- آسمونی
- مجله اینترنتی
- مناسبت های روز
- 15 شعبان؛ ولادت حضرت قائم (عج) (255 ه ق)
15 شعبان؛ ولادت حضرت قائم (عج) (255 ه ق)
نیمه شعبان آفتابیترین روز خلقت است. روزی است که تقویم میلاد درخشانترین ستاره خدا را در برگرفته است.
از فراسوی تاریخ میآید، با کولهباری به بزرگی همه رنجها و سنگینی همه نگاههای منتظر، سنگلاخهای امید را میپیماید و به دروازههای روشنایی منتظران میرسد. همه مستضعفان، ستمدیدگان و مسلمین سراسر جهان چشم به او دوختهاند که بیاید.
وجود مهدی (عج) مورد اتفاق همه فرقههای اسلامی است. به اعتقاد شیعیان، آن حضرت، امام دوازدهم و از فرزندان امیرالمؤمنین علی(ع) و حضرت زهرا (س) است. پرسشهای مهمی در مورد آن حضرت مطرح است. در این مجال میکوشیم با مراجعه به متون کهن فارسی، پاسخ این پرسشها را بیابیم:
«آن حضرت، امام دوازدهم است از ائمه اثنا عشر (ع). لقب شریفش را مهدی صاحبالزمان خوانند. از اولاد علیبنابیطالب(ع) است و زینت زمین و زمان و مَهْبط اَمن و اَمان، خلیفه و امام زمان، پسر امام حسن عسکری (ع) است و ادر حال حاضر موجود است و به واسطه حکمت مخفیه الهی در پرده غیبت است و ظهورش بیشک رخ خواهد داد.
وجود حضرت مهدی (عج)
از حضرت رسول (ص) منقول است: اگر از دنیا نماند جز یک روز, همانا خداوند تعالی آن روز را طولانی میکند تا این که مردی از خاندان من [از پس پرده غیبت] بیرون بیاید. اسم او، اسم من و کنیه او، کنیه من است. زمین را پر از داد و عدل میکند. آن حضرت خروج خواهد کرد و بساط عدل خواهد گسترانید و داد مظلوم از ظالم خواهد گرفت».
حکیمه خاتون میگوید که من و نرجسخاتون ـ که مادر آن حضرت است - به وقت وضع حمل، به فرموده پدرش حسن عسکری، سوره «اِنا انزَلْناه» میخواندیم، آن حضرت نیز در شکم مادر میخواند. از آن ترسیدم. دیگر باره آواز بر آمد: سلام بر شما ای عمه و مادر! مترسید و تعجب مکنید و چون متولد شد از او نوری ظاهر شد که بر نور چراغ غلبه کرد و به زانو در آمد و سر سوی آسمان کرد. و در بعضی کتب چنان است که پیشانی بر زمین بگذاشت و گفت: «الحمد لله رَبِّ العالمین».
امامت مهدی (عج) از زبان پدرش
پدر بزرگوار ایشان، امام حسن عسکری (ع)، در جواب پرسش یکی از شیعیان، تصریح به امامت امام مهدی(ع) بعد از خود کردهاند. احمد بن تاج الدین استرآبادی در کتاب آثار احمدی مینویسد:
ابی الادیان میگوید: به رسم رسالت از پدر آن حضرت [امام حسن عسکری] در محل وداع مفارقت کلی از آن حضرت نمودم و گفتم: مولای و سیدی! امام و پیشوا و خلیفه و مقتدا بعد از شما که خواهد بود؟ فرمود: آن که جواب نامه بستاند و از نُقُود آنچه بر تو باشد بعد از نشانی [دادن] از تو طلب نماید.» [ابی الادیان در ادامه می گوید]: «بعد از آمدن من، آن حضرت بر جوار حضرت حق رفته بود و مردم جعفر را که برادر آن حضرت و عموی حضرت امام مهدی بود، تعزیت میدادند. من تعزیت رسانیدم، مرا هیچ نگفت. درنگی برآمد، یکی آمد که مهدی تو را میطلبد, رفتم و سلام کردم. فرمود: کتابت فلان و فلان را که آوردهای تسلیم کن و هر چه دراهم و دینار هر کس فرستاده بود، به نام آن کس و مقدار دراهم [نام برد و فرمود:] آن را هم تسلیم کن. دست وی بوسیدم و روی خود بر پایش مالیدم و [همه آنها] را تسلیم وی نمودم».
غیبت و طول زندگانی حضرت مهدی (عج)
غیبت حضرت امام مهدی (ع), دلیل این نیست که آن حضرت در قید حیات نباشد. احمدبن تاج الدین استرآبادی در توضیح این مطلب در کتاب آثار احمدی چنین مینویسد:
روایت است که شیخ شهاب الدین ابی طلحه در کتاب خود آورده که چون پدر آن حضرت, امام حسن عسکری (ع)، به جوار رحمت حق پیوست، وی (امام مهدی(عج)) به یکبارگی از خلق انقطاع نمود و به هیچ وجه به دوستان، چه جای دشمنان اختلاط نمینمود. یک چند وی را ندیدند. در وجود و عدم او سخنان گفتند و اختلاف در میان امت افکندند. اما غیبت آن حضرت، موجب آن نیست که در قید حیات نباشد و چون در قُدرت کاملِهِ کامِلُ القُدرَه [= حق تعالی] عجیب نیست و غریب نمینماید که غایب باشد بعد از مدتی ظاهر گردد. به صحت رسیده و کسی از فرقههای اسلامیه مخالفت آن نکردهاند که از مقبولان درگاه الهی چون خضر و الیاس (ع) زنده و موجودند و از مردودان درگاه پادشاهی چون شیطان زنده است و در اَقْطار عالم به فساد و اِفساد عالمیان مشغول است».
امام عصر(عج) از زبان مادر
درباره غیبت آن حضرت از زبان مادر بزرگوارشان، حضرت نرجس خاتون، چنین نوشتهاند:
«نزد پسر خود رفتم و گفتم: ای نور دیده من و ای سُرور سینه غم رسیده من! به درستی و راستی که دشمنان عزم جزم کردهاند تا تو را به دست آرند و به نَفَس کِشیدن امان ندهند تا نکشند. فرمود که من سلاح حِرْز الله پوشیدهام و زرِه حمایت الله در بر افکندهام؛ «حَسْبی الله و نِعْمَ النَصیر.» خلایق, مرا دیگر نخواهند دید و اگر ببینند نخواهند شناخت تا آن زمان که وعده رسد. این بگفت و از نظر غایب شد».
حکیم ملا عبدالرزاق فَیّاض لاهیجی در کتاب گوهر مراد درباره چگونگی آغاز غیبت کبرای آن حضرت میفرماید:
و چون نوبت وکالت و نیابت آن حضرت به علی بن محمد السمری رسید، خبر داد که حضرت صاحب وی را خبر داده به موت وی و تعیین روز وفات و فرمود که کسی را وکیل نکند که وقت غیبت کبرا رسیده و در این غیبت امتحان خواهد کرد خدای تعالی مؤمنان را. پس علی بن محمد السمری در همان وقتی که آن حضرت خبر داده بود وفات کرد».
شناخت حضرت مهدی (عج)، عصر غیبت و دوران ظهور
-
شناخت صفات حضرت مهدی (عج)
«ای درویش! شیخ سَعْدُالدین در حق این صاحب زمان، کتابها ساخته است و مدح وی بسیار گفته است. فرموده است که علم به کمال و قدرت به کمال دارد. تمامت روی زمین را در حکم خود آورد و به عدل آراسته گرداند. کفر و ظلم را به یک بار از روی زمین بردارد. تمامت گنجهای روی زمین بر وی ظاهر گردد.
این درویش! هر چند صفتِ قدرت وی کنم، از هزار، یکی نگفته باشم. این بیچاره در خراسان در خدمت شیخ سعدالدین بودم و شیخ مبالغت بسیار میکرد در حق این صاحب الزمان، از قدرت و کمال وی، چنان که از فهم ما بیرون میرفت و عقل ما به آن نمیرسید. روزی گفتم که یا شیخ! کسی که نیامده است، در حق وی این همه مبالغت کردن مصلحت نباشد، شاید که نه چنین باشد. شیخ برنجید. از آن پس چنین سخن گفتن ترک کردم و بیش از این نوع سخن نگفتم: ایشان دانند جانم ایشان دانند / ایشان که سر زلف پریشان دانند».
«ای درویش! آن قدر چیزهایی به او داده شده است که اگر یک صدم آن را حکایت کنم مردم باور نخواهند کرد و گویند که یک فرد بشر نمیتواند آنها همه را دارا باشد. دقایق آن چنان بسیار و بیشمار است که نمیتوانم به قلم آورم».
-
عصر ظهور حضرت مهدی (عج)
«ای درویش! صاحب الزمان، صاحب مرتبه کمال علم و مرتبه کمال قدرت است. مرتبه کمال و قدرت، مصاحب اویند. وی تمام عرصه زمین را تصرف خواهد کرد و هر گونه ظلم و بیعدالتی را از عرصه زمین محو خواهد کرد و زمین را پر از عدالت خواهد کرد. در عصر وی، افراد بیشتر در صلح و سعادت خواهند بود».
«شیخ سعدالدین حموی کتابهایی در موضوع «صاحب الزمان» تصنیف کرده و از او ثناها گفته است. وی بشارت داده است که در عصری که ما زیست میکنیم، او ظهور خواهد کرد. اما من به سهم خویش بر آنم که زمان ظهور او بر کسی شناخته نیست».
-
مدعیان دروغین در زمان ظهور حضرت مهدی (عج)
«ای درویش! هیچ تردیدی وجود ندارد که وی ظهور خواهد کرد؛ چرا که پیغمبر(ص) ظهور وی را بشارت داده و علایم آن را ذکر کرده. اما زمان ظهور او معلوم نیست. آنچه شیخ میگوید, یعنی اینکه عصر ظهور صاحب الزمان فرا رسیده است، فکر بسیار کسانی را که از خود چنین رأی دارند، مشوش کرده و مشوش خواهد کرد. آنان گویند که ما صاحب الزمانیم و علاماتی که درباره او پیشگویی شده است، همه برای ما ظاهر خواهد شد. باری, این علامت ظاهر نشده است. آنان در این نومیدی مردهاند و بسیاری از دیگران خواهند آمد و در نومیدی خواهند مرد».
«ای درویش! شیخ هر چه فرماید, از سر دید فرماید؛ اما بسیار کس به این سخن زیان کردند و میکنند و بسیار کس سرگردان شدند و میشوند. مراد من از این سخن، آن است که من در عمر خود چندین کس را در خراسان و کرمان و پارس دیدم که این دعوی کردند که این صاحب الزمان که خبر دادهاند ماییم و این احوال که خبر دادهاند، بر ما ظاهر شد و نشد. و در این حسرت مردند، و بسیار کس دیگر آیند و این دعوی کنند و در این حسرت میرند».