- آسمونی
- مجله اینترنتی
- گردشگری
- دور دنیا
- آشنایی با کشور نیکاراگوئه

آشنایی با کشور نیکاراگوئه
جمهوری نیکاراگوئه کشوری در آمریکای مرکزی است. پایتخت نیکاراگوئه ماناگوآ است. نیکاراگوئه از نظر مساحت بزرگترین کشور آمریکای مرکزی است. اگر می خواهید با کشور نیکاراگوئه بیشتر آشنا شوید این بخش آسمونی را تا انتها مطالعه نمایید چرا که تایخچه کامل نیکاراگوئه را برای شما همراهان عزیز تهیه کرده ایم که دعوت می کنیم این مقاله را تا پایان مطالعه نمایید.
نیکاراگوئه از شمال با هندوراس و از جنوب با کاستاریکا همسایه است. در ساحل شرقی آن دریای کارائیب و در ساحل غربی آن اقیانوس آرام قرار دارد.
نیکاراگوئه مذهب رسمی ندارد اما بیشتر مردم آن پیرو شاخه کاتولیک رومی از دین مسیحیت هستند.
امپراتوری اسپانیا در سده شانزدهم این منطقه را تسخیر کرد و نیکاراگوئه در سال 1821 از اسپانیا استقلال یافت. از زمان استقلال آن، نیکاراگوئه دستخوش دورههایی از ناآرامیهای سیاسی، دخالت نظامی از سوی ایالات متحده، دیکتاتوری، و بحران مالی شد که این رویدادها از علل اساسی وقوع انقلاب نیکاراگوئه در دهههای 1960 و 1970 بودند. پیش از انقلاب، نیکاراگوئه یکی از ثروتمندترین و پیشرفتهترین کشورهای آمریکای مرکزی بود. درگیریهای انقلابی، همراه با زمینلرزه سال 1972، جایگاه پیشین اقتصادی کشور را با زوال مواجه کرد.
تنوع زیست جانوری، آبوهوای گرمسیری و آتشفشانهای فعال، باعث افزایش سفر گردشگران به نیکاراگوئه شدهاست.
تاریخچه نیکاراگوئه
در سال 1524، فاتح اسپانیایی، فرانسیسکو هرناندز دو کوردوبو (پایهگذار نیکاراگوئه) اولین اقامتگاههای اسپانیایی، از جمله دو شهر اصلی نیکاراگوئه را تأسیس کرد: گراندا نیکاراگوئه در نزدیکی دریاچه نیکاراگوئه و لئون نیکاراگوئه در شرق دریاچه ماناگوآ. نیکاراگوئه که در دهه 20 قرن 16 به عنوان مستعمره اسپانیا پادشاهی گوآتمالا محسوب میشد، تبدیل به بخشی از امپراتوری مکزیک شد و پس از آن در 1821 به عنوان بخشی از ایالتهای متحده آمریکای مرکزی کسب استقلال کرد و در سال 1838 به عنوان یک جمهوری مستقل حق حیات به دست آورد.
ساحل ماسکیتو، واقع در منطقه بلوفیلدز در اقیانوس اطلس مورد ادعای پادشاهی بریتانیای کبیر و ایرلند به عنوان کشور تحتالحمایه از 1655 تا 1850 قرار داشت. در سال 1859 این منطقه به هندوراس واگذار شد و یک سال پس از آن به نیکاراگوئه محول شد. تمام این حوادث در حالی رخ داد که منطقه مزبور تا سال 1894 به عنوان موجودیتی مستقل و خودمختار شناخته میشد.
واکر در سال 1856 با هدف ایجاد حکومتی که دستنشانده ایالات متحده باشد، بر مسند ریاست جمهوری این کشور تکیه زد. بسیاری از کشورهای آمریکای مرکزی با توجه به هراسی که از طرح و نقشه واکر برای گسترش قلمروش داشتند، در سال 1857 با هم متحد شدند تا او را از نیکاراگوئه بیرون کنند. در عین حال، این کشورهای متحد، تحت حمایت یکی از صاحبان صنایع آمریکایی (کورنلیس واندربیلت) قرار داشتند که قبلاً از واکر در نیکاراگوئه پشتیبانی کرده بود. والکر در 12 سپتامبر 1860 در منطقه همجوار؛ یعنی هندوراس اعدام شد. پس از آن، حکومت محافظه کاری به مدت سه دهه بر منطقه حاکم بود.
نیکاراگوئه در جریان ‹‹جنگ جهانی دوم›› کمکهایی کرد و اولین کشوری بود که منشور سازمان ملل را تأیید کرد.
نیکاراگوئه بسیار شاهد مداخله خارجیها بوده و برای مدت زیادی متحمل دیکتاتوری نظامی شدهاست، که طولانیترین آن مربوط میشود به حکومت خانواده ‹‹سوموزا›› که تا اواخر قرن 20 ادامه داشت.
سوموزا با استفاده از موقعیت خود در گارد ملی، حکومت کشور را به چنگ آورد. سوموزا که از مخالفتهای مسلحانه ساندیانو هراس داشت، او را به برگزاری نشستی در ماناگوآ دعوت کرد که در آنجا ساندیانو در فوریه 1934 توسط گارد ملی ترور شد. سوموزا کنترل کشور را به طور کامل در دست داشت و هرگونه مقاومت مسلحانه احتمالی را سرکوب کرده بود. در مقام انتقام از ترور ساندیانو، ریگوبرتو لوپز پرز، شاعر نیکاراگوئهای در سال 1956 سوموزا را ترور کرد. ‹‹لوئیز سوموزا دبایلا››، فرزند ارشد دیکتاتور درگذشته، رسماً پس از مرگ پدرش کنترل کشور را به دست گرفت.
سوموزا صنایع اصلی بازسازی کشور را به انحصار خود در آورده بود و اجازه نمیداد که دیگر اعضای عالی رتبه از سود ناشی از افزایش فعالیت اقتصادی سهمی ببرند. این موضوع نیز به نوبه خود موجب ضعیف تر شدن سوموزا شد؛ چرا که حتی نخبگان اقتصادی نیز دیگر میلی به حمایت و پشتیبانی از او نداشتند. در 1976 یک نوع کتان مصنوعی، که یکی از ستونهای اقتصادی نیکاراگوئه در آن عصر محسوب میشد، به بازار عرضه شد. این مسئله باعث کاهش قیمت کتان گردید و کشور از لحاظ اقتصادی دچار مشکل بزرگی شد.
ساندینیستاها، که از حمایت مردمی، اصحاب کلیسای کاتولیک و دولتهای منطقهای و بینالمللی برخوردار بودند، در ژوئیه 1979 قدرت را به دست آوردند. سوموزا کشور را ترک کرد و اعضای گارد ملی او سرانجام سر از پاراگوئه درآوردند و او در سپتامبر 1980 در آنجا توسط اعضای حزب انقلابی کارگران آرژانتین ترور شد. اصلیترین برنامههای جامع ساندینیستاها شامل ‹‹ نهضت سوادآموزی ملی›› گسترده (آگوست- مارس 1980) و اصلاحات اساسی در حوزه کشاورزی بود که باعث شد زمینها و مزارع به دست کشاورزانی بیفتد که در گذشته اغلب صاحب هیچ زمین و مزرعهای نبودهاند.
ساندینیستاها پس از استراحت و فراغت بال کوتاهی با جنگ داخلی فزاینده و تضعیف کنندهای مواجه شدند که توسط چریکهای کنترا، شورشیان نماینده، رونالد ریگان، رئیس جمهور ایالات متحده، توطئه ریزی شده بود. ایالات متحده مخالفان را آموزش میداد و آنها را تأمین مالی میکرد تا بر ضد ساندینیستاها بجنگند و علاوه بر آن انتقادات گستردهای در نقاط زیادی از ایالات متحده، از جمله کنگره ملی، بر ضد ساندینیستاها به راه میانداختند.
دانیل اورتگا، با اکثریت آرا در سال 1984 به عنوان رئیس جمهور نیکاراگوئه انتخاب شد، اما سالهای جنگ و درگیری تأثیرات نامطلوب بیسابقهای بر اقتصاد نیکاراگوئه گذارده بود و خانوادههای بسیاری را در وضعیت بسیار دشواری قرار داده بود. اگرچه سازمانهای غیردولتی غربی که در زمان انتخابات اجازه ورود به نیکاراگوئه را یافته بودند، انتخابات را منصفانه و عادلانه توصیف کردند، با این حال، اورتگا و FSLN با بیان اینکه: ‹‹ هیچ خطری از جانب میانه روها متوجه آنها نیست و میانه روها تصویر درستی از کشور برای دنیای خارج محسوب میشوند››، احزاب میانه رو آزاد گذاشتند و فعالانه به سرکوب احزاب مخالف پرداختند.
نیکاراگوئه در سال 1986 در یک دعوی قانونی تاریخی بر ضد ایالات متحده در ‹‹دادگاه عدل بینالمللی›› پیروز بیرون آمدند (مراجعه شود به بخش ‹‹نیکاراگوئه در برابر ایالات متحده››) و ایالات متحده محکوم به پرداخت 12 میلیارد دلار به عنوان غرامت به سبب برهم زدن استقلال نیکاراگوئه از طریق مداخله در حمله بر ضد آن دولت محکوم شد. ایالات متحده از پذیرش رای دادگاه سر باز زد و مدعی شد که دخالتی در امور مربوط به استقلال نیکاراگوئه نداشتهاست؛ بنابراین، دولت ایالات متحده حتی علیرغم قطع نامه مجمع عمومی سازمان ملل، از پرداخت غرامت به نیکاراگوئه امتناع ورزید.
نزدیک به 8 درصد از خاک نیکاراگوئه به عنوان پارک ملی و ذخایر زیستی محافظت میشود. این کشور درجنوب با کاستاریکا، در شمال با هندوراس و در شرق با دریای کارائیب هممرز است. نیکاراگوئه دارای سه منطقه جغرافیایی متمایز است: دشتهای کناره اقیانوس آرام، مناطق کوهستانی شمالی- مرکزی و ساحل ماسکیتو، دشتهای کناره اطلس.
دشتهای پست کرانه اقیانوس آرام
این منطقه در غرب کشور قرار گرفته و شامل یک دشت وسیع، گرم و لم یزرع است. چندین آتش فشان بزرگ متعلق به رشته کوههای ماریبیوس این دشت را قطع میکنند، که شامل مومباکو بیرون از گراندا و موموتومبو در نزدیکی لئون میشود. منطقه دشتهای پست از خلیج فونسکا شروع میشود و امتداد آن تا مرز اقیانوسی نیکاراگوئه با کاستاریکا در جنوب دریاچه نیکاراگوئه میرسد. این منطقه بیشترین جمعیت را در خود جای داده است. نزدیک به 20 درصد جمعیت کشور در، پایتخت؛ یعنی ماناگوآ یا اطراف آن زندگی میکنند که در سواحل جنوبی دریاچه ماناگوآ قرار گرفته است.
دشتهای اقیانوسی، علاوه بر ساحل و تفریحگاههایش، همچنین دارای بخش بزرگی از میراث دوران استعمار نیکاراگوئه توسط اسپانیا میباشد. معماری و صنایع دستی مربوط به دوران استعمار در شهرهایی از قبیل گرانادا، و لئون به وفور یافت میشود.
ناحیهای بلند، دور از ساحل اقیانوس آرام است که هوای آن سردتر از دشتهای اقیانوس آرام است. تقریباً یکچهارم کشاورزی این کشور در این منطقه انجام میشود و در قسمتهایی که شیب بلندتری دارند قهوه رشد میکند. درخت بلوط، کاج، خزه، سرخس و ثعلب در جنگلهای انبوه منطقه به وفور یافت میشود. پرندگانی که در منطقه مرکزی زندگی میکنند شامل کوئتزل تابان، سهره طلایی، مرغ مگس، جی جاق، و توکان است.
دشتهای ساحل اقیانوس آرام
این منطقه جنگل استوایی که رودهای بزرگ زیادی از آن میگذرد، سکنه بسیار اندک و پراکندهای دارد. ری یو کوکو (هندوراس/ نیکاراگوئه) نقطه مرزی این منطقه با هندوراس است. خط ساحلی کارائیب بسیار پر پیچ و تابتر از هم نوع سابق صاف و هموار خود در اقیانوس آرام است. مردابها و دلتاها آن را بسیار ناهموار ساخته است.
ساحل شرقی استوایی نیکاراگوئه از دیگر مناطق این کشور بسیار متفاوت است. آب و هوای منطقه معمولاً استوایی است.
نیکاراگوئه بر اساس الگوی اسپانیا دارای 15 استان (departamentos) و دو منطقه خودگردان است. دو منطقه خودگردان به نامهای منطقه خودگردان ساحل شمال کارائیب (RACCN) و منطقه خودگردان ساحل جنوب کارائیب (RACCS) هستند. تا پیش از اعطای خودمختاری به این دو منطقه در سال 1985، آنها بخشهای واحدی را به نام زلایای نیکاراگوئه تشکیل میدادند.