زمان مطالعه: 4 دقیقه
نگاهی به فیلم آهو

نگاهی به فیلم آهو

آهو فیلمی است با بازی علی مصفا و حامد کمیلی.

یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۳
چکاوک شیرازی

آهو دومین ساخته ی هوشنگ گلمکانی عزیز، مدیر مسئول مجله ی خواندنی فیلم، بعد از فیلم « گنگ خوابدیده» است. مجله ای که سواد سینمایی بسیاری از سینمادوستان را بالا برد و چه بسا تغییرات زیادی در سبک و سلیقه ی فیلم بین ها ایجاد کرد.
مجله ای که قلم و سبک متفاوت منتقدانش، هر کدام آموزه ای ویژه برای خواننده داشت‌. اما قلم هوشنگ گلمکانی همیشه پر قدرت تر، روان تر و گیراتر بود و وقتی که بنا بود فیلمی نقد منفی بگیرد طنز نویسنده تلخی انتقاد را کاهش می داد.
حالا مرشد، فیلمی ساخته به نام « آهو » که مشتاقانه تماشا کردیم. قبل از آن که به سراغ فیلم برویم خاطره ای را تعریف کنم. همان وقت ها که آبونه ی هر ساله ی مجله ی فیلم بودم و از بای بسم الله تا تای تمت را با ولع می خواندم، خبری خواندم که صفی یزدانیان، یکی دیگر از منتقدان برجسته ی مجله ی فیلم، فیلمی ساخته به نام « در دنیای تو ساعت چنده؟ » با بازی علی مصفا و لیلا حاتمی. سراپا اشتیاق به تماشای فیلم رفتم اما چیزی از محتوای فیلم نفهمیدم. شماره ی بعدی مجله ی فیلم عرصه ی قلمفرسایی همه ی یاران یزدانیان در مورد فیلم تازه اکران شده اش بود. همگی دست به قلم شده بودند تا نظرشان را راجع به فیلم بگویند. اکثرا فیلم را نپسندیده بودند و نظرات منفی بیشتر از خوشامدگویی ها بود. شخصی نوشته بود بعد از آن همه نقدی که به فیلم های دیگران کردی انتظار بیشتری داشتیم!
حالا این اتفاق دوباره تکرار شده است. بعد از این همه نقد و بررسی و فعالیت در این زمینه که گلمکانی انجام داده است، انتظار بسیار بیشتری از او می رفت.
فیلم درباره ی دختری به نام پروانه است که برای گریز از خاطرات عشقی قدیمی که ظاهرا اثری از آثارش نیست به گوشه ی بکری پناه برده و خودش را سرگرم ساختن سازه های چوبی کرده است. اما کابوس های هر شبه دست از سرش برنمی دارد. این ها خصوصیات کاراکتر اصلی فیلم بود که طبق قاعده به مخاطب معرفی می شود. اما فقط همین معرفی است که کامل انجام شده است. این کاراکتر نه پیشرفت می کند نه پسرفت. همانی است که از ابتدای فیلم بوده. فقط در انتهای فیلم به واسطه ی خواستگاری مردان داستان، آن جا را ترک می کند و جوری می رود که گویی هرگز نیامده.

فیلم آهو
فیلم آهو

منظور این است که بعد از آشنا شدن با او چیزی به فیلم اضافه نمی شود. قرار هم نیست تغییر فاحشی آن طور که در فیلم های کلاسیک وجود دارد، اتفاق بیفتد. اما این که او فرار می کند چیزی به شخصیتش اضافه نکرده است. او همان کاری را انجام داده که در شروع فیلم انجام داده بود. فیلم های معناگرای زیادی ساخته شده است که با وجودی که داستان خطی آن طور که تعریف شده را دنبال نمی کنند و به قول معروف مفهومی هستند اما تغییراتی هرچند کمرنگ در آن ها قابل تشخیص است. به عنوان مثال فیلم پترسون ساخته ی جیم جارموش روایت زندگی روزمره ی یک راننده ی اتوبوس در قالبی شاعرانه است. وقتی همسر یا نامزدش می گوید به ترکیب سیاه و سفید علاقه مند است، این مخاطب است که بعد از هرباری که پترسون به خانه باز می گردد، سیاه و سفید بیشتری را در خانه کشف می کند. حتی از بین رفتن دفترچه ی اشعار پترسون توسط سگشان با این‌که کاملا به دور از هیاهو اتفاق می افتد باعث می شود که مخاطب برای او دل بسوزاند. راه دور نرویم و نگاهی بیندازیم به فیلم شب های روشن ساخته ی فرزاد موتمن که فیلم نامه اش را سعید عقیقی نوشته بود و به روال تغییرات استاد در این سه شب دقت کنیم و استفاده ی‌ به جا از دیالوگ را بیاموزیم.
در فیلم آهو هیچ اتفاقی از این دست نمی افتد. پروانه در فضایی شاعرانه و عاشقانه به سر می برد و انصافا تمام نماها در خدمت این بستر است. اما حرف هایی می زند که نه از جنس آن فضاست، نه عامیانه.‌ به نظر می رسد این فیلم برای دل خودشان ساخته شده است و یک خاطره بازی بیشتر نباشد. نویسنده می خواهد به زور همه ی آن چیزی را که می داند در متن بگنجاند. در دیالوگی که پروانه با ناشرش دارد از دهخدا و شاملو و جعفر شهری نام می برد. این دیالوگ نه به صحنه ی قبل مربوط است نه به صحنه ی بعد و نه به هیچ صحنه ی دیگری از فیلم. به این دلیل است که به نظر می رسد یک جورهایی پز دادن یا در حالتی منصفانه یک ادای دین باشد. یا این که در جایی از مش قاسم سریال ( ترجیح من کتاب است) دایی جان ناپلئون یادی می شود پنداری همه ی مخاطبان باید او را بشناسند.
در سکانسی دیگر دوست پروانه برای پذیرایی از خواستگاری( علی مصفا) برای پروانه و او چای می آورد و در حالی که هیچ لزومی ندارد می گوید که برای خودش دمنوش آورده است.

فیلم آهو
فیلم آهو

نکته ای که نمی شود از آن چشم‌ پوشید این است که برای چنین دیالوگ هایی علاوه بر دو نویسنده ی فیلم یک دیالوگ نویس علی حده هم استخدام کرده اند!از سکانس هایی که عمیقا توی ذوق می زد زمانی بود که رضا یزدانی در نقش یکی دیگر از خواستگاران پروانه به مهمانی پروانه و دوستش می آید. تلفن پروانه ناگهان زنگ می خورد و او که تا قبل از آن چیزی راجع به آنتن ندادن موبایل نگفته بود در این صحنه می گوید که گوشی همراهش آنتن نمی دهد و صحنه را ترک می کند. در این موقع است که خواستگار و دوست پروانه از موضوع خواستگاری حرف می‌زنند و مخاطب بالاخره متوجه می شود او عاشق پروانه شده! واقعا راه بهتری برای بیان چنین دیالوگی در طول فیلم وجود نداشت؟
ابتدای فیلم وقتی کاراکترهای مختلفی مانند مهندس شیلات یا چوپان معرفی می شدند این انتظار می رفت افرادی بیابیم که در جایگاه واقعی خودشان نیستند یا دست کم دلیل این عزلت گزینی شان به دلیل پروانه نزدیک باشد. به غیر از چوپان که چندان هم از عشقش فاصله نگرفته بود بقیه دلیل خاصی برای تنها زندگی کردن نداشتند. البته که داشتند ولی گویا به مخاطب مربوط نمی شد!

اکران خصوص فیلم آهو
اکران خصوص فیلم آهو

آهو پر از تصاویر دلفریبی بود که بیننده را مشتاق زندگی در چنین جایی می کرد اما همه ی تلاش گروه فیلم سازی در فیلم برداری از این مناظر خلاصه شده بود.
این فیلم بار دیگر ثابت کرد که نوشتن نقد بر آثار دیگران هر چند به درست ترین روش و همچنین تماشای مداوم فیلم از ما یک فیلم ساز نمی سازد. اما هر چه باشد هوشنگ گلمکانی همچنان پیر و مراد و راهنمای ماست.

ارزیابی مهاجرت
نظر خود را درباره «نگاهی به فیلم آهو» در کادر زیر بنویسید :
لطفا شرایط و ضوابط استفاده از سایت آسمونی را مطالعه نمایید

دسته بندی های وب سایت آسمونی

آسمونی شامل بخش های متنوعی است که هر کدام از آنها شامل دنیایی از مقالات و اطلاعات کاربردی می باشند، شما با ورود به هر کدام از دسته بندی های مجله اینترنتی آسمونی می توانید به زیردسته های موجود در آن دسترسی پیدا کنید، برای مثال در دسته فیلم و سینما؛ گزینه هایی مثل نقد فیلم، معرفی فیلم ایرانی، فیلم بین الملل، انیمیشن و کارتون و چندین بخش دیگر قرار دارد، یا بخش سلامت وب سایت شامل بخش هایی همچون روانشناسی، طب سنتی، نکات تغذیه و تناسب اندام می باشد.