
اصطلاحات کوچه بازاری و خیابانی ایرانی
ایرانیان واژه ها و اصطلاحاتی دارند که به اصطلاحات خیابانی یا کوچه بازاری معروف است. آسمونی در این بخش فهرست اصطلاحات لاتی ایرانی را برای شما عزیزان منتشر می کند.
الف
- آخرشه: نهایتشه
- آشغال کله: احمق
- آشغالانس: ماشین آشغالیهای جدید تهران که چراغ گردون هم دارند
- آمار دادن: نخ دادن -توجه کی را جلب کرن
- آش و لاش: آسمون جل
- آویزون: کسی که مرتبا کنه میشود و بدون دعوت همه جا میرود
- اخ کردن: پول رو سریع دادن
- انده: نهایته
- اسکل: کسی که از همه دنیا بی خبر است. مترادف ها: اوشگول- وسکل – شاسگول
- اسم فعال: اسگلان تپه
- اسدالله خان: تریاکی خفن
- اصغر آرنولد اینا (اکبر-محمد... آرنولد اینا): کسی که زیبای اندام کار میکند ولی جواد است
- ارازل: بستگی به مکان کلمه در گفتار دارد ولی معمولا به معنی نوچهء لاتها
- اق زدن: حال بهم خوردن
- الاغ طور: الاغ
- ان چوچک: آدم عوضی
- انگل: بیشتر لقب میذارن...یعنی کنه
- اکس: همسر یا دوست دختر/پسر سابق
ب
- باحال: خوش آیند
- بار کردن: تیکه انداختن - فحش دادن
- ببند گاله رو: خفه شو
- ببو: انسان ساده لوح
- بخواب (بخواب لاحاف سرد شد): خفه شو
- بروبچ: بچه ها-رفقا
- بیریف: درست - ردیف
- بینیم با: برو بابا
- بیشین با (بیشین بینیم با): خفه شو بابا
پ
- پارازیت: حرف بد موقع
- پا دادن: قبول کردن پیشنهاد -آمار دادن
- پاشنه ها رو بالا بدن: لباس خود را مرتب کرن
- پایه ای؟: حاضری؟
- پیچ: دودره
- پارتنر: شریک، همسر
ت
- تابلو: واضح و مبرهن
- تابل: تابلو
- تادخ: ناجور - بد مدل
- تاقال: کرمو
- ترکوندن: 1. حال کردن 2. خوردن اکستسی و به مهمانی رفتن
- ترکمون: آدم ضایع
- تریپ: (تیریپ) مدل - برنامه - قیافه
- تَگری زدن: بالا آوردن بعد از الکل یا سیگاری
- توباغ نبودن: در جریان نبودن-حواس پرت بودن
- تو نخ چیزی بودن: تو فکر چیزی بودن
- تو کار چیزی بودن: دنبال چیزی گشتن
- توکار کسی بودن: وقتی یه نفر سعی میکنه مخ کسی و بزنه میگن تو کارشه
- تو کف چیزی بودن: تعجب از چیزی کردن
- تو کف کسی بودن: وقتی یه نفر از یکی دیگه خیلی خوشش میاد میگن تو کفشه
- ته: نهایت
- تیکه اندختن: متلک انداختن
ج
- جواد: بی کلاس
- جک جواد: اسم جمع واسم فعال جواد
- جیگر: تیکه، دختر یا پسری که از لحاظ جنسی جذاب است. مترادفها: خش گوشت- مامان
- جوهر: با ارزش، ناب
- جوجه ای: بچه ای (همون جریان بچه)
چ
- چکل: داف
ح
- حاجیت: اشاره به شخصی که از این کلمه استفاده میکند
خ
- خار داره: به کسی که پا نداد میگن
- خار کردن: شرمنده کردن
- خبر ده ده: خبری نیست
- خز: جواد
- خفن: به معنی بزرگ-زیاد-مهیب
- خفت کردن: از کسی زورگیری کردن
- خفه: ببند
د
- داف: دختره خوشگل
- داف بازی: دختر بازی
- دافی: دوست دختر
- داغ شدن: عصبانی شدن
- در داف: دخترها
- در دیزی باره: وقت واسه دزدی مناسبه
- دمبه: کسی که خیلی تنبل است
- دمت قیژ: دمت گرم
- دمت (ش ،م،...) گرم: دستت (ش،م،...) درد نکنه
- دم کسی را دیدن: حق حساب را دادن
- دهن کسی کف کرد: از حرف زدن خسته شد
- دمشو ببین: باهاش راه بیا
ر
- راه نداد: پا نداد
- راس و ریس کردن: حل کردن
- ره ده ده: تموم شدن-به آخر رسیدن
- ردش کن: بپیچونش
ز
- زاقارت: ضایع-سه
- زارت: (زرت) 1. زرشک 2.به سرعت (زارتی زد تو گوشم)
- زارت غمسون شدن: ازبین رفتن-حالگیری شدن
- زپرشک: زرشک
- زرید: زر زد-حرف مفت زد
- زید: دوست دختر، دوست پسر
سین
- سریش: کنه
- سنم: آشنایی
- سوتی: ضایع
- سولاخ: سوراخ
- سه: ضایع
- سه سوت: سریع
شین
- شاخ نشو: پررو نشو
- شاخ شدن: خود را دخیل کردن یا بدون دعوت جایی رفتن
- شستن: حال گیری- تخلیه
- شصت تیر: با سرعت
- شکلات: کسی که فقط حرف دعوا را میزند ولی جیگر دعوا را ندارد
- شلیمف: تنبل
- شیلنگ: دراز
- شوگر مامی: زن مسن ثروتمند که با پسران جوان وارد رابطه می شود
- شوگر ددی: مرد مسن ثروتمند که با دختران جوان وارد رابطه می شود
- شوگر بیبی: جوانانی که با زن/مرد مسن ثروتمند وارد رابطه می شوند
ضاد
- ضایع: خراب
- ضد حال زدن: حال گیری کردن - به کسی که همه برنامه را خراب میکند گفته میشود
عین
- علافی: بی کار بودن
- عمرن(عمرا): به هیچ وجه
- عمرنات: عمرا
- عیاش: گنده بازی دراوردن...لات بودن...کاسبی خلاف کردن...کلا به آدمای خلاف میگن
ف
- فاب: (فابریک) دوست دختر یا دوست پسری که فقط با تو باشد.(مثال: مریم فاب منه = مریم دوست دختر منه که با هیچ کس دیگه نیست)
- فر دادم: پیچوندم...ازش زدم...کف رفتم
- فر خوردن: ترسیدن
- فک زدن: حرف زیاد زدن
کاف
- کف رفتم: دزدیدم...زدم
- کاهگل لقد نمیکنم: حرف دارم میزنم، گوش کن
- کثافت کاری: کاری که از لحاظ عامه مردم خلاف است
- کرمو: کسی که کرم میریزد.
- کره کردن: اشتهای بعد سیگاری یا علف
- کره خوری: غذا خوردن بعد از کره کردن
- کف کردن: تعجب کردن
- کلکل کل) معنی ادعای سر بودن در یک مورد خاص بین دو نفر- وقتی دو نفر شروع به تیکه انداختن به هم دیگه میشوند تا یکی کم بیاره
- کلفت بار کردن: فحشهای گنده بار کردن
- کم آوردن: جا زدن
- کنه: کسی که مدام شاخ می شود
- کراش: کسی که به او علاقه داریم اما نمی داند
گاف
- گاگول: بچه خنگ
- گوشت: جیگر
- گلابی: کسی که تنبل است
- گلوش گیر کرد: وقتی کسی از کسی خوشش بیاد
- گنده گوزی کردن: ادعای زیادی کردن
- گوجه زدن: تگری زدن - شاکی بودن
- گرخیدن: ترسیدن
لام
- لاس زدن: صحبت کردن
- لاس خشکه: لاس زدن بی نتیجه
- لاوترکوندن: عاشق هم بودن
میم
- مادر فولاد زره: زشت و بد هیکل در مورد داف
- ماهم بله: ما هم تو جریانیم
- مماس بودن: در ارتباط بودن
- محرض: 100%-حتما
- مخ زدن: مخ خوردن-عملی که پسر یا دختر برای جذب جنس مخالف(یا موافق)به طرف خود میشود
- میخ شدن: خیره شدن - گیر دادن
نون
- نافرم: بد جور
- نیم رخ گوز فیثاغورث: استعاره از زشتی
- نکست: همسر و دوست دختر/پسر بعدی
ﻫ
- هندونه: اسکل-شاسکول
- هندونه نزار: الکی تعریف نکن
ی
- یول (یول ممد): اسکل
آخه کلمه اِکس کجاش ایرانیه؟ میدونم شما واقف این قضیه هستید ولی حداقل توصیح بدید از کجا وارد شده که اینجا استفاده میشه