- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نگاهی به فیلم صبحانه با زرافه ها، ناتوان در انتقال مفاهیم انسانی
نگاهی به فیلم صبحانه با زرافه ها، ناتوان در انتقال مفاهیم انسانی
شنبه ۱۲ ابان ۱۴۰۳
نوبسنده: چکاوک شیرازی
صبحانه با زرافه ها
آقای صحت در انتقال مفاهیم انسانی، اجتماعی و فلسفی در قالب فیلم به توانمندی های بسیاری نیاز هست .چه اصراری هست که هر چند سال رکورد خودتان را در ساختن فیلم های نامفهوم بشکنید؟ مدیوم های دیگر را امتحان کنید. مثلا داستان بنویسید شاید کلمات بتوانند منظور شما را واضح تر بیان کنند و موفق تر باشید.
همه ی تلاشم را کردم که مفهومی برای فیلم « صبحانه با زرافه ها» بیابم. تنها موردی که با ارفاق به ذهنم خطور کرد این بود که آدم ها نسبت به عمیق ترین مشکلات هم بی تفاوتند.
هزار راه خوبتر برای نقل چنین مفهومی وجود داشت اما فیلم «صبحانه با زرافه ها »تنها، مصرف مواد را دلیل چنین بی توجهی می داند.
این که اظهر من الشمس و برای همه واضح است و دیگر نیازی به نمایش دادن ندارد که کسی که مواد مصرف می کند نمی تواند درست فکر کند، تصمیم بگیرد و رفتار کند.
بی توجهی به مشکلات دیگران در لایه های عمیق تری از روح انسان ها پنهان است که باید بیرون کشیده و نشان داده شود و کار هر کسی هم نیست.
اصولا اگر خشونت را از فیلم های آمریکایی و مواد مخدر را از فیلم های ایرانی حذف کنند دست برخی فیلم سازان اخیر خالی می ماند.
داستان فیلم، روابط رفقایی را روایت می کند که شب عروسی دوستشان به او مواد مخدر می دهند و او را دچار مشکل می کنند.
فیلم نه کمدی است نه دراماتیک. مدام حالش عوض می شود و از این شاخه به آن شاخه می پرد آن هم بدون هیچ گونه روابط علت و معلولی. نه بخش کمدی اش ریشه در طنز اجتماعی دارد نه بخش دراماتیکش بیننده را به تفکر وا می دارد. بخش کمدی که سرشار از حرف های لوس، فحاشی و شوخی های زننده است که در نمایش های کمدی موزیکال دیده و شنیده می شود آن هم با قدرت بیشتر. در قسمت های دراماتیک هم که قرار است به هر ضرب و زوری است دل مخاطب را بسوزانند. مثلا بهرام رادان از آرزوهایش می گوید و بعد می میرد و دوستانش آرزوهایش را یادآوری می کنند! ترفندی که از فرط تکرار نخ نما و پوسیده شده است.
یکی دیگر از مواردی که در همه ی کاراهای صحت دیده می شود، گروهی نوازنده یا خواننده هستند که ناگهان وسط فیلم شروع به خواندن و نواختن می کنند. آیا این قرار است امضای صحت در ساخته هایش باشد؟ کاش دست کم معنی اش را می دانستیم. امضا،موتیف یا هر نام دیگری که دارد می بایست از قبل رمزگشایی شده باشد که با هر بار دیدنش آن مفهوم به ذهن تماشاچی متبادر شود نه این که مدام از خود بپرسد منظورش چیست؟
بارها گفته شده لطفا ابتدا ساختار خطی را بشناسید سپس به شکستن آن اقدام کنید. این که بازیگران فیلم با دهان بسته و خونسرد حرف می زنند دلیل بر آوانگارد بودن نیست.
مهر هفتم، توت فرنگی های وحشی، پرسونا و ... فیلم های آوانگارد موفقی هستند که دیدنشان را توصیه می کنم.
کل فیلم که چیزی نداشت. از همان عنوانش که فقط برای گیشه بود نه بیشتر تا پایان بندی.
مگر می شود عنوان فیلم از یک پیشنهاد که دوستی داده گرفته شود بدون آن که ریشه در متن داستان داشته باشد؟!
پایان فیلم هم قرار است پایان باز باشد. باز هم پیشنهاد من فیلم های آرنوفسکی هست. پایان فیلم « مادر» تا چندین روز ذهن را رها نمی کند و بیننده مدام به این موضوع فکر می کند که چه خواهد شد اگر....
اما در فیلم زرافه ها... پایان باز فیلم معنی اش این است که ما چون داستانی نداشتیم و چند تکه ی نمایشی را به هم چسباندیم از خلق پایانی دلچسب عاجزیم، به خودتان واگذار می کنیم اگر هم نفهمیدید مشکل از سطح دانش شماست!!
ضمنا صحت می تواند در فیلمنامه نویسی موفق باشد، سروش صحت همان است که سریال های موفقی مانند پژمان و دزد و پلیس را ساخت. چیزی که باعث موفقیتش شد فیلم نامه بود نه استعداد کارگردانی اش.