
روستای آرپادره

روستای آرپادره در قسمت شمالی استان همدان ایران و در نقطه مرزی با استان قروین قرار دارد. از تهران اگر به طرف این روستا حرکت کنیم باید از شهرهای (اشتهارد، بویین زهرا، آبگرم، آوج، رزن، دمق و از روستاهای گاوسوار، کهریزبوغازی، خورونده و چپقلو) عبور کنیم تا به این روستای زیبا برسیم.
آرپادره در حال حاضر از توابع بخش سردرود شهرستان رزن در استان همدان محسوب می شود، این روستا در دهستان سردرودعلیا قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1385، جمعیت آن 955 نفر (229 خانوار) بوده است.
قبل از پیدایش این روستا چیزی در حدوده 500 سال قبل روستاهای کوچکی در ادوار این روستا وجود داشتند که تقریباً همه آنها در یک موقعیت جغرافیایی بسیار ممتازی بنا شده بودند. در حال حاضر از این روستاها جز پستی و بلندی های غیر طبیعی وجود ندارد که در اکثر آنها ظروف سفالین به چشم می خورد که متاسفانه عده ای یغماگر با بیل و کلنگ به جان این آثار به جا مانده از نیاکانمان افتاده اند و آسایش ابدی آنها را بر هم زده تا شاید ظرفی یا اشیاء به جا مانده ای از آنها را بیابند و به چند ریال بفروشند...
در سال 1381 زلزله ای به بزرگی 6/7 در مقیاس ریشتر قسمتی از شمالغربی استان همدان و جنوب استان قزوین را لرزاند که از جمله روستای آرپادره خسارات مالی فراوان دید و متاسفانه یک نوجوان جان خود را از دست داد، دولت وقت (آقای سید محمد خاتمی) برای دلجویی از مردم وامی به مبلغ 3,500,000 تومان برای بازسازی خانه های ویران شده به مردم داد و اهالی خانه های آجری ساختند و یک تغییر و تحول بزرگی در زندگی مردم پدیدار شد.
در سالهای قبل از 1370 این روستا در داخل و در اطراف خود جنگلها و درختان زیادی را داشت. رودهای پر آب و جنگلهای انبوه و پر پشت، جوی هایی که از رودهای دور دست سر چشمه میگرفتند و به باغهای انگور می رسیدند و باغها و مزارع یونجه و جنگلها را سیراب میکردند. زمستانهای پربرف باعث شده بودند از هرگویی چشمه ای می جوشید و پا در هر چمنی که میگذاشتی در آن فرو میرفتی ... ولی بعد از این سالهای پربرف و باران، کم کم زمستانها از بارش برف کاسته شد و چند سالی در زمستان بیش از یک یا دو بار برف نیامد. در فصل بهار هم از بارش باران خبری نبود ابرها می آمدند و می رفتند ولی از باران خبری نبود ... کم کم جوی ها کم آب شدند. آب جوی ها در میان راه رود تا باغها در زمین فرو می رفتند و به باغها نمیرسیدند. صحنه برای آنهایی که درک میکردند صحنه دلخراشی بود بسیاری از جنگلها خشک شدند با خودم میگوییم آیا آن سالهای سر سبز باز هم بر می گردند؟
گردآوری: سعید زنگنه
بسیار عالی بود
دمت گرم پسر خاله
مرسی پسر خاله سایتت حرف نداره??
سلام، اولین باربود اسم زادگاهم رو تواینترنت سرچ میکردم، عالی بود، من سال۱۳۷۰تواین روستامتولد شدم اما توهمون دوران خانواده ام از اون روستا مهاجرت کردن ، ماهنوزهم گاهی به این روستا سرمیزنیم، روستای فوق العاده عالی بامردمانی خونگرم است، پدربزرگم یکی از سیدهای این روستا بود که درقبرس ...
من و پسرخالم ابولفضل طاهری خیلی از این مطلبتون که راجبه روستای آرپادره نوشتید لذت بردیم . خیلی ممنون از نویسنده
آرپادره یعنی رنگ زندگی یعنی آب وهوای پاک،یعنی پراز خاطره،ممنون از شما
سال۶۵ کلاس سوم ابتدایی بودم ، قم به شدت بمباران میشد، جوری که برا اولین بار رفتیم آرپادره، یادش به خیر ، زمستون سرد، بدون برق، کرسی ، سگ توی کوچه، زبان ترکی شکسته بسته، اقوام و فامیلایی که تو اون شرایط سخت تحویلمون نگرفتن، مستاجر خدا بیامرز مش اسد بودیم، اسم معلممون آقای نژند بو ...
با سلام و عرض ادب خدمت دوست عزیز و بزرگوارم و همچنین عرض سپاس جهت یادآوری روزهای خوب و خاطره انگیز گذشته، خوشحال خواهم شد اگر بتوانم پس از سال ها صدای گرم و صمیمی شما را مجددا بشنوم و جویای احوالات شما برادر عزیزم شوم.
خیلی دلم هوای آرپادره رو کرده، اما افسوس که کینه و کدورتهای بجا مونده از قدیم نمیذاره دوباره اونجا رو ببینم، عموی ناتنی من ، ملا حسین ، روحانی روستا بود، گاهی به پسرم میگم دلم میخواد وقتی پیر شدم ، یه بار منو ناشناس ببری اونجا تا دوباره، فقّی داغی، قارقالواسی و کوه غضنفر رو قبل ...
ممنون از راه اندازی این سایت .بسیار عالی
ok tanx
دمتون گرم.معروف شدیم رفت.خوشحالم از اشنایتون.
دستت دردنکنه که روستامونو معرفی کردی از سایتتت خوششم اومد همیشه آسمونی باشی میشه بگی از کدام اقوام هستی؟