
زندگینامه محتشم کاشانی
نام و نام خانوادگی | کمالالدین علی محتشم کاشانی |
نام هنری | مُحتَشَم کاشانی |
لقب | شمسالشعرای کاشانی |
حرفه | شاعر |
سبک نوشتاری | مرثیه سرایی |
ملیت | ایرانی |
تاریخ تولد | سال 905 هجری |
محل تولد | کاشان |
تاریخ وفات | سال 996 هجری قمری |
محل آرامگاه | محله محتشم کاشان |
درباره محتشم کاشانی
یکی از مهمترین و معروفترین شعرای دوره صفوی، محتشم کاشانی، شاعر دربار شاه طهماسب بود. محتشم کاشانی در سال 905 هجری قمری در شهر نراق به دنیا آمد. سپس به شهر کاشان نقل مکان کرد و بیشتر عمر خود را در همین شهر گذارند و در ربیعالاول سال 996 هجری قمری در همین شهر چشم از جهان فروبست. شغل اصلی او بزازی و شَعربافی بود (شَعربافی یکی از صنایع دستی ایران است).
اگر چه این شاعر در روزگار جوانی شعر میگفت، غزلسرایی مینمود و حتی به مدیحه گفتن نیز اهتمام کرد، ولی بعدها به ملاحظه تمایل دینی و احساسات شیعی دربار صفوی، موضوع تازهای پیش آورد و اشعاری در رثای امامان شیعه سرود و در این سبک شهرت یافت، به طوری که میتوان او را معروفترین شاعران مرثیهگوی ایران دانست، گر چه شعرای معدودی قبل از او و تعداد زیادی هم بعد از او در این سبک سخن سرایی کردهاند.
مرثیه دوازدهبندی مولانا محتشم کاشانی، تا به امروز لطف خود را که ناشی از صفا و صداقت حقیقی آن است از دست نداده است. مرثیههای وی درباره کربلا بسیار شورانگیز است. از این اشعار مکرر تقلید شده ولی هیچکس نتوانسته برتر از آن بسراید. شکواییه یازدهبندی وی در رثای برادرش عبدالغنی هم که رابط میان او و دربار هند بود معروف است.
محتشم کاشانی، شاعر مدیحه سرای شیعه
در بین هواداران شیعه، مَطلَع «باز این چه شورش است...» که محتشم کاشانی سروده است، از جایگاه ویژهای برخوردار است. پس از محتشم تعداد زیادی از شاعران از این ترکیببند در نوحهها و شعرهای سروده خود، بهره میبردند. محتشم کاشانی در نزد صدقی استرآبادی (ساکن کاشان) به آموزش فنون شاعری پرداخت. همچنین خود محتشم شاگردانی از جمله صرفی ساوجی، وحشتی جوشقانی، حسرتی کاشانی، تقی الدین محمد حسینی که صاحب اثر خلاصه الشعار، است را پرورانده است.
بخشی از اثر باز این چه شورش است محتشم کاشانی
باز این چه شورش است که در خلق عالمست باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتمست
باز این چه رستخیز عظیمست کز زمــــیــــــن بی نفـخ صـور خـاسته تا عرش اعظمست
این صبح تیره باز دمید از کــــجـــا بــــــــــــرو کار جهان و خلق جهان جمله در همست
گـویـا طـلـوع مـی کـنـد از مـغـرب آفــتـــــاب کـآشـوب در تـمـامـی ذرات عـالـمـســـت
گـر خـوانـمـش قـیـامـت دنـیـا بـعـیـد نیست این رستخیز عالم که نامش محـرمـــســت
در بارگــاه قــدس کـه جـای مـلال نـیـسـت سرهای قدسیان همه بر زانوی غـمـسـت
جن و ملک همه بـر آدمیان نـوحـه می کنند گــویــا عـزای اشـرف اولاد آدمــســـت
خوب بود فقط من برای درس ازاد میخام میشد طولانی ترم باشه..