محمود یاوری از ماجرای عجیبی می گوید که 65 سال قبل، یک مدال قهرمانی کشور را از دست اصفهانی ها پراند. آن هم به اتهام تبانی.
یاوری می گوید: سال ۱۳۳۸ بود و من ۱۸ سال بیشتر نداشتم. در آن زمان مسابقات قهرمانی کشور به صورت متفاوتی از امروز برگزار می شد و قرار شد تیم های منتخب اصفهان، تبریز، خوزستان و تهران که به مرحله پایانی رسیده بودند. مسابقات خود را در تبریز برگزار کنند. سرهنگ حسین مکری رئیس وقت فدراسیون فوتبال هم از جمله کسانی بود که برای دیدن بازی ها به تبریز آمده بود.
قبل از بازی ما با خوزستان، تیم های تبریز و خوزستان در اولین دیدار مقابل هم قرار گرفتند. دیدار پر حادثه ای بود که اردوبادی و بیوک جدیکار از تبریز مصدوم شدند و پای چرومی هم شکست. چند نفر دیگر هم مصدوم شدند و از بازی بیرون رفتند تا اینکه کار به جایی رسید که هر یک از دو تیم فقط ۸ بازیکن در زمین داشتند. از آنجا که خوزستانی ها به شرایط ناجور مسابقات و وضع بد داوری ها اعتراض و دل پرخونی از مسابقه با تبریز داشتند، بدون آن که با ما قصد تبانی کرده باشند یا بی تفاوتی در برابر ما حاضر شدند. اما ما که برای قهرمانی به میدان آمده بودیم، با جدیت تمام بازی می کردیم. به خصوص آن که استاندار وقت آذربایجان تیمسار دفتری هم از تماشاگران این مسابقه بود.
همین شرایط سبب شد که در نیمه اول به گل برسیم و در نیمه دوم هم به راحتی به گل دوم دست یافتیم. درست یک ربع به پایان بازی مانده بود که ناگهان سرهنگ مکری به میانه میدان آمد و بازی را قطع کرد. همانجا هم بدون تشکیل هیچ جلسه یا کمیته ای اعلام کرد دو تیم اصفهان و خوزستان حذف می شوند. تبریز قهرمان و تهران نایب قهرمان است!
ما مدتی روی چمن ها نشتیم و متحصن شدیم. بالاخره با توصیه استاندار آذربایجان از زمین بیرون آمدیم شاید باور نکنید. مرحوم «حریری» مربی و کاپیتان آن روز ما چنان شوکه شد و به دنبال آن بیمار که تا سالها بعد آثار بیماری در وجودش از بین نرفت. آن شب هیچ کداممان غذا نخوردیم. شب هم که شد، شهرداری یک میهمانی خدا حافظی ترتیب داد. اما اصفهان و خوزستان از رفتن به محل جشن خودداری کردند. هر کسی دعوتمان می کرد، جواب منفی می شنید. سرانجام هم برای خلاصی شدن از دست آنها، گروه گروه از اردو بیرون و به خیابان ها رفتیم. چند دقیقه بعد دیدیم سرهنگ مکری با یک ماشین جیپ به دنبال ما به خیابان ها آمد. از او اصرار و از ما انکار و سرانجام هم به جشن نرفتیم و گفتیم: مدال های ما را به تبریزی ها و تهرانی ها بدهند!
به هر حال هر چه عوض دارد گله ندارد!
دیدگاه کاربران (0 نظر)