- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- مغز استخوان گزارشی خطی از حوادث از هم گسسته
مغز استخوان گزارشی خطی از حوادث از هم گسسته
آسمونی" href="https://asemooni.com/" target="_blank">اختصاصی آسمونی نوشته روح انگیز شمس
فیلم "مغز استخوان" نیز ، یکی دیگر از فیلمهای تلخی است که ابتدا در جشنواره سی و هشتم فجر به نمایش در امد.داستانی که منجر به یک تراژدی می شود و مادری برای عشق ، چنگ به درون خود می اندازد تا به انتخابی درست دست یابد.
انتخابی که می داند برای همسرش مساوی با پا گذاشتن به روی غیرت است.مرگ را برای زندگی خود می پذیرد تا شاید جان کودکی را نجات دهد که همه وجودش در او خلاصه می شود، نه مردزندگیش. هیچ چیزی برای "بهار "ارجح تر از کودکی نیست ، که در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است. فیلم ، داستان زندگی چهار نفر را روایت میکند که هر کدام مرگ و نابودی را به نوعی در پیش رو دارند و محکوم به پذیرفتن آن هستند. "مجید "مرگ را برای زنده نگه داشتن خانواده اش پذیرفته است و بهار زندگی را برای پسرش.اما وکیلی از راه میرسد و و راهی را که "بهار "فکر میکرد به سادگی میتواند به پایان برساند را مسدود می کند حالا او باید مرد زندگیش را، قربانی کند و همسری (بابک حمیدیان) که باید زندگیش را برای دل کسی که ، دوستش دارد، رها کند و بر روی غیرت و شرفش پا بگذارد.
ماهیت پیرنگ همانند گزارشی خطی از حوادث از هم گسسته است و کلییت شتابزده داستان ، فرصت کافی برای معرفی و پرداخت درونیات شخصیتهای محور ی اش را نمی دهد.روایت، افتتاحیه قابل قبولی دارد اما ، هنگامی که نوبت به نقطه پایان و ایستگاه نهایی پیرنگ می رسد ، نویسنده ایده و حرفی برای گفتن ندارد و با پایانی باز همه چیز را به دست تقدیر می سپارد.
در چنین شرایطی مخاطب در میان موقعیتهای فاقد انسجام ، سرگردان می ماند. بهار مدام دست و پا می زند و همسر دوم او (بابک حمیدیان) در دنیای درونش ، تنها بر روی احساسات و عواطف له شده اش تمرکز میکند و مجبور است مردانگی و غیرتش را بخاطر زنی که او را نمی بیند کنار بگذارد. اما مجید (جواد عزتی) با توجه به اینکه بااختلالات روحی و روانی به مخاطب معرفی می شود ، شاید رفتاری عاقلانه تر و انسانی تر نسبت به همسر بهار نشان می دهد.او آنچه را که در درون همسر بهار،(بابک حمیدیان) میگذرد درک میکند ، چون یک بار آن شرایط تلخ را تجربه کرده است .کارگردان سعی کرده مخاطب را در یک تجربه تازه با خود همراه کند و او را وادار به همذات پنداری کند.در یک سوم اول داستان ، شخصیت های اصلی و مهم به خوبی به بیننده معرفی نمی شود و موجبات رضایت و جذابیت را برای او ایجاد نمی کنند.
اما با وجود نقص ها و ضعف های عارض بر فیلمنامه ، ریتم و ضرباهنگ فیلم ، مناسب و قابل قبول است ، ولی داستان نتوانسته به خوبی از عهده ساختن و پرداختن ، علیت و زمان و فضای روایی بر آید. مخاطب باید بداند، در کجای مکان و زمان ، قرار دارد و چه رابطه ای با منطق روایت دارد.
بطور کلی میتوان گفت این فیلم نیز همانند خیلی از فیلم های دیگر ، از مشکل شخصیت پردازی و خط روایی رنج میبرد و کارگردان بسیار سطحی و گذرا از آن عبور کرده است...