- آسمونی
- مجله اینترنتی
- چهره ها
- چهره های دینی
- زندگینامه سید مصطفی موسوی خمینی (پدر امام خمینی) + معرفی فرزندان
زندگینامه سید مصطفی موسوی خمینی (پدر امام خمینی) + معرفی فرزندان
سید مصطفی موسوی در سال 1240 شمسی در خمین متولد شد. مشهور به سید مصطفی خمینی فرزند سید احمد موسوی هندی و پدر سید روحالله خمینی (امام خمینی) بود. برای آشنایی با سید مصطفی موسوی خمینی این بخش آسمونی" href="http://asemooni.com">آسمونی را تا پایان مطالعه نمایید چرا که زندگینامه سید مصطفی موسوی خمینی (پدر امام خمینی) را شرح می دهیم.
زندگینامه سید مصطفی موسوی خمینی (پدر امام خمینی) + معرفی فرزندان
زندگینامه سید مصطفی موسوی خمینی (پدر امام خمینی) + معرفی فرزندان
زندگی و تحصیلات سید مصطفی موسوی خمینی
اصفهان شد.
سید مصطفی تحصیلات دینی خود را در اصفهان و تحت نظر میر محمدتقی مدرسی ادامه داد. پس از آن به همراه همسر و نخستین فرزندش – مولودآغا – راهی نجف و سامرا شد و تحصیلات خود را به مدت بیش از پنج سال و با هدایت مراجعی همچون میرزا حسن شیرازی – مرجع تقلید و فقیه شیعه - ادامه داد. این شیوه، شیوهٔ رایج تحصیلات دینی آن زمان بود، بهگونهای که تحصیلات پایهای و مقدماتی در ایران صورت میگرفت و ادامهٔ تحصیلات در مقاطع بالاتر در شهرهای مذهبی عراق – عتبات – ادامه مییافت. در واقع خمینی اولین رهبر مذهبی محسوب میشد که تمام مراحل تحصیلات دینیاش در داخل ایران صورت گرفت.
در سال 1312 هجری قمری (معادل با 1274 هجری شمسی) سید مصطفی بعد از اتمام تحصیلات خود در میوه بود. به نوشته سید مرتضی پسندیده، سید مصطفی سفرهای متعددی به تهران داشت که در آنها با اشخاصی همچون اتابک و صدراعظم تماس میگرفت. در یکی از این سفرها، او با گوهر ملک تاج خانم که دختر یکی از شاهزادگان بود به تاریخ سوم ربیع الاول 1317 قمری ازدواج کرده بود.
زندگینامه سید مصطفی موسوی خمینی (پدر امام خمینی) + معرفی فرزندان
ازدواج و فرزندان سید مصطفی موسوی خمینی
حاصل ازدواج سید مصطفی با هاجر، دو فرزند دختر بنام مولودآغا خانم (متولد 1305 قمری) و فاطمه (متولد 1312 قمری) و سه فرزند پسر به نامهای مرتضی (متولد 1313 قمری)، نورالدین (متولد 1315 قمری) و روحالله (متولد 1320 قمری) بود. روحالله آخرین فرزند بود. در حالی که هاجر به فرزند آخر آبستن بود، سید مصطفی به همراه مردم روستا که برای سرجا نشاندن اربان و مالکان اطراف به خارج از شهر میرود و پیش از بازگشت به خانه هاجر فرزند خود را به دنیا میآورد و او را سید روحالله نام مینهد.
زندگینامه سید مصطفی موسوی خمینی (پدر امام خمینی) + معرفی فرزندان
کشته شدن سید مصطفی موسوی خمینی
سید مصطفی در ذیالحجه 1320 (اسفند 1281 هجری شمسی) و در پنجماهگی روحالله، در مسیر خمین به اراک مورد حمله قرار گرفت و با اصابت چند گلوله به ناحیه کتف و کمر کشته شد و جنازه وی به نجف منتقل و درآنجا دفن شد. برخی منابع سن او را در هنگام مرگ 42 و برخی دیگر 47 در نظر گرفتهاند.
هویت مهاجمین به سرعت شناسایی شد. قاتل، جعفر قلیخان، پسرعموی شخصی به نام بهرامخان – از حاکمین ثروتمند آن ناحیه – نام داشت. بنا به نوشته به نوشته سید مرتضی پسندیده، جعفرقلی خان، با استفاده از تفنگ یکی از تفنگچیهای همراه سید مصطفی به نام کربلاِ میرزا آقا، به سید مصطفی تیری میزند که به قلب او اصابت میکند. در مورد علت قتل اظهارنظر دقیق و معتبری وجود ندارد. براساس گزارشی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی منتشر شد، سیدمصطفی در آن دوران به دلیل اعتراضاتی که نسبت به ظلم و ستمی که به رعایا روا داشته میشد، خشم حاکمین منطقه را برانگیخته بود. البته دلیل دیگری نیز مطرح است و آن این است که با توجه به اینکه سیدمصطفی خود نیز در کنار انجام امور مذهبی مربوط به مردم منطقه، یک کشاورز ساده با زندگیای متوسط محسوب میشد، در آن زمان بر اثر یک نزاع بر سر نوبتبندی آبیاری مزارع – چنانکه از این قبیل نزاعها در آن دوران مرسوم بود – به قتل رسیدهاست. روایت سومی نیز وجود دارد و آن این است که سیدمصطفی، در مقام قضاوت به عنوان قاضی خمین، حکمی علیه یک نفر که در ماه رمضان در ملاءعام اقدام به روزهخواری کرده بود صادر میکند و خانوادهٔ فرد محکوم به عنوان انتقام، او را به قتل میرسانند.
بعد از مرگ او، تلاشهای خواهرش صاحبه در خمین، برای اجرای حکم قصاص قاتل به نتیجه نرسید و در نتیجه همسرش هاجر – مادر روحالله – برای گرفتن حکم قصاص قاتل راهی تهران – دارالحکومه وقت – شد. در این سفر، دو پسر بزرگ هاجر – مرتضی و نورالدین – هم همراه او بودند و براساس یک روایت، روحالله ششماهه نیز بر آغوش وی بود. سرانجام در ربیعالاول 1323، جعفر قلیخان قاتل سیدمصطفی به دستور عینالدوله، صدراعظم آن دوران، در تهران و درملاءعام به دار آویخته شد.
آسمونی : بعدها آیتالله پسندیده، فرزند دیگر سیدمصطفی که در آن زمان به سیدمرتضی شهرت داشت و دوران نوجوانی را میگذراند، ماجرای قصاص قاتل پدرش را اینگونه توضیح میدهد: «در چهارم ربیعالاول 1323 هجری قمری قاتل را برای اعدام به میدان بهارستان بردند. به من و برادرم گفتند به منزل برویم. چون بچه بودیم و متأثر میشدیم، ولی سایرین به میدان رفتند. مطابق رسم آن روزگار، قاتل، میرغضب و شاه [ولیعهد] که همگی در میدان حاضر بودند، لباس قرمز برتن داشتند. سر جعفرقلی خان را بریدند… چند روز بعد از اعدام قاتل، همراهان برای بازگشت به خمین گاری کرایه کردند.»