- آسمونی
- مجله اینترنتی
- سبک زندگی
- خانواده و اخلاق
- انسان خردمند کیست؟

انسان خردمند کیست؟
خرد چیست؟ این کلمهرا هر روز بسیار میشنویم- نیاز بهخرد،روایتهای خرد، مکاتب خرد و ... هر یک از ما مشتاقایم تا بیشتر خردمند باشیم و عقل داشته باشیم دیگران نیز چنین است. بیشترین رنج و آسیب انسانها از عدم موجودیت "خرد" پدید میآید. در مورد خرد چیزهای است که ما همه رویای آنرا در سر داریم. اما این چیست که این همه از آن سخن بهزبان آورده میشود و نزد ما از جایگاه و ارزش زیاد بر خور دارد است. خرد مند کیست؟ خرد مند بههر کس نمیتوان خطاب کرد و نیز هر کس خردمند نیست. فردیکه بتواند در ارتباط با مسایل و امور زندگی قضاوت درست و مناسب و سنجیده ارایه کند، خرد مند هست. انسان خردمند از ویژگی دور اندیشی برخور دار است. آنها با مسایل سطحی بر خورد نمیکنند و از دقت عمیق کار میگیرند. بسیاریاز مردم در مورد فرایند شکلگیری داده ها یا تبدیل شدن داده ها به اطلاعات و بهدانش اشاره کرده اند. تغیر در الگو و نمونهی دادهها معلومات فرد تقویت میشود. اطلاعات از وضعیت و حالات متفاوت بهدانش شخص تعمیم میبخشد. تداوم و پیشرفت اینروند چیزی جدیدی را پدید میآورد که آنرا خرد مینامند. بواسطه علم یا دانش است که میآموزیم چهگونه در کار هایبهتر و مورد علاقهی خویش وارد عملشویم. آیا منظور از اینکار و قصد، ما را بهطرف "خوب بودن" رهنمون خواهد شد و یا درد سر و رنجش بیشتر را بوجود خواهد آورد؟. خرد منعکس کنندهای ارزشها و معیارهایاست که ما آنها را در علم و دانش خویش بهکار میبندیم که جوهر و ماهیت آن ژرفنگری است یعنی ژرفنگری در تفکیک خوبی و بدی، مدد رسانی یا آسیب رسانی و کشف حقیقت و یا خیالبافی های بی مورد. اشخاص خردمند قادر هستند تا چیزهای درست و مورد علاقهی خویش را از غیر آن تفکیک کند. اینها معمولاً جامع و معقول بهنظر میرسند و نیز گرایش ندارند تا بهفکر مادیاتِ بیشتر و یا در صدد شهرت و یا ثروت باشند. بلکه آموخته اند که چهچیزی در نزد شان مهم وبا ارزش میباشد. شاید در حال حاضر، انسانها دارای دانش وسیع باشند، اما نه خرد کافی در پیوند با موضوع سوالات متفاوتی نزد انسان خلق میشود یعنی آیا نوع انسان در موقعیت مناسب قرار دارد، تا بقا یابد؟ آیا میتوان خرد خویش را تقویت بخشید تا ما را قادر سازد که از قدرت شگفت انگیز خویش برای بهبودی خود کار بگیریم، و نیز برای خوبیها وبهبودی نسلهایکه جدیداً بوجود میآیند؟. و یا چهکاری را میتوان بخاطر تقویت خرد خویش انجام داد؟ انسان خردمند در واقع جستجو گر خوب است و بهخاطر دست یافتن به حقیقت لحظهای درنگ نمیکند. به سخن بهتر اشخاص خردمند بدون استدلال درست و علمی چیزی را باور نمیکند و نمیپذیرد یعنی بر اساس قانون علت و معلول، ارتباط میان پدیدهها و آشیا بگونهای است که یکی را علت و قسمت دیگری آنرا معلول مینامند و علت شکل دهندهی معلول است. لذا علت و معلول دارای تناسب مشخصی است و این یک اصل اساسی که فکر مانرا از پذیرش چیزهایکه بدون علت است، جلو گیری میکند در حقیقت بهافکار انسان نظم و ترتیب میبخشد. هدف از این گفته آناست که جوهر کار فرد خردمند، کشف علل پدیدهها و نیز تجزیه و تحلیل آنها از تمام ابعاد میباشد نه پذیرفتن آنها بدون چون و چرا. یعنی برای یک فرد خرمند دشوار است که از مطلقیت حرف بزند. بهعبارت دیگر یک انسان که با خرد ورزی سرو کار دارد، به پدیدهها و هر چیزی دیگر بصورت نسبی مینگرند لذا قبل از پذیرفتن هر پدیده و چیزهای دیگر به چون و چرا میپردازند و هدف از اینکار نیز تلاش فرد جهت پیبردن و کشف جوهر و علل واقعی چیزها و پدیده ها میباشد. شاید بسیاری از باور هاییکفرد را تلقین، و ترغیب شکل بدهد و یا تقلید های بدون چون و چرا و یا نیز میتواند بر اساس جبر و اکراه یعنی گوشزد کردن و ترساندن انسان از مجازات و مکافات بهخاطر عملکرد فرد (آنچهکهدرست و یا نادرست پنداشته میشود)، شکل بگیرد. در حالیکه خرد ورزی برعکس است و اساسن در تضاد با تلقین و تقلید بدون دلایل مقنع است. بدینمعنیکه خرد ورزی در ذات و اصلاش بر اساس علم و تجربه استوار است و پذیرفتن چیزهایرا ارج میگذارد که مبتنی بر شناخت فرد از راه حسی، تعقلی و تجربه صورت گرفته باشد علل و عوامل آن نیز نزد فرد بهوضاحت محسوس باشد. با توجه بهآنچهکه گفته شد، امروز بیشتر از هر وقت ضرورتان محسوس است تا برای زندگی خویش بهآن پیببریم و این جوهر با ارزش را دوباره دریابیم و نیز بدانیم که چهگونه با آن "خرد" زندگی سرزنده و شادابی داشته باشیم.