
محله های آبادان
شهر آبادان در جنوب غربی ایران، موقعیت جغرافیایی این شهر در طول 48 درجه و 17 دقیقه و عرض جغرافیایی 30 درجه و 20 دقیقه و با بلندای 3 متر از سطح دریا و با پهناوری 2796 کیلومترمربع است. آبادان از جمله شهرهایی است که در یکصد سال اخیر و به ویژه پس از احداث پالایشگاه نفت در سال 1910 میلادی (1289 شمسی) روزبهروز بر اهمیت اقتصادی آن افزوده شده است. شهر آبادان تا قبل از آغاز جنگ عراق و ایران (1359-1367) یکی از شهرهای مهم ایران و در مقاطعی یکی از شهرهای معروف خاورمیانه بود. آسمونی در این بخش به معرفی شهر آبادان و محله های آبادان می پردازد.
محلههای آبادان

محلههای معروف آبادان عبارتند از:
- احمدآباد
- امیری
- کوی کارگر
- امیرآباد
- بریم
- بوارده (شمالی و جنوبی) (کارون)
- کوی ولایت (اروسیه)
- کوی لاله
- هزاریها
- هلندی ها
کوی بهار، کوی قدس، کوی بهارستان، کوی گلستان، کوی ذوالفقاری، کوی ملت، کوی بهمن، کوی ولیعصر، تانک فارم، جمشیدآباد، سرویس قنواتی، هلال بریم، فیه و 700 دستگاه، همچنین کوی فرهنگیان نیز از دیگر محله های آبادان هستند.
محلههای مسکونی آبادان
برای کسانی که آبادان پیش از جنگ تحمیلی را از نزدیک دیدهاند شاید درک این نکته دشوار باشد که در هشتاد سال پیش از این، در این جزیره برای افراد غیر بومی فقط یک چادر و یک کلبه حصیری برای آقای داویدسون طراح اولیهی پالایشگاه و آشپز ایشان وجود داشته است. از آن زمان به بعد با توسعهی تأسیسات نفتی، یک شهر ایستا به نام عبادان به شهری توسعه یافته و پویا به نام آبادان تبدیل شد.
شرکت نفت انگلیس-ایران از همان ابتدا بر اساس فاصلهها و سلسله مراتب طبقاتی، بخشی از جزیره را اختصاص به محلههای مسکونی کارمندان و کارگران خود داد و به ناچار بخش دیگری از جزیره را برای توسعه محلههایی برای زندگی افراد غیر شرکت نفتی رها کرد. به عبارت دیگر شهر عملاً به دو قسمت کاملاً مجزا تقسیم گردید: یکی محلههایی که مخصوص کارمندان و کارگران شرکت نفت بود که روی هم رفته بخشی نوین و از تأسیسات شهرسازی جدید بهرهمند بود و دیگری محلههایی که «شهرآبادان» به آن نواحی اتلاق میشد و تا سالها فاقد هرگونه امکاناتی بود.
آبادان به عنوان یک شهر جدید که اختصاص به تصفیه و صدور نفت داشت، شکل و شمایلی کاملاً متفاوت از بقیه شهرهای ایران به خود گرفت. در ساخت محلههای شرکت نفتی، الگوی خاصی از مهندسی اجتماعی و نوسازی ارادی توسط انگلیسیها پیاده شد.
به قول احسانی: «شهر آبادان اولین شهر مدرن و طراحی شده در ایران و خاورمیانه بوده است.»
میشل استیوارت دریا سالار و ژنرال ارتش امریکا در کتاب معروف خویش به نام«سپیده دم در آبادان» این شهر را معجزهء نفت و اصولا" قطعه ای جدا شده از محلات ثروتمند نشین و مدرن شهرهای لندن و نیویورک توصیف نموده است. طراحی این شهر و انگیزههای شهرسازی آبادان نه بر اساس قیمت زمین یا محاسبات اقتصادی، بلکه جدا نگهداشتن و تفکیک مناطق غیر شرکت نفتی از شرکت نفتی از یک سو و تفکیک محلههای شرکت نفتی از یکدیگر بر اساس رتبههای موجود از سوی دیگر بود. محلههای شرکتی از یکدیگر پراکنده ساخته شده بودند و فواصل میان آنها را جادههای عریض و پرتردد، لولههای قطور نفت، مجتمعهای اداری و صنعتی، اراضی بایر و البته پیکر هیولایی پالایشگاه اشغال کرده بود.
قسمتی که مربوط به محلههای شرکت نفت بود خود به مناطقی تقسیم میشد و هر منطقه مخصوص ردهای ازکارکنان شرکت نفت بود و در این مناطق دقیقاً همان تفاوتهای سلسله مراتب طبقاتی شرکت نفت دیده میشد. هرگروه از کارکنان بنا به رتبه و مقامی که داشتند در منطقهای خاص زندگی میکردند. طراحی منطقهای کارمندی کاملاً از روی اسلوب شهرسازی نوین انگلستان بود به طوری که هر بیننده تازه واردی را به خود جذب میکرد و اگر قبلاً به اروپا سفرکرده بود احساس میکرد در خارج از ایران است و اگر تا به حال به خارج سفر نکرده بود بلافاصله احساس میکرد در جایی کاملاً متفاوت از دیگر شهرهای ایران قرار دارد.
قسمت شرکت نفتی آبادان دارای چند محله مجزا از هم بود که ساکنان هریک به لحاظ رتبه در سلسله مراتب شرکت نفت و حتی از لحاظ تفاوتهای نژادی و ملی (انگلیسی، هندی، ایرانی) از یکدیگر تفکیک شده بودند. سلسله مراتب انعطافناپذیر، محله، خیابان، کوچه و مسکن انفرادی هر فرد در استخدام شرکت نفت را طبق رتبه، سابقهکار، تخصص و حتی هویت قومی او تعیین نموده و به او و خانوادهاش اسکان میداد. مناطق شرکت نفتی به ترتیب اهمیت و کیفیت و در رابطه با ساختار سلسله مراتبی عبارت بودند از: بریم، بوارده (جنوبی شمالی)، سیکلین، بهار، بهمنشیر، فرحآباد، پیروزآباد و جمشیدآباد.
در محلههای شرکت نفتی به جای کوچههای باریک و گذرهای خماندرخم و پیچاندرپیچ و طولانی، با خیابانهای شطرنجی عریض و میدانها و باغچههای بلواری روبهرو بودیم که در میان آنها کوچههایی قرار داشت و به طور کلی منازل از یک سو رو به خیابان و از سوی دیگر پشت به کوچهها بودند. منطقهی بریم خود به چهار منطقه کوچکتر تقسیم میشد: بریم جنوبی، بریم شمالی، بریم میانی و بریم سهگوش.
-
محله بریم ابادان

در منطقهی بریم، یک قسمت هم به خانههای کارمندان مجرد اختصاص داشت که معروف به «فلت» (felat) بود. منطقهای دیگر از بریم متعلق به کارمندان ارشد بود. قسمت دیگری نیز اختصاص به رؤسای عالی رتبه شرکت نفت (رئیس پالایشگاه، معاونان و ...) داشت که عبور و مرور به آن منطقه برای افراد عادی و حتی شرکت نفتیهای عادی هم ممنوع بود) اصولا" آمد و شد به کلیهء مناطق بریم برای افراد عادی و حتی شرکتی هایی که ساکن مناطق دیگری بودند ممنوع و با شرایط دشواری انجام میشد). تا قبل از ملی شدن صنعت نفت، در منطقهی بریم عمدتاً انگلیسیها زندگی میکردند و پس از ملی شدن صنعت نفت بود که به تدریج ایرانیان هم ساکن آن شدند. منطقه بوارده نیز از یکساختار انگلیسی برخوردار بود و خیابانهای منظمی داشت و به موازات هرخیابان یک کوچه قرار داشت؛ بنابراین درب جلو هرخانه رو به خیابان و درب عقب آن رو به کوچه بود.
-
محله بوارده ابادان
بوارده جنوبی و شمالی اختصاص به کارمندان از گرید پنج تا 10 داشت. تا قبل از ملی شدن صنعت نفت تعداد خانوادههای انگلیسی و هندی در این دو محله نسبتاً زیاد بود، اما بعد از این دوران ساکنان عمدهی آن را کارمندان ایرانی تشکیل میدادند که تعداد کمی هم خانوادههای انگلیسی و اسکاتلندی در بین آنها دیده میشد. منطقهی بوارده هم مانند بریم سرسبز و با نشاط بود و درختان سبز و زیبایی در آن دیده میشد. در اطراف خیابانهای اصلی باغچههایی وجود داشت. منطقهی سیکلین همچنان که از نامش پیداست اختصاص به هندیهای شرکت نفت داشت. البته این محله به هندیهای عادی(کارگران رده پایین) تعلق داشت و هندی هایی که در ردههای بالای شغلی بودند در بوارده ساکن بودند.
-
منطقه سیک لین آبادان
منطقهی سیکلین کاملاً شطرنجی طراحی شده بود و اصولاً خیابانهای بسیار باریک داشت. هیچ درختکاری و چمنکاری در این محله وجود نداشت. این منطقه چسبیده به پالایشگاه بود و بوی بد گازهای پالایشگاه در آن استنشاق میشد. بعدها که هندیها از آبادان رفتند، شرکت نفت سیکلین را به کارمندان پایه یک تا چهارمعمولی اختصاص داد و تعدادی ازمنازل را هم به برخی از دبیران آموزش و پرورش جهت سکونت میداد.
-
محله های کارگری شرکت نفت آبادان
محلههای کارگری شرکت نفت (بهار، بهمنشیر، فرحآباد و پیروآباد) بسیار شبیه به هم بودند این محلهها هم دارای خیابانهای اصلی کم عرض بودند که به هر خیابان تعداد زیادی کوچه عمود میشد. خیابانها از سرسبزی لازم برخوردار نبودند و درب رو به حیاط در کوچههای نسبتاً عریض و درب پشت ساختمان به کوچههای باریک باز میشد. سر هر کوچه با لولههای ضخیمی مهار شده بود تا خودرو نتواند واردکوچه شود. خانههادیوار به دیوار و چسبیده به یکدیگر بودند. البته از وسط هر منطقه کارگری یک خیابان بسیار عریض یا بلوار مانند گذر میکرد که گرچه دارای درخت بود اما از چمن و پرچین شمشادی مانند منطقه های بریم و بوارده خبری نبود.
در منطقههای نام برده سر هر خیابان و کوچههای اصلی خانهی کارمندان گرید یک تا چهار قرار داشت. کارمندان این مناطق پس از کسب گرید پنج معمولاً به بواردهی شمالی یا جنوبی منتقل میشدند
-
محله جمشیدآباد آبادان
محلهی جمشیدآباد نیز یک محلهی کارگری بود که ساختار آن با محلههای کارگری قبلی تا حدودی فرق میکرد. در این منطقه به طور کلی خانهها در ردیف کوچهها قرار داشتند. جمشیدآباد به کارگران دون پایه تعلق داشت(این منطقه بعدها در اختیار نیروی دریایی ارتش شاهنشاهی کشور قرار داده شد). وجود منطقههای مسکونی شرکت نفتی با امکانات وسیع آن باعث شده بود تا آبادان از لحاظ شهرسازی در ردههای بالایی قرار گیرد.
در یک مطالعهی انجام شده در مورد توسعه اجتماعی اقتصادی مناطق ایران و نظام شهری تراز توسعه یافتگی آبادان در بین شهرهای ایران پس از تهران مقام دوم را داشته است. به عبارت دیگر، اگر تهران را مستثنی کنیم، بین شهرهای بزرگ ایران (اصهان، تبریز، مشهد، اصفهان و 03/2 برای شیراز).
با سلام به شما و تشکر از زحمات تون به نکاتی خیلی خوبی اشاره کرده بودید اما همگی اونها منفی ، بد دردناک و بعضی ها هم زجرآور بود... اما میخوام بدونم چجوریه که با وجود اینهمه امکانات و تسهیلاتی که امروز در اختیار مردم هست باز هم خیلی ها دلشون برای اون روزها تنگ میشه؟؟؟؟؟؟؟
زادگاهم دوست دارم ????
عاشقتم ابادان ولي ازت دورم ميگن زندگي باهات و در كنارت خيلي سخت شده قبول دارم ولي من عاشقتم من سالي يكبار ميام و چند روز باهات زندگي ميكنم ولي بقيه ميگن ابادان ديگه جاي زندگي نيست عاشقتم ابادان
خدمت آسمونی های محترم سلام . آیا از حال و روز الان آبادان همان قطب نفتی کشور خبر داری . چند سال از جنگ گذشته هنوز زخم تیر های بعثی بر در و دیوار خانه های انها هست . پس بهتری هر مطلبی که نوشته میشود در باره آبادان و بخصوص خرمشهر با شرمندگی باشه .