- آسمونی
- مجله اینترنتی
- مالی و سرمایه
- دانستنی تجارت
- تورم اقتصادی چیست ؟
تورم اقتصادی چیست ؟
در این بخش آسمونی شما رو با معنای دقیق چالشی که این روز ها جامعه ما با آن دست و پنجه نرم می کند آشنا می کنیم.
تورم یکی از آشناترین واژهها در علم اقتصاد است. تورم باعث میشود کشورها به دورههای طولانی بیثباتی گرفتار گردند. مقامات بانکهای مرکزی اغلب دوست دارند که به عنوان سردمداران مبارزه با تورم شناخته شوند.
سیاستمداران با وعدههای مبارزه با تورم بر سر کار میآیند و خیلی راحت با شکست خوردن در این مبارزه، از قدرت کنار گذاشته میشوند. در 1974جرالد فورد، یکی از روسای جمهور آمریکا، حتی تورم را دشمن عمومی شماره یک در آمریکا اعلام کرد. پس ببینیم این تورم چیست و چرا اینقدر اهمیت دارد؟
تورم، نرخ افزایش قیمتها طی یک دوره زمانی معین است. تورم، معمولا یک سنجه کلی از قبیل افزایش عمومی در قیمتها یا افزایش هزینه زندگی در یک کشور است؛ اما به شکل محدودتری نیز تعریف میشود (تورم کالاهای معین از قبیل غذا یا برای خدمات، از قبیل اصلاح موی سر). تورم در هر جا به کار رود، بیانگر میزان گرانتر شدن مجموعهای از کالاها یا خدمات طی یک دوره معین زمانی معمولا سالانه است.
اندازهگیری تورم
هزینه زندگی مصرفکنندگان به قیمت بسیاری از کالاها و خدمات و سهم هر یک در بودجه خانوار بستگی دارد. موسسات دولتی برای اندازهگیری هزینه زندگی یک مصرفکننده معمولی، اقدام به آمارگیری از خانوارهای نمونه میکنند تا سبد اقلام خریداری شده عمومی را شناسایی کرده و سپس هزینه خرید این سبد را طی زمان ردیابی کنند.
(به طور مثال، هزینههای مسکن شامل اجاره و بهره ژاپن یکی از کشورهایی است که برای دوره طولانی ده ساله، تقریبا هیچ رشد اقتصادی نداشت که عمدتا به خاطر تورم منفی بود. جلوگیری از تورم منفی طی بحران مالی جهانی که در سال 2007 شروع شد یکی از دلایلی است که بانک مرکزی آمریکا و سایر بانکهای مرکزی در اطراف جهان، شروع به پایین نگه داشتن نرخهای بهره برای دورههای طولانی کردند و سایر سیاستهای پولی را دنبال نمودند تا مطمئن شوند که نظامهای مالی، نقدینگی به حد کافی دارند. امروز تورم جهانی یک از پایینترین سطوح خویش از ابتدای دهه 1960 تاکنون را میگذراند که بخشی از آن به دلیل بحران مالی است.
اینک اکثر اقتصاددانان معتقدند که تورم پایین، باثبات و از همه مهمتر قابل پیشبینی، یک عامل خوب برای اقتصاد است. اگر تورم پایین و قابل پیشبینی باشد، آسانتر میتوان آن را در قراردادهای تعدیل قیمت و نرخهای بهره گنجاند و اثرات اختلالزای تورم کاهش خواهد یافت.
به علاوه با دانستن اینکه قیمتها در آینده، اندکی بالاتر خواهند رفت، به مصرفکنندگان انگیزه میدهد تا خریدهایشان را زودتر انجام دهند که فعالیت اقتصادی را تقویت میکند. بیشتر بانکهای مرکزی هدف اصلی سیاستگذاری خود را تورم پایین و باثبات قرار دادند که سیاست هدفگذاری تورم نامیده میشود.
چه چیز باعث تورم میشود؟
دورههای بسیار طولانی تورم بالا اغلب نتیجه سیاست پولی آسانگیرانه است. اگر عرضه پول نسبت بهاندازه اقتصاد خیلی زیاد رشد کند، ارزش واحد پول کشور سقوط میکند؛ به عبارت دیگر، قدرت خرید پول کاهش یافته و قیمتها افزایش یابند. این رابطه بین عرضه پول و اندازه اقتصاد را نظریه مقداری پول مینامند که یکی از قدیمیترین فرضیهها در علم اقتصاد است.
فشارها روی طرف عرضه یا تقاضای اقتصاد نیز میتواند تورمزا باشد. تکانههای عرضه که تولید را مختل میسازد از قبیل فجایع طبیعی یا افزایش هزینههای تولید از قبیل قیمتهای بالای نفت میتواند عرضه کل را کاهش داده و منجر به تورم «ناشی از فشار هزینه» گردد که محرک افزایش قیمتها از ناحیه بینظمی در عرضه میآید.
تورم مواد غذایی و سوخت در سال 2008 یکی از این موارد در اقتصاد جهانی بود که افزایش شدید قیمت مواد غذایی و سوخت به واسطه تجارت از یک کشور به کشور دیگر منتقل گردید. برعکس آن تکانههای تقاضا هستند از قبیل ترقی بازار سهام یا سیاستهای انبساطی از قبیل زمانی که بانک مرکزی نرخ بهره را کاهش داده یا دولت مخارج خود را افزایش میدهد و میتواند موقتا تقاضای کل را تقویت کرده و رشد اقتصادی را بالا ببرد؛ اما اگر این افزایش تقاضا بیش از ظرفیت تولید اقتصاد باشد، فشار حاصله بر منابع، در تورم «ناشی از کشش تقاضا» منعکس میشود. سیاستگذاران باید توازن درستی بین تقویت تقاضا و رشد اقتصادی پیدا کنند بدون اینکه باعث تحریک بیش از حد اقتصاد شده و تورم به وجود آورند.
انتظارات نیز نقش کلیدی در تعیین تورم ایفا میکنند. اگر مردم یا بنگاهها پیشبینی بالارفتن قیمتها را بکنند، آنها این انتظارات را در مذاکرات و چانهزنیهای دستمزد خود و تعدیل قیمت قراردادها (از قبیل افزایش خودکار اجاره مسکن) وارد میکنند.
این رفتار تا حدودی تورم دوره بعد را تعیین میکند؛ به محض اینکه قراردادها عمل شوند و دستمزدها و قیمتها طبق توافق افزایش یابند، انتظارات خودمحقق شونده میشوند و تا آن حد که مردم انتظارات خویش را براساس گذشته اخیر قرار دهند، تورم الگوهای مشابهی را طی زمان دنبال خواهد کرد و منجر به ماندگاری تورم میشود.
چگونه سیاستگذاران با تورم مقابله میکنند؟
مجموعه سیاستهای درست ضدتورمی، آنهایی که با هدف کاهش تورم اجرا میشوند، بستگی به علل تورم دارند. اگر اقتصاد بیش از حد به حرکت افتاده باشد، بانکهای مرکزی، اگر متعهد به تضمین ثبات قیمتها باشند، میتوانند سیاستهای انقباضی را اجرا نمایند که تقاضای کل را مهار کرده و معمولا با افزایش نرخ بهره این کار را میکنند.
برخی بانکهای مرکزی، با درجات مختلفی از موفقیت، انضباط پولی را با تثبیت نرخ ارز تحمیل کردهاند که پول خود را به پول کشور دیگری گره زدهاند و بنابراین، سیاست پولی کشور خود را به سیاست پولی کشوری دیگر متصل کردهاند؛ اما وقتی تورم به واسطه تحولات جهانی و نه شرایط داخلی بوجود آمده است، چنین سیاستهایی کمکی نخواهد کرد.
در سال 2008، وقتی تورم در سراسر جهان به دلیل بالارفتن قیمت غذا و سوخت افزایش یافت، بسیاری از کشورها اجازه دادند قیمتهای بالای جهانی به اقتصاد داخلی انتقال یابد. در برخی موارد دولت، مستقیما قیمتها را تعیین میکند (همانطور که در سال 2008 این کار را کرد تا از انتقال قیمتهای بالای مواد غذایی و سوخت جلوگیری کند). چنین اقدامات قیمتگذاری اداری، معمولا منجر به متعهدشدن دولت به مبالغ عظیم یارانه برای جبران درآمد از دست رفته تولیدکنندگان میشود.
بانکهای مرکزی هر چه بیشتر متکی به توانایی خود در تاثیرگذاری بر انتظارات تورمی به عنوان یک ابزار کاهش تورم هستند. سیاستگذاران اعلام میکنند که قصدشان پایین نگهداشتن موقت فعالیت اقتصادی است با این امید که بر انتظارات تورمی مردم و عنصر تورم درونیساز قراردادها تاثیر بگذارند. اعتبار بیشتر بانکهای مرکزی، تاثیر زیادی بر اعلانهای آنها روی انتظارات تورمی دارد.
برای آشنایی با مفهوم رشد اقتصادی، بر روی لینک زیر کلیک کنید :