- آسمونی
- مجله اینترنتی
- سلامت
- روانشناسی
- نقش مهارت های زندگی در ارتقای بهداشت روانی
نقش مهارت های زندگی در ارتقای بهداشت روانی
نقش مهارت های زندگی در ارتقای بهداشت روانی پیشرفت های علمی و فنی سالهای اخیر انسانها را با انبوهی از مسائل و مشکلات گوناگون مواجه ساخته است . کنار آمدن با این فشارهای زندگی و کسب مهارت های فردی و اجتماعی، همواره بخشی از واقعیت زندگی انسان بوده و در ادوار متفاوت زندگی او، به اشکال گوناگونی تجلی یافته است.
در دوره کودکی این تعارضها جلوه چندانی ندارند، اما با افزایش سن و هنگام مواجهه با دشواریهای ویژه سنین نوجوانی و جوانی، کشمکشهای درونی و محیطی بیشتر تظاهر پیدا می کنند. بنابراین به منظور ارتقاء سطح توانایی افراد جهت حل مؤثر این مسائل و مقابله با مشکلات موجود، نیاز به توجه جدی و برنامه ریزی دقیق وجود دارد.
زیرا توانایی در حل مسائل و مشکلات نقش تعیین کننده ای در تأمین سلامت روانی، موفقیت فردی و زندگی سالم دارد.
به دلیل این که اکثریت جمعیت کشور ما را کودکان و نوجوانان مدرسه رو تشکیل می دهند، ضروری است با ایجاد زمینه های مناسب به امر ارتقای بهداشت روانی و سطح سلامت در مدارس پرداخته شود و شرایطی فراهم شود تا مسئولان مدارس، برنامه ریزان، مشاوران، روان شناسان و سایر دست اندر کاران آموزش و پرورش کشور از طریق آشنایی با موضوعات بهداشت روانی، کودکان و نوجوانان را برای دست یابی به روان سالم یاری دهند.
امروزه با استفاده از برنامه های مختلف مانند آموزش مهارت های زندگی، آموزش بهداشت روانی، مداخلات بهداشتی مبتنی بر مدرسه و به ضرورت با درمان های تخصصی می توان به کودکان کمک نمود تا زندگی مفیدتر و رضایتمندانه تری داشته باشند. هدف مداخلات مبتنی بر مدرسه، فراهم آوردن تجاربی است که از آن طریق بر توانائیهای مقابله ای کودکان در رویارویی با استرسهای محیطی و شرایط نامساعد زندگی بیفزاید.
نتایج برنامه های نوین و جامع بهداشت روانی متنوع بوده است. مثل افزایش حضور مدرسه، افزایش موفقیتهای تحصیلی، کاهش ترک تحصیل و کاهش رفتارهای ضد اجتماعی. همچنین ثابت شده است که آموزش بهداشت روانی و مهارت های زندگی به کودکان و نوجوانان، منجر به کاهش مصرف دارو، الکل و سیگار می شود.
آموزش مهارت های زندگی با ارتقاء بهداشت روانی و آمادگی رفتاری، فرد را به رفتاری سالم و اجتماعی مجهز می کند.
مفهوم آمادگی رفتاری به 3 عامل بستگی دارد :
1ـ توانائیهای روانی ـ اجتماعی فرد که با یادگیری و تمرین مهارت های زندگی ایجاد می شود.
2ـ احساس کفایت و کارآمدی فرد در زمینه مهارت های زندگی
3ـ قصد و تمایل فرد به اجرای مهارت ها
فرض بر این است که برای دست یابی به رفتارهای سالم بهداشتی و پیشگیری، در درجه اول باید بر سلامت روانی و آمادگی رفتاری فرد اثر گذاشت. به این منظور برنامه آموزش مهارت های زندگی باید به صورت مداخله دراز مدت انجام شود.
مداخله های کوتاه مدت مثلاً مداخله های چند هفته ای، آثار کوتاه مدت بر بهداشت روانی دارند. مداخله های کمی طولانی تر، مثلاً مداخله های چندماهه، بر سلامت روان، مهارت ها و تمایلات رفتاری، احساس خودکارآمدی و کفایت، اثر می گذارند.
تنها از مداخله های طولانی مدت یعنی مداخله هایی که چند سال بطول می انجامد، انتظار می رود که سلامت روان را بهبود بخشند و بر آمادگی رفتاری اثر گذارند و در نتیجه تغییراتی در رفتارهای سالم و رفتارهای اجتماعی ایجاد نمایند.
بنابراین برنامه آموزش مهارت های زندگی در یک برنامه مداخله ای کوتاه مدت منجر به بروز تغییراتی در دانش و نگرش و بهبود سطح بهداشت روان خواهد شد. برنامه های یک ساله در عملکرد تحصیلی و آمادگیهای رفتاری، تغییراتی ایجاد می کند، درحالیکه اجرای طولانی مدت اینگونه برنامه ها، منجر به بروز تغییرات معنی دار در رفتار سلامت و رفتارهای اجتماعی خواهد گردید.
مهارت های زندگی شخص را قادر می سازد تا دانش، نگرش و ارزشهای وجودی خود را به توانائیهای واقعی و عینی تبدیل کند تا بتواند از این توانائیها در استفاده صحیح تر نیروهای خود بهره گیرد و زندگی مثبت و شادابی را برای خود فراهم سازد.
شخصی که از مهارت های زندگی در مراوده و ارتباط با دیگران کمک می گیرد، به احراز موفقیتهای ذیل نائل خواهد شد:
1 ـ قدرت تحمل نسبت به نظرات مختلف و احساس امنیت نسبت به گفتار دیگران
2 ـ انجام به موقع کار با توجه به شرایط زمان و مکان
3 ـ برنامه ریزی و کوشش در امور مفید و دوری از هر کار بی فایده
4 ـ رازداری و کنترل گفتار
5 ـ برداشت واقع بینانه از جهان و عبرت آموزی از وقایع تاریخ گذشته
6 ـ تقویت خودپنداره و اتکاء به نفس
7 ـ استفاده از ظرفیتها و کنش های هوش
همچنین مهارت های زندگی اثر مناسبی در جهت کاهش آسیبهای فردی و اجتماعی خواهند داشت و با ایجاد نگرشهای اصولی و علمی در انتخاب بهترین شیوه در انجام بهینه هر فعالیت نقش خود را اثبات خواهند نمود.
یادگیری موفقیت آمیز مهارت های زندگی، احساس یادگیرنده را در مورد خود و دیگران تحت تأثیر قرار می دهد و علاوه بر آن با تغییراتی که کسب این مهارت ها در افراد بوجود می آورد، برداشت و نگرش دیگران را هم تحت تأثیر قرار می دهد.
یادگیری مهارت های زندگی در دوران نوجوانی و جوانی، اثرات نسبتاً پایداری بر ساخت شخصیت آنان خواهد داشت، رفتارهای تحصیلی آنان را مؤثر، آینده نگری آنان را مثبت و انگیزه کاری آنان را مضاعف خواهد نمود.
بنابراین مهارت های زندگی :
• یکی از عوامل گسترش بهداشت روانی است.
• ظرفیت و کنش هوش را ارتقاء می بخشد.
• از فتارهای خشونت آمیز و مخرب فرد جلوگیری می کند.
• تقویت خودپنداره و اتکاء به نفس را سبب خواهد شد.
• آسیبهای فردی و اجتماعی را از بین خواهد برد.
• دانش و نگرش واقعی را فراراه آدمی قرار خواهد داد.
• ارتباطات آدمی را گسترش خواهد داد.
• قدرت تفکر خلاق و انتقادی را در افراد بوجود خواهد آورد.
• زمینه ساز ابراز وجود و کسب خودشناسی خواهد شد.
و در نهایت آینده پرثمری را فراراه جوانان قرار خواهد داد و فردایی پرافتخار را برای میهنمان فراهم خواهد آورد.
آموزش مهارت های زندگی می تواند به دو صورت اجرا شود :
1ـ آموزش مهارت های عام که با هدف ارتقای سطح سلامت و بهداشت روان و ایجاد رفتارها و تعاملهای سالم صورت می گیرد
2ـ آموزش مهارت های اختصاصی به منظور پیشگیری از یک آسیب و مشکل مشخص مثل مهارت قاطع بودن در مقابل فشار گروه و توانایی «نه گفتن» در جهت پیشگیری از سوء مصرف مواد. ( شریعت جعفری، 1378). آموزش مهارت های زندگی فرد را قادر می سازد تا دانش، ارزشها و نگرشها را به توانائیهای بالفعل تبدیل کند.
مهارت های زندگی، توانائیهایی است که فرد را قادر می سازد، انگیزه و رفتار سالم داشته باشد و فرصت انجام چنین رفتارهایی را نیز ایجاد می نماید. آموختن و به کارگیری مهارت های زندگی، بر احساس فرد از خود و دیگران و همچنین به اندازه و میزان ادراک دیگران از وی اثر می گذارد.
مهارت های زندگی، بر ادراک فرد از کفایت خود و اعتماد به نفس و عزت نفس اثر دارد و بنابراین نقش مهمی در سلامت روان دارد. همراه با افزایش سطح بهداشت روان، انگیزه فرد در مراقبت از خود و دیگران، پیشگیری از مشکلات بهداشتی و مشکلات رفتاری افزایش می یابد.
برنامه مهارت های زندگی یک مدل آموزشی است که در کارها و فعالیتهای گروهی سازمان یافته به منظور رشد مهارت های عملی که برای زندگی روزمره ضروری هستند، کاربرد دارد. به همین جهت شرکت فعال اعضای گروه برای یادگیری مهارت های زندگی امری ضروری می باشد، چرا که روش مهارت های زندگی مبتنی بر یادگیری تجربی است و یادگیری مؤثر را با فعالیت، مشاهده شرکت کنندگان دیگر و دریافت بازخورد در نظر می گیرد.
در نتیجه محتوای مهارت های زندگی، به جای یادگیری آموزش معلم مدار، یادگیری تجربی و عملی است که مکانیزم اساسی آن تغییر رفتار افراد است بنحویکه این یادگیریها می تواند به موقعیت خارج از گروه انتقال یابد. در اصل، اثربخشی روش مهارت های زندگی به دلیل تأکید آن بر جنبه های عینی شامل درگیری و شرکت فعال افراد، رفتارهای قابل مشاهده و نمایش عینی عقاید می باشد.
از آنجائیکه مدارس نقش مهمی در پیشگیری از آسیبهای روانی ـ اجتماعی و ارتقاء سطح بهداشت روان دانش آموزان دارند، به همین جهت در سالهای اخیر، برنامه های پیشگیرانه مبتنی بر مدرسه گسترش یافته اند. شواهد نشان می دهند که اینگونه برنامه ها نتایج و پیامدهای مطلوبی را در افزایش عملکرد تحصیلی و کاهش رفتارهای خطرآفرین بین دانش آموزان به دنبال دارند.
بدین ترتیب نقش و اهمیت برنامه مهارت های زندگی با توجه به اهداف سازندهٔ آنها در ابعاد گوناگون زندگی نسل نوجوان و جوان انکارناپذیر می باشد.