- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نگاهی به فیلم بچه های آسمان

نگاهی به فیلم بچه های آسمان

همه ای ما از نوع انسان چه اندازه رؤیاهای بزرگی را در اندیشه خود پرورده ایم. کسی شاید نمی تواند بگوید چرا چنین است و یا هم انکارش کند؛ جز اینکه گفته شود لابد سرشت و طینت انسان با آرمان ها و رؤیاها چنان عجین شده است که برای همیشه جدا ناپذیر باقی می ماند. از طرفی، این ارمان و رؤیاها به هر اندازه قلیل هم که باشد، رشته امیدی است بین ما و دنیایی که در برابر چشمان ما قرار دارد و با گذشت مسیر یکطرفه اش (زمان) لحظه هایی را برای ما پدید می آورد که گاهی اندوه و سختی است و زمانی هم خوبشختی و شادمانی. ولی فکر نمی کنم رؤیای به نهایت ناچیز که در ذهن صاحبش با عظمت آسمان همانندی می کند، در وجود هر شخصی نهفته باشد. من با یکبار دیدن آن، هرگز کوچکترین صحنه هایش را فراموش نخواهم کرد. آرمان علی ماندگار نهایت کوچک و صداقتمندانه است و در فکر و اندیشه هر مخاطبی، نوید پیروزمندانه برای زندگی و تحقق بخشیدن به آنچه که باید به آن رسید، گرچند روح مبارزی می طلبد: عظمت آسمان و آرزوی کوچک من! شاید هر کسی که این فیلم را دیده باشد، اینگونه حیرت زده- مثل من- در ذهنش چندین بار زمزمه کند: عظمت آسمان و آرزوی کوچک من... اما سرنوشتی که با رؤیای علی پیوند خورده است چونان تجسم غول آسایی از شک میان «شکست» و «پیروزی» است که در آخرین زمان تحلیل میان دو مفهوم شکست و پیروزی، دوباره اشک امید و نا امیدی را از چشمانش می ریزاند... معرفی مختصر فیلم: فیلم «بچه های آسمان» چندمین اثر مجید مجیدی است. مجید مجیدی کارگردان و نویسنده این فیلم، در میان سایر کارگردانان و نویسندگان سینمای ایران، جایگاه خودش را دارد. به همان اندازه که برای کارگردانش افتخار و جایزه به ارمغان آورد. بچه های اسمان سومین فیلم از مجید مجیدی است. به ترتیب ذیل: 1. پدر، 2. باران، 3. بچه های آسمان(1375)، 4. رنگ خدا و 5. بدوک. من فیلم های دیگر این کارگردان را ندیده ام؛ اما حدث می زنم به مثل بچه های آسمان: زیبا، قوی، عمیق، مهم و عاطفی باشد. ولی هر اندازه که فکر می کنم، به این نتیجه می رسم که بی گمان تا کنون کمترین فیلم از صنعت سینمای ایران به مقام بچه های آسمان به لحاظ معنا و محتوا می رسد. فیلم بچه های آسمان از زمان نخستین اکران خود تا اکنون جوایز زیادی را به دست آورد ه است: برنده سیمورغ بلورین بهترین فیلم از پانزدهمین جشنواره فیلم فجر(1375)، برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی از پانزده همین جشنواره فیلم فجر(1375)، برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه از پانزدهمین جشنواره فیلم فجر(1375)، برنده سیمرغ بلورین بهترین تدوین از پانزدهمین جشنواره فیلم فجر(1375)، کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین فیلم برداری از پانزدهمین جشنواره فیلم فجر(1375)، کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن از پانزدهمین جشنواره فیلم فجر(1375)، کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری از پانزدهمین جشنواره فیلم فجر و همچنان برنده جایزه از جشنواره کن. این فیلم به لحاظ موضوعی، محتوای اجتماعی دارد که با بازی علی ماندگار(میرفرخ هاشمیان) در نقش پسر، زهرا (بهاره صدیقی) در نقش خواهر علی، امیر ناجی در نقش پدر و خانم فرشته سرابندی در نقش مادر، نوشته و کارگردانی شده است. همچنان رؤیا (نفیسه جعفری) که در مقام شخصیت فرعی فیلم، نقش دوست زهرا خواهر علی را بازی می کند. بر علاوه سایر اشخاص فیلم که در نقش های سبزی فروش، معلم، ناظم، کفاش و... حضور دارند. مدت فیلم 90 دقیقه است و جغرافیای فیلم را یک روستای فقیر تشکیل می دهد که در آن، خانه ها با حقارت تام تصویر شده: دیواره های پوسیده، فروریخته، گیلی و سقف هایی که صورت خانه ها را کماکان شبیه یک زاغه نشین نشان می دهد. برخی از ایرانی ها، فیلم بچه های آسمان را در ردیف «بهترین فیلم های ایرانی» قرار می دهند: سگ کشی با کارگردانی بهرام بیضایی، خیلی دور خیلی نزدیک با کارگردانی سید رضا میر کریمی، دوئل فیلمی با کارگردانی احمد رضا درویش، در باره ای الی، با کارگردانی اصغر فرهادی که در تاریخ سینمای ایران، «شاهکار» محسوب می شوند. خلاصه داستان علی؛ آن پسرک به قول پدرش «هشت یا نه ساله» قهرمان داستان است که مشتاقانه در برابر خواست هایش(یافتن یک جفت کفش) در برابر موانع و مشکلات زندگی، بطور خستگی ناپذیر اما سرشار از امید و نوید، ایستادگی می کند. زندگی علی از اینجا شروع می شود: در مقابل کفاش نشسته و کنجکاوانه به نخ و سوزن کفاش نگاه می کند که چطور کفش زیبای خواهرش زهرا را می دوزد. به مجرد اینکه کار دوخت تمام می شود، حق زحمت کفاش را با خوشرویی تمام می پردازد و در راه بازگشت به خانه گم می کند. علی برای آنکه این اتفاق در زندگی نامطلوب اقتصادی شان خللی ایجاد نکند، مخفیانه با خواهرش زهرا قرار می گذارد تا پیدا شدن کفش، از کفش کتانی خودش بطور مشترک استفاده نمایند. رؤیای پیدا کردن کفش برای خواهر دوست داشتنی اش که او هم متعلم دوره ابتدایی مکتب است، از آنجایی در ذهنش رسوخ می کند که معلم ورزش یک مسابقه دوش برگزار می کند. در این مسابقه علی با زحمت تمام، خودش را شامل لست دوندگان می نماید. زیرا تمام آرزوهای علی در این مسابقه نهفته است. چون یکی از جوایز پرداختی مسابقه دوش، یک جفت کفش ورزشی است. کشفی که در صورت برنده شدن مسابقه از آن علی می شود و او، این کفش را به خواهرش هدیه می دهد. هرچند وقتی علی موضوع را با خوشحالی با خواهرش زهرا در میان می گذارد، زهرا در حالی که از نتیجه این مسابقه مشکوک است، می گوید: «اون کفش که مردانه است...» علی صادقانه می گوید: «مشکلی ندارد، وقتی برنده شدم و کفش را جایزه گرفتم، آن را می فروشم و با پول آن یک کفش دخترانه برای تو می خرم...» ببینیم آیا علی واقعاً به آرزویش می رسد؟
