلت‏خاصم را نزد آن حضرت بخوبی می‏دانید; کودک خردسالی بودم پیامبر مرا در دامان خود می‏نشاند و به سینه‏اش می‏چسباند... او هر روز برای من پرچمی از فضائل اخلاقی خود می‏افراشت و مرا امر می‏کرد که به او اقتدا کنم (و این خلق و خوی من زائیده آن تربیت است.)

 

جالب این که امام در لابه‏لای همین سخن هنگامی که از خلق و خوی پیغمبر اکرم بحث می‏کند، چنین می‏فرماید: «و لقد قرن الله به صلی الله علیه و آله من لدن ان کان فطیما اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره; از همان زمان که رسول‏خدا صلی الله علیه و آله از شیر باز گرفته شد، خداوند بزرگترین فرشته از فرشتگان خویش را مامور ساخت تا شب و روز وی را به راههای مکارم اخلاق و صفات نیک جهان سوق دهد.» بنابراین پیامبر صلی الله علیه و آله خود نیز از تربیت‏یافتگان فرشتگان بود.

 

درست است که اخلاق و صفات روحی انسان اعم از خوب و بد، از درون او بر می‏خیزد و با اراده او شکل می‏گیرد ولی انکار نمی‏توان کرد که زمینه‏های متعددی برای شکل‏گیری اخلاق خوب و بد وجود دارد که یکی از آنها وراثت از پدر و مادر و همچنین تربیت‏خانوادگی است; و این مساله قطع نظر از تحلیلهای علمی و منطقی، شواهد عینی و تجربی فراوان دارد که قابل انکار نیست.

به همین دلیل برای ساختن فرد یا جامعه آراسته به زیورهای اخلاقی باید به مساله راثت‏خانوادگی و تربیت‏هائی که از نونهالان در دامن مادر و آغوش مادر می‏بینند توجه داشت و اهمیت این‏دوران در ساختار شخصیت انسانها را هرگز فراموش نکرد.

ارزیابی مهاجرت
نظر خود را درباره «تاثیر تربیت ‏خانوادگی و وراثت در اخلاق» در کادر زیر بنویسید :
لطفا شرایط و ضوابط استفاده از سایت آسمونی را مطالعه نمایید

دسته بندی های وب سایت آسمونی

آسمونی شامل بخش های متنوعی است که هر کدام از آنها شامل دنیایی از مقالات و اطلاعات کاربردی می باشند، شما با ورود به هر کدام از دسته بندی های مجله اینترنتی آسمونی می توانید به زیردسته های موجود در آن دسترسی پیدا کنید، برای مثال در دسته فیلم و سینما؛ گزینه هایی مثل نقد فیلم، معرفی فیلم ایرانی، فیلم بین الملل، انیمیشن و کارتون و چندین بخش دیگر قرار دارد، یا بخش سلامت وب سایت شامل بخش هایی همچون روانشناسی، طب سنتی، نکات تغذیه و تناسب اندام می باشد.