ماهيت نظريه هاى تازه در جهان رسانه (قسمت هشتم)

يكشنبه ١٣ اسفند ١٤٠٢
محمد حسين صفرى

موج اول فمينيست از حق رأی زنان و بهره مندی آنها از حقوق قانونی و سیاسی برابر مردان دفاع می کرد ؛ ولی در موج دوم از سطح خواست های سیاسی فراتر رفت و به جنبه های شخصی ، روانی و جنسی ظلم به زنان پرداخت . به این معنا که ظلم در تمام شئون زندگی اجتماعی اعمال می شود و از بسیاری از جهات از خود خانواده شروع می شود . لذا هواداران جدید این نظریه علاقه مند به تحلیل آن چیزی هستند که سیاست زنـدگی روزمره نامیده می شود . این تحلیل شامل فرآیند تربیت کودکان برای ایفای نقش های مردانه و زنانه ، تقسیم کارهای خانه داری بین پسران و دختران و نیز اعمال سیاست های رفتار شخصی و جنسیتی . ( هی وود1379). یکی از مفاهیم کلیدی در نظریه پردازی در این زمینه پدر سالاری " مردسالاری " است . مفهوم کلیدی دیگر در این زمینه جنس و جنسیت است . فمینسیم رادیکال پدر سالاری را حاکمیت مطلق و جهانی مردان بر زنان و ساختاری محسوب می کند که مفاهیم مردانگی و زنانگی را به عنوان ویژگی های بیولوژیک ذاتی در زنان و مردان تفسیر می کند .

به باور فمینیست ها زنان زن متولد نمی شوند ؛ بلکه زن ساخته می شوند . تفاوت های جنسیتی را جامعه بوجود می آورد ؛ جامعه ای که تصمیم می گیرد زنان باید خود را با یک کلیشه رفتار زنانه که ساخته و پرداخته مردان است ، هماهنگ سازند .

فمینیست از دیدگاه لیبرال – سوسیالیست و رادیکال تفاوت دارد . به طور مثال فمینیست رادیکال ظلم جنسیتی را بنیادی ترین ویژگی جامعه می داند و سایر اشکال بی عدالتی ر ادر درجه دوم اهمیت قرار می دهند و یا در فمینیست سوسیالیست به ادعای تقسیم جنسیتی و محدود کردن زنان به قلمرو کار خانگی می پردازد .
هرزه نگاری عبارت از فرودستی آشکار زنان به لحاظ جنسیتی که به وضوح چه به شکل تصویر و چه به شکل کلمات نشان داده می شود . و همچنین یا به صورت اشیاء و یا کالای جنسی یا صورت فردی که دست و پای او بسته است و تکه تکه شده و مو و صورت زخمی ویا به صورت فرمانبری زبون و نمایش گری جنسی و یا در روایت های سرشار از خفت و خواری و ضرب و جرح تحقیر و شکنجه و یا این اشکال نشان داده می شوند .

تانیامودلسکی و جانیس رادوی دو نظریه پرداز فمینیست هستند و متأثر از آراء مالوی می باشند . این نظریه پردازان به اهمیت جنجال پردازی های زنان به ویژه هنگام تماشای سریال های آبکی و مطالعه داستان های عاشقانه به عنوان راه های گریز موقت از واقعیت های سخت و خشن روزمره تأکید می کنند .

پست فمینیست و موج سوم

پست فمینست مدعی است که صرفاً یک رویکرد در باره فمینیسم که بتواند همه زنانی را در میان نژادها و طبقات متفاوت نمایندگی کند ، وجود ندارد. و در مغایرت آشکار با اهدافی که برابری جنسیتی موج دوم فمینیسم ، پست فمینیسم می گوید : برابری جنسیتی کم و بیش تحقق یافته است و زنان مدتهاست که قربانی نظم پدر سالاری نیستند . ناتاشا والتر(1999) می نویسد : همه جا زنانی را می بینم که آزادتر و قدرتمندتر از گذشته هستند . این نظریه ریشه در درک و فهمی بسیار عامه پسند در باره زنانِ در قدرت که به وسیله رسانه ها در دهه 1980 دامن زده شده تا به حالا، دارد . آثاری که در این زمینه می باشد فیلم های سینمایی مثل « احمق » 1995 .

موج سوم فمینیسم بر جنبه های اصیل و واقعی لذت و میل زنانه و نیز خطرهای جدید برای استقلال و خودمختاری زنانه تأکید دارد . به نظر دَن لافی (2007) موج سوم فمینیسم تلاشی است برای پر کردن شکاف سیاست های موج دوم و شعار « انتخاب شخصی » پست فمینیسم ، با ارائه این استدلال که انتخاب شخصی زنان به لحاظ سیاسی مقید به بافت یا زمینه است ، دلالت دارد.

مردانگی در بحران

از دهه 1990 مورد بحث قرار گرفته است و میان مردان وزنان آشفتگی ایجاد کرده است . طبق این دیدگاه در آغاز قرن 21 مردان به طور جدی دچار مسئله و معضل شده اند . بسیاری از ناظران دگرگونیهای اقتصادی اجتماعی را موجب بحران مردانگی می دانند . مسائلی مثل تغییر در بازار کار و یا نرخ های طلاق افکار و تصورات سنتی در مورد مردان را رو به اضمحلال می داند . به عقیده آنتونی گیونز در حیطه های بی کاری – جرم و جنایت هویت های مردانه در حال تغییراست . از نظر فارل (1993) مردان جنسیتی یک بار مصرف هستند . آنها بیش از زنان در جنگ و خودکشی می میرند -و بیش از زنان قربانی خشونت و اضافه کاری و بیماری های روانی اند و بیش از 90% زندانی ها نیز مردان هستند (بارکر 1387). – درگزارش از یک روزنامه استرالیایی 1999- آمده است : مردان بیش از زنان چاق می شوند – دارای اختلالات زمان کودکی هستند – مردان بیش از ده برابر زنان دچار ایدز می شوند – در رفتارهای پرخطر درگیر می شوند و قربانی خودکشی می شوند .