- آسمونی
- مجله اینترنتی
- ورزشی
- اطلاعات ورزشی
- از جنگ تا مسابقه؛ دوی ماراتن چگونه شکل گرفت؟

از جنگ تا مسابقه؛ دوی ماراتن چگونه شکل گرفت؟
در آوریل 1896 در سراسر جهان، پاره ای حوادث رخ دادند که مطبوعات و روزنامه ها به تفصیل از آن ها سخن نوشتند. این حوادث و شایعات عبارت از این بودند: ایتالیا قصد دارد در قاره آفریقا یک کلنی عظیم و مقتدر مستعمراتی بوجود آورد. روی همین اصل هم هست که می خواهد حبشه را مجبور به امضای یک قرارداد بکند. امپراطور حبشه، حاضر به امضای قرارداد نشده و ایتالیا نیروهای نظامیش را به حبشه سرازیر کرده است. در سودان نیز بین نیروهای انگلیسی و فرانسوی درگیری ها شدیدی روی داده بود. اما در ورزش جهان چه خبر بود؟ مهم ترین مساله احیای المپیک و برگزاری دوی ماراتن در اولین دوره المپیک نوین بود. چرا ماراتن- که نام جنگی باستانی بین یونان و ایران بود- تبدیل به نام یکی از مسابقات مهم المپیک شد؟
مسابقه دو و بخصوص، دو ماراتن، تاریخچه شیرینی دارد. برای اولین بار سال 490 قبل از میلاد مسیح بود که یک نفر یونانی به نام فیدی پیدس فاصله بین دشت ماراتن و آتن را پیمود تا خبر پیروزی لشکریان یونان بر لشکریان ایران را به مقامات حکومت آتن بدهد. این دونده عجیب و سرسخت وقتی به مقصد رسید و خبر را داد فوری به زمین افتاد و درگذشت. 2386 سال بعد یعنی ضمن تجدید حیات اولین دوره المپیک جدید، 17 ورزشکار و دونده سعی کردند همان فاصله را یعنی فاصله بین ماراتن و آتن را بدوند و رکوردی به جای گذارند. حال ببینیم که آیا کدام یک از این 17 نفر توانستند در آن فاصله 42 کیلومتری پیروز شوند. هنگام اجرای این مسابقه عجیب هفتاد هزار تماشاگر در میدان المپیک آتن منتظر رسیدن قهرمانان بودند. اکنون اجازه بدهید جریان این مسابقه هیجان انگیز را برای شما تعریف کنیم:
روز یکشنبه، نهم آوریل 1896 بود. گرما بیداد می کرد، حتی خود یونانی ها نیز که به گرما عادت داشتند به ستوه آمده بودند. درجه حرارات ساعت ده صبح به 30 درجه در سایه می رسید. اندک اندک ساعت به 2 بعدازظهر رسید، طبعا بر شدت گرما هم افزوده گردید. در آسمان صاف و آبی رنگ حتی لکه ابری هم دیده نمی شد. 17 قهرمان شرکت کننده در مسابقه روی پل دهکده زیبای ماراتن که محل استارت بود دور هم جمع شده بودند.
این مسابقه از هر جهت اهمیت داشت، چرا که کمیته بین المللی المپیک آن را ترتیب داده بود. طول فاصله بین ماراتن و آتن هم به درستی معلوم نبود. عده ای می گفتند 42 کیلومتر و برخی دیگر عقیده داشتند 44 کیلومتر. هیچ کس آن را اندازه نگرفته بود. قهرمانان روی پل ماراتن جمع شده بودند و به هم می گفتند: آیا وقتی که فیدی پیدس 2386 سال پیش، خبر فتح یونان را به آتن رسانید و جا به جا درگذشت، هیچ فکر می کرد که بیست قرن بعد، نام او و عمل قهرمانی او زنده شود و عده ای پیدا شوند که تحت نام ورزش عین همان فاصله را بپیمایند؟
فکر انجام این مسابقه در اول چنان بی پایه به نظر می رسید که یک هفته قبل از شروع بازی های المپیک 1896 حتی خود کمیته المپیک نیز تصور نمی کرد که هیچ یک از داوطلبان روز مسابقه برای دویدن حاضر شوند. روی همین اصل بود که تعداد دونده ها را محدود نکرده بودند. اسم هر کس که داوطلب شده بود ثبت کرده بودند. عجیب آن که درست در آخرین لحظه شروع مسابقه، زنی نیز به عنوان داوطلب ثبت نام کرد. این ثبت نام در آن ایام انقلابی در عالم ورزش به شمار رفت. زیرا هیچ کس فکر نکرده بود که زن ها نیز تمایلی به ورزش و آن هم دویدن داشته باشند، چه رسد به دوی ماراتن. احتمال بیمار شدن زن مزبور و عدم حضور مسوولینی که اتفاقات احتمالی را به گردن بگیرد باعث شد که از زن داوطلب خواهش کنند از دویدن صرف نظر کند. زن داوطلب هم ظاهرا از شرکت در مسابقه منصرف گردید. در حالی که تصمیم گرفت دور از مسیر مسابقه خود به تنهایی به دویدن بپردازد.
بالاخره، 17 نفر شرکت کننده در عرض پل برای دویدن آماده شدند. یکی از 17 نفر چوپانی بود به نام اسپیریدون لوییس. او هرگز در هیچ مسابقه ای شرکت نکرده بود؛ هیچ کس او را نمی شناخت و از نام و نشانش اطلاع نداشت و احدی اطلاع نداشت او از کجا آمده است. هیچ کس هم به او که نه دوستی داشت و نه آشنایی کاری نداشت. خوشحالی همه از این جهت بود که آن عده 17 نفری برای دویدن حاضر شده بودند.
حالا چند کلمه ای هم از استادیوم ورزشی آتن بشنوید. در آن جا همه یعنی از اعضای کمیته المپیک گرفته تا تماشاچیان، انتظار رسیدن دونده ها را می کشیدند. استادیوم مزبور خیلی باشکوه و زیبا بود. همه جایش از سنگ مرمر عالی و همه صندلی ها و گوشه و کنارها لبریز از تماشاچی بود. عده آن ها بیش از70000 نفر تخمین زده می شد. در لژهای درباری کلیه اعضای خانواده سلطنتی حضور به هم رسانیده بودند. در لژ دیگر، آقای جیورجیوس آوِروف یک یونانی ثروتمند مقیم مصر نشسته بود. او کسی بود که برای تعمیرات اساسی استادیوم بیش از دو ملیون دراخما خرج کرده بود. به همین جهت هم بود که به عنوان یادبود و قدردانی مجسمه او را جلوی درب ورودی استادیوم نصب نموده بودند. در لژ اعضای کمیته بین المللی المپیک شخصیت هایی از شهرهای پاریس، لندن، نیویورک گوش تا گوش نشسته بودند. این عده همکان کسانی بودند که اولین المپیک دوره نوین به همت ایشان برگزار شده بود. در میان آن ها بارون پیردو کوبرتَن رئیس اولین کمیته المپیک موسس و موجد، مسابقات المپیک دیده می شد.
وی مردی بود خوش سیما با کله ای نسبتا بزرگ، موهای سیاه و انبوه و سبیلی کلفت و پرپشت که در آن ایام مد روز بود. چشم های او خاکستری رنگ بود و به مصلحت ساعات روز رنگ آبی هم به خود می گرفت. کوبرتن مردی مصمم و ماجراجو بود و اراده ای آهنین داشت. هیچ مشکلی در مقابل اراده او لاینحل نمی ماند و هنوز هم که هنوز است او را مظهر واقعی و سمبل اصلی برگزار کردن اولین دوره بازی های المپیک به حساب می اورند. چه اگر هر کس دیگر غیر از او بود در مقابل کوه مشکلات و موانع به زانو در می آمد و عقب می نشست. یکی از مشکلات عدم تمایل آلمان ها به شرکت در المپیک بود. روسای تشکیلات ورزشی آلمان به بهانه این که در کنگره المپیک 1894 منعقد در پاریس( یعنی دو سال قبل از آن) از آلمان دعوت نشده بود، از شرکت در مسابقات عذر خواسته بودند.
( ادامه دارد...)