شعر طنز رستم و سهراب امروزی
چنین گفت رستم به سهراب یل که من آبرو دارم اندر محل
مکن تیز و نازک، دو ابروی خود دگر سیخ سیخی مکن مـوی خود
شدی در شب امتحان گرم چت برو گمشو ای خاک بر آن سرت
اس ام اس فرستادنت بس نبود که ایمیل و چت هم به ما رو نمود
رها کن تو این دخت افراسیاب که مامش ترا می نماید کباب
اگر سر به سر تن به کشتن دهیم دریغا پسر، دست دشمن دهیم
چو شوهر در این مملکت کیمیاست ز تورانیان زن گرفتن خطاست
خودت را مکن ضایع از بهر او به دَرست بـپرداز و دانش بجو
در این هشت ترم ، ای یل با کـلاس فقـط هشت واحد نمودی تو پاس
توکزدرس ودانش، گریزان بـُدی چرا رشته ات را پزشکی زدی
من از گور بابام، پول آورم که هر ترم، شهریه ات را دهم
من از پهلوانان پیشم پسر ندارم بجز گرز و تیغ و سپر
چو امروزیان، وضع من توپ نیست بُوُد دخل من هفده و خرج بیست
به قبض موبایلت نگه کرده ای پدر جد من را در آورده ای
مسافر برم، بنده با رخش خویش تو پول مرا می دهی پای دیش
مقصّر در این راه، تهمینه بود که دور از من اینگونه لوست نمود
چنین گفت سهراب ، ایول پدر بُوَد گفته هایت چو شهد و شکر
ولی درس و مشق مرا بی خیال مزن بر دل و جان من ضد حال
اگر گرم چت یا اس ام اس شویم از آن به که یک وقت دپرس شویم
شاعر: مصطفی
8 سال پیش
خیلی عالی بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووود
9 سال پیش
خیلی خوبه.متشکرم.
9 سال پیش
عالی است>ممنون
9 سال پیش
عالی بودددددددددددددددددددددددددددد.
9 سال پیش
بد نبود.
9 سال پیش
با تشکر و عرض خسته نباشید،شعر طنز بامزه و جالبیه .
9 سال پیش
زنده باشی عزیز
9 سال پیش
خیلی بامزه و عالی بود ممنون بازم ازینا بزارید
9 سال پیش
اگر گرم چت یا اس ام اس شویم از آن به که یک وقت دپرس شویم و و ومتشکرم. عالی بود
9 سال پیش
احسنت بسیارعالی
9 سال پیش
ممنون از لطف شما