
یکی از فانتزیام اینه ...
من درحالی که لبخندی پرمعنا بر لب دارم سرمو میندازم پایین و از توی کشو دستکشمو در میارم
... پرستار بلندتر و با التماس میگه:آقای دکتر عجله کنید ،قلبش از حرکت ایستاده
من بازهم با لبخندی معنا دار دستکشارو دستم میکنم
ایندفعه همهءپرستارا ودکترا از اتاق میریزن بیرون و فریاد میزنن آقای دکتر آقای دکتر بیمار داره میمیره
من که دسکشامو دستم کردم با خونسردی به چهرهءتک تکشون نگاه میکنم و میگم:
بعد سطل آبو با پام هول میدم جلو و همینجور که دارم زمینو تی میکشم توی مه و غبار دور میشم
خیلی با کلاسه لامصب !
بابای جنیفر هم ملتمسانه منو نگا کنه بگه کنیز شماست ...
اصن اشک تو چشام جمع شدا :))
**********
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ که ﺑﺎ مخاطب خاصم دعوا ﮐﻨﻢ
ﺑﻌﺪ ﮐﻪ ﺍﺯش ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭمو ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﻢ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﻏﺮﻭﺏ ﻧﺎﭘﺪﯾﺪ ﻣﯿﺸﻢ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺰﻧﻪ ﻟﻬﻢ ﮐﻨﻪ
ﺑﻌﺪ مخاطب خاصم ﺑﺒﯿﻨﻪ و “ﭼﯿﺮﯾﮏ ﭼﯿﺮﯾﮏ ﭼﯿﺮﯾﮏ” ﺑﺎ کفش ﭘﺎﺷﻨﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺪﻭﻭﻩ ﺑﯿﺎﺩ ﭘﯿﺸﻢ ﺑﮕﻪ آه ﺧﺪﺍی ﻣﻦ ! ﺗﻮ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﻨﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺰﺍﺭﯼ …
ﻣﻨﻢ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﯾﺮﻩ و بعدش ﺩﻭﺗﺎ ﺳﺮﻓﻪ ﮐﻨﻢ و ﺑﻤﯿﺮﻡ …
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﮐﻨﻪ !!!
ﯾﻪ ﺩﺳﻤﺎﻝ ﺑﺪﯾﻦ ﺍﺷﮑﻢ ﺩﺭﺍﻭﻣﺪ
**********
یکی دیگه از فانتزیامم اینه که وقتی بهم خوراکی تعارف کردن، بگم؛" مـرســی...الان مــیــل نــدارم..."
لامصب این جمله، خیلی باکلاسه خیلی!! ;)
نمیدونم چه حکمتیه که من همیشه و همه جا میل دارم...!اونم چه مـــیـــلـــی!! :)))))
**********
ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻟﺤﻦ ﺟﺪﯼ ﻭ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﺑﮕﻢ ﻟﻄﻔﺎ ﺣﺎﺷﯿﻪ ﻧﺮﻭ ﺩﮐﺘﺮ
ﺑﻌﺪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻢ ﻭ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻣﻄﺒﺶ ﺑﻪ ﺍﻓﻖ ﺧﯿﺮﻩ ﺑﺸﻢ ﻭ ﺑﮕﻢ ﻓﻘﻂ ﺑﮕﻮ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﮕﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﯿﻤﻮﻧﻢ؟
**********
یکی دیگه از فانتزیام اینه که ای کاش یه ماشین داشتم ،
دارم با ماشین میرم
یهو یه دختر پسر دست تو دست هم می بینم
می زنم رو ترمز ، سرمو از شیشه میارم بیرون رو به دختره می گم :
خیلی پستی! دیگه حق نداری به من زنگ بزنی و اس بدی! ک ث ا ف ت
بعد تخته گاز بگیرم برم!!! ...
**********
یکی از فانتزیام اینه که اونقدر پول داشته باشم که بتونم مادرم رو بفرستم مکه....بدون اینکه نگران هزینش باشیم
**********
یکی از فانتزیام اینه چندسال دیگه تو اوجِ فانتزی گفتن فانتزی رو ببوسم بذارم کنار عرصه رو واسه جوونترا باز بذارم برم یه گوشه بشینم فقط فانتزیها رو نقد و بررسی کنم نقاط ضعف و قوتشون رو بهشون گوش زد کنم... طرفدارها هم لقب استاد بزرگ فانتزی رو بهم بدن بعد بیان بغلم کننو بندازنم بالا همین که انداختن بالا برم تو افق دیگه بر نگردم...!
**********
ﺯﻧﺪﻩ ﻣﯿﻤﻮﻧﯽ ! ﻣﻨﻢ 11ﻣﺎﻩ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﺯ ﺗﻮ ﺳﯿﻨﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﮐﻨﻢ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻥ ﯾﺎ ﻫﻤﮑﻼﺳﯿﺎﻡ
ﺍﺫﯾﺘﻢ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﺯ ﺭﻭ ﻓﺎﺵ ﮐﻨﻢ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺗﻮ ﺑﻬﺖ ﻭ ﺣﯿﺮﺕ
ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻦ ﻭ ﺯﺑﻮﻧﺸﻮﻥ ﺑﻨﺪ ﺑﯿﺎﺩ … ﻣﻨﻢ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ
ﺣﯿﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻧﻮﺭ ﺍﻓﻖ ﺗﺮﮎ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻧﻮﺭ
ﻣﺤﻮ ﺑﺸﻢ ﻭ ﻫﺮﭼﯽ ﺻﺪﺍﻡ ﮐﻨﻦ ﻭ ﺩﻧﺒﺎﻟﻢ ﺑﯿﺎﻥ ﺑﻬﻢ ﻧﺮﺳﻦ
ﻭ ﺑﻘﯿﻪ ﯼ ﻋﻤﺮﺷﻮﻧﻮ ﺗﻮ ﺣﺴﺮﺕ ﻭ ﻏﻢ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻋﺬﺍﺏ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻦ ﮐﺼـﺎﻓـﻄــﺎ !!!
ﺍﺧﯿﺮﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﮐﺎﻣﻠﺶ ﮐﺮﺩﻡ :
ﺑﻌﺪ ﮐﻪ 1ﺳﺎﻝ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﺑﻪ ﻧﺤﻮ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﻮﻧﻢ ﻭ
ﻗﯿﺎﻓﻪ ﻭ ﻫﻮﯾﺘﻤﻮ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻢ ﺑﺮﻡ ﺗﻮ ﮐﻼﺱ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﻪ
ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺟﺪﯾﺪ ﺑﺸﯿﻨﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﻭﻣﺪﻩ ؛ ﺑﻌﺪ ﻋﺬﺍﺏ
ﻭﺟﺪﺍﻧﺸﻮﻧﻮ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺣﺎﻝ ﮐﻨﻢ !
زیبا... ممنون
جالب بود نه باباچراالکی بگم بعضیاش واقعاقشنگ بودوبعضیاش تکراری والبته قدیمی...
یکی از فانتزیام اینه وقتی انبه رو پوست می کنم دعا کنم از توش موز در بیاد :-P
جالب بود ممنون :wink:
یکی از فانتزیام اینه که تو یه روز بارونی در حالیکه یه پالتو مشکی بلند تنمه تو خیابون شانزالیزه فرانسه یه نخ سیگار برگ روشن کنم و شروع به راه رفتن کنم و یهویی از پشت بطرز مشکوکی تیر بخورم و بیفتم زمین و روحم بره تو افق محو شه ..
جالب بود .منم همش تو فاز فانتزیام خیلی حال میده.
like, bahal budan
تشکررررررررررررررررررررررررررررر آسمونی:):):):)
زنده باد (;
ممنون بازم بذار
عالی وجالب بود، ممنون*
عاااااالی بود.مر30
قشنگ بود
jaleb bood