- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نگاهی به فیلم مردن در آب مطهر
نگاهی به فیلم مردن در آب مطهر
آسمونی" href="https://asemooni.com/" rel="follow">اختصاصی آسمونی نقد از چکاوک شیرازی
آیا حقیقتا دنبال کردن خط مشخصی در داستان انقدر سخت است که در فیلم های اخیر این دو برادر نمی توان حتی سایه ای از آن را یافت؟
فیلم از یک سری اتفاقات دنبال هم تشکیل می شود که همگی به دور موضوعی واحد تنیده اند. اما چیزی که دیدیم فقط یک سری نماهایی بودند که به قول استادی، مانند کنجد روی نان پاشیده شده بودند و هیچ نظم و رابطه ای بینشان وجود نداشت.
ابتدا نمایی از افغان هایی را می بینیم که در اتومبیلی نشسته اند و همگی از رویاهایشان حرف می زنند. همان ابتدا دختر و پسری را می بینیم که در همان چند ساعت طول مسیر از افغانستان تا تهران، پشت ماشین عاشق هم شده اند. همگی در سوله ای هستند تا اقوامشان برای بردنشان پول بیاورند و آنها را تحویل بگیرند. شریک سابق برادر پسر دنبالش می آید و با پول تقلبی که به قاچاقچی ها می دهد پسر را تحویل می گیرد، آنها هم می فهمند و تا جایی تعقیبشان می کنند. بعد ناگهان خط داستان عوض می شود، می شود داستان شریک برادر ( علی شادمان) که با خواهرش زندگی می کند و هزار جور گرفتاری دارد.
همین که درگیر گرفتاری های شادمان هستیم، دختری که پسر عاشقش شده بود ربوده می شود. بعد همه حرف های پراکنده ای راجع به پیدا کردن دختر می زنند و بعد هم پسر به قاچاقچی ها می پیوندد و ناگهان در آخر فیلم می بینیم که پسر نرفته و به دنبال دختر رفته که او را پیدا کند. بعد هم پلیس زحمت می کشد و ماو مافوقش را پای بیسیم مطلع می کند که دختر چرا کشته شده!! نه درد مهاجران را توانسته بود به تصویر بکشد نه درد بی خانمانهای جنگ زده نه یک داستان عاشقانه و نه هیچ چیز دیگر.
دوستی دارم که هرگاه کسی چیزی خصوصا پول را هدر می دهد، می گوید : همه رو هدر کرد. این فیلم را که دیدم یاد حرفش افتادم که چطور وقت و پول و انرژی شان را هدر می کنند و هیچ اتفاقی هم برای هیچکس نمی افتد. در مقام مقایسه، پوران درخشنده با فیلم هیس... توانست گام بلندی را جهت آگاهی رساندن به پدر و مادرها بردارد. اما با ساخته شدن چنین فیلم هایی، اگر قصدشان دادن آگاهی است، باید بگویم که آب از آب تکان نمی خورد چون حتی ثانیه ای از فیلم هم نتوانست حس هم دلی مخاطب را برانگیزد. شما به همه ی این ها دیالوگهای بی دلیلی مثل حال و احوال پرسی، دغدغه ی شام و... بسیاری از این قبیل را اضافه کنید. تو گویی این فیلم بیشتر چالشی بود برای علی شادمان که ببینیم آیا میتواند افغانی حرف بزند یا نه.