- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نگاهی به فیلم عنکبوت
نگاهی به فیلم عنکبوت
چهارشنبه 7 اردیبهشت 1401
نویسنده: چکاوک شیرازی
از همان ابتدا کار درست انجام شده است؛ انتخاب عنوان عنکبوت کاملا مناسب داستان فیلم و کاراکتر اصلی آن است.
عنکبوت با توجه به پرونده قتل های زنجیره ای که چند سال پیش در مشهد اتفاق افتاده بود، ساخته شده است؛ که خوشبختانه با توجه به دقت و توجهی که در ساخت فیلم به کار گرفته شده است، مخاطب می تواند عمق فاجعه را درک کند. نه تنها عمق فاجعه را درک می کند بلکه حتی به فکر فرو می رود که سرنوشت آدم های به جا مانده از این جنایت چه خواهد شد. فرزندان مقتولین و زن و فرزندان خود قاتل.
فیلم بدون بزرگ نمایی توانسته حداقل علل بیرونی که یک فرد ممکن است دست به چنین جنایتی بزند را بررسی کرده و نشان داده است. هر چند که می دانیم چنین اقداماتی تنها منشا بیرونی ندارند و ابتدا از درون فرد سرچشمه می گیرند و سپس عوامل بیرونی آن را پرورش می دهد و بزرگ می کند و تا جایی می رساند که، در این مورد، فرد احساس می کند که انتخاب شده است که جهان را از آلودگی برهاند.
تلقینات بیرونی از قبیل حرف های مادر که همیشه برای مردان ایرانی حجت و سند است و همه حول محور غیرت و تعصب دور می زند. اما هیچ تفکری پشت آن نیست.
همه این ها در فیلم به خوبی نشان داده شده است. «سعید» قاتل زنجیره ای دچار ضعف بزرگ اخلاقی است. او از نادانی عمیقش رنج می برد و خود را محق مطلق می داند. او که شاهد یک سری از معضلات جامعه است، تصمیم می گیرد یک تنه آن ها را رفع کند. به نظر تصمیم درستی گرفته است اما مسیری که انتخاب می کند مسیر ترسناکی است. «سعید» مانند همه کاراکترهای اصلی فیلم های خوب هدف دارد و برای رسیدن به هدفش نقشه ای طراحی کرده است.
او مطابق نقشه اش پیش می رود و ظاهرا موفق هم عمل می کند. اما به واسطه ی نادانی اش نمی تواند بفهمد که چه آسیب عمیقی به جامعه وارد می کند. او که تا نوک بینی اش را بیشتر نمی بیند زورش را به زنان مظلوم و سرخورده ای می رساند که از سر ناچاری و نیاز تن فروشی می کنند. زنانی که مشکلاتش و حد بدبختی هایشان به خوبی به تصویر کشیده شده است. نمونه اش زنی که سر یخچال می رود و اولین خوراکی را که می بیند در دهانش می چپاند.
«سعید »ظاهرا پیرو تعصباتش پیش می رود اما در واقع دیو درونش بیدار شده و از قتل هایی که انجام می دهد لذت می برد.
فیلم به اوج خودش می رسد و یکی از زنان می تواند از دست او بگریزد و خود را نجات دهد.
آرک شخصیت برای «سعید» از منفی به منفی تر کشیده شده است. او که به دلیل تعصبات کورکورانه اش همیشه در رنج و عذاب است این بار با واقعیت مهلکی مواجه می شود و آن این است که اویی که تصور می کرد رسالتی بر عهده دارد با حرف هایی که همسرش زهرا، در زندان می گوید متوجه می شود که همه ی راه را اشتباه رفته است و هرگز راه برگشتی هم ندارد.
دیالوگ های «زهرا» نه تنها «سعید» را تکان می دهد بلکه مخاطب را هم به فکر وا می دارد که انسان ها را قضاوت نکند.
فیلم را می توان هم از نظر فیلم نامه ی خوبش هم از نظر مضمونی که انتخاب کرده است برای دیدن پیشنهاد کرد. تنها اشکالی که می شود به آن اشاره کرد استفاده ی زیاد از نماد ها بود
چند تای اولی جذاب و به موقع بودند اما چون تعداد آن ها زیاد بود بقیه تاثیر آن چند نماد ابتدایی را نداشتند.