تعریف دولت و انواع دولت
دولت واژه ای است که هر روز در رسانه مختلف استفاده می شود و اکثر مواقع با حکومت به یک معنا استفاده می شود. اما به راستی معنای دولت چیست؟ آسمونی در این بخش به شرح تعریف دولت و انواع دولت می پردازد. تعریف دولت و انواع دولت دولت چیست؟ دولت در علم سیاست، دستگاهی سیاسی اجباری با حکومتی متمرکز است که انحصار استفادهٔ درست از اجبار و زور درون یک قلمرو جغرافیایی معین را حفظ میکند. مفهوم دولت در معانی دیگری نیز به کار برده میشود. بسیاری از نویسندگان مفاهیم «دولَت» و «حکومت» را به یک معنا به کار میبرند و در زبان عامیانه و رسانهها دولت معمولاً به معنی قوه مجریه یا هیئت وزیران است که این کاربرد از واژه دولَت تنها به بخشی از حکومت اشاره دارد.
گاهی نیز دولَت به بخشی از حکومت اشاره دارد که شامل نهادهای مذهبی و نهادهای مدنی نمیشود. مثلاً کاربرد واژه دولَت در اصطلاح سازمانهای غیردولتی به این مفهوم از دولَت اشاره دارد. دولتها ممکن است از قدرت سیاسی و حاکمیت کامل برخوردار باشند که در این صورت کشور مستقل نامیده میشوند؛ ولی گاهی ایالتهایی که در یک جمهوری فدرال گرد هم آمدهاند، مثلاً در ایالات متحده آمریکا، نیز دولَت نامیده میشوند. بعضی از دولتها هم تابع و دستنشاندهٔ حکومتی دیگر هستند؛ مثل فرانسه ویشی که تابع آلمان نازی بود اما خود را دولت میخواند مشکلات تعریف دولت هیچ اجماع آکادمیکی بر روی یک تعریف جامع و مناسب از دولت وجود ندارد. واژه دولَت اشاره دارد به دستهای از نظریات متفاوت ولی مرتبط دربارهٔ پدیده سیاست که اغلب با یکدیگر هم پوشانیهایی دارند. ارائه تعریف از این واژه میتواند به عنوان بخشی از درگیریهای ایدئولوژیکی نیز در نظر گرفته شود، چرا که تعریفهای مختلف به نظریههای متعددی منجر میشود که پایه و اساس دولَت هستند و در نتیجه راهکارهای مختلف سیاسی را معتبر خواهند شمرد. رایجترین تعریف از دولَت متعلق به ماکس وبر است، که توضیح میدهد دولَت یک سازمان سیاسی اجباری است که دارای دولَتی مرکزی بوده و سعی در برقراری انحصار قدرت قانونگذاری برای خود در داخل یک قلمرو مشخص دارد. دستهبندیهای عمومی از نهادهای دولَت شامل دیوان سالاران اداری، نظام حقوقی و سازمانهای نظامی یا مذهبی میباشد. بر طبق دیکشنری انگلیسی آکسفورد، دولَت
- الف. یک اجتماعی سازمان یافته سیاسی است که دارای یک دولَت، یک رفاه عمومی و یک ملت است.
- ب. چنین اجتماعی میتواند تشکیل دهنده بخشهای مختلف یک جمهوری فدرال باشد، به ویژه در ایالات متحده آمریکا.
انواع دولت دولتها ممکن است به عنوان مقتدر دستهبندی شوند و این دسته آن دولَتهایی هستند که به دولت دیگری وابسته نبوده و موضع اعمال حاکمیت آن نمیباشند. دیگر دولتهایی نیز وجود دارند که ممکن است تحت سیطره یک قدرت خارجی قرار گرفته باشند. بسیاری از دولتها، دولتهای فدرال هستند که در اتحادیه فدرال مشارکت میجویند. یک دولت فدرالی قلمرویی است که تحت قانون اساسی شکل گرفته و با اجتماعات متعدد یک فدراسیون را تشکیل میدهد. چنین دولتهایی از دولَتهای دارای اقتدار متمایز هستند چرا که در این حالت این دولتها، بخشی از قدرت خود در حاکمیت را به دولَت فدرال منتقل کردهاند. دولت و حکومت آسمونی : مفهوم حکومت میتواند متمایز از مفهوم دولَت باشد. حکومت گروهی مشخص از مردم، دیوان سالاران اداری، است که وظیفه اداره کردن کارهای دولتها را در دورهای که به آنها اختصاص دارد بر عهده دارند. با این اوصاف میتوان گفت که حکومتها ابزاری هستند که قدرت دولَت از طریق آنها به کار بسته میشود. دولَتها توسط حکومتهای مختلفی که از پی هم میآیند، اداره میشوند. هر حکومتی که از پی حکومت دیگر میآید از بدنهای از افراد متخصص تشکیل شده که انحصار تصمیمگیریهای سیاسی را در دست دارند و توسط سازمانهای حکومتی از دیگر اعضای جامعه جدا شدهاند. کارکرد ایشان اجرایی کردن قوانین موجود، تصویب قوانین جدید و داوری اختلافها به صورت انحصاری است. در بعضی از جوامع، این گروه از مردم به صورت دائمی بر سر کار میآیند یا از طبقه پادشاهی بوده و از طریق وراثتی کنترل امور را در دست میگیرند. در دیگر جوامع، مثل دموکراسیها، نقشهای سیاسی بر جای خود باقی میمانند ولی اشخاص متفاوت در زمانهای مختلف تصدی آنها را بر عهده خواهند داشت. دولت و دولَت-ملت دولَت هم چنین میتواند از مفهومی به نام ملت نیز متمایز باشد که به یک منطقه وسیع جغرافیایی اشاره دارد و مردمی که در آن محدوده به زندگی و کار مشغول اند و هویتی مشخص از در کنار هم بودن و با هم زندگی کردن دارند. دولت و جامعه مدنی آسمونی : در اندیشههای کلاسیک، دولَت توسط هم جامعه سیاسی و هم جامعه مدنی مورد معرفی قرار گرفتهاست. چرا که در آن دوره، جامعه مدنی را هم جزئی از اجتماعات سیاسی در نظر میگرفتند، در حالی که در اندیشههای مدرن میان دولَت-ملت به عنوان یک جامعه سیاسی و جامعه مدنی به عنوان نوعی از جامعه اقتصادی تمایز قائل شدهاند. بنابراین در اندیشههای مدرن دولَت با جامعه مدنی در تضاد است
دولت یک نهاد اجتماعی برآمده از برآیند نیروهای اجتماعی است که مشروعیت خود را برای اعمال انحصاری زور در یک محدوده جغرافیایی را بر مبنایی اجماع نظر همه گروههای اجتماعی کسب کرده باشد که در برگیرنده همه حقوق افراد اجتماعی در شکل اقلیتی و اکثریتی آن است و قانون اساسی کشور ثبت می گردد.