
ترکیه و استادیوم هایی از جنس جهنم

هواداران فوتبال
فوتبال و هواداران
روز 11 نوامبر سال 2011 تیم ملی ترکیه در انتخابی مسابقات یورو، در حالی، میزبان کرواسی بود که ترکها در دوره قبل این مسابقات به شکلی دراماتیک، کرواسی را حذف کرده بودند، آنها یک بار دیگر با امید به مصاف حریف خودشان می رفتند تا با برد مقابل این تیم، جواز حضور در یورو 2012 را به دست بیاورند. استادیوم تله تورک آره نا شهر استانبول 42863 تماشاگر را در خودش جای داده بود که اکثرشان با خوش بینی منتظر برد ترکها بودند و آماده برای این که استادیوم را برای کرواتها به جهنم تبدیل کنند. اما گل دقیقه 2 حریف، شرایط را برای ترکها سخت کرد. دقیقه 32 اختلاف دو برابر شد و در نیمه دوم که ترکها در انتظار یک بازگشت رویایی بودند، گل دقیقه 51 کرواتها، کار را به جایی رساند که تماشاگران ترک، حملات لفظی خودشان را متوجه بازیکنان خودی کردند. تا جایی که بازیکنای ترکیه به شکلی علنی باید از تماشاگرا تقاضا می کردند که دست از حرکاتشان بردارند.

تماشاگران ترکیه دیدار برگشت دو تیم در کرواسی هم بدون گل تمام شد و ترکها شانس حضور در مسابقات را از دست دادند. اما به راستی چرا این نوع شکستها، ترکها را بیشتر از بقیه تیمهای اروپایی سرخورده می کند؟ پاسخ را می توان در تاریخ ترکیه و حتی قبل از آن، در دوران عثمانی ها دید. در قرن 16 میلادی، امپراتوری عثمانی در اوج قدرت خودش بود و حتی در دوران سلطان سلیمان قانونی، لشکر ترکها به رود دانوب هم رسیده بود. از آن به بعد، ترکها تا امروز، همواره همسایه اروپا بودند ولی اروپایی ها، در عمل، آنها را جدا از قاره سبز دانستند و حتی وقتی اتحادیه اروپا شکل گرفت، ترکیه در این اتحادیه جایگاهی نداشت. انگار شهر « ادرنه» مرزی بود که ترکها را از اروپا جدا می کرد. کایر کوزان اوغلو در کتاب « هویت ها و فرهنگ های فوتبال» توضیح می دهد که در این شرایط، استادیوم ها جایگاهی مناسب بودند که ترکیه را همسطح بزرگان اروپایی نشان بدهند و گاهی اوقات، ترکها ، بزرگان اروپا را در استادیوم ها، به زانو در بیاورند. تماشاگرهای ترکیه هم فرصت مناسبی پیدا کردند تا در شعارها و جشنهای خودشان، اتحادیه اروپا و کل قاره سبز را خطاب قرار بدهند. از جمله در انتخابی یورو 2000 بود که بعد از برد مقابل آلمان، هواداران در خیابان ها در برابر سفارتخانه ها شعار می دادند:« اروپا به ما گوش کن. این صدای ترکیه است.» در بیرون از ترکیه هم، ترکها همیشه در کنار تیمهای خود بودند؛ مخصوصا بعد از سال 1996. تا آن زمان فقط کارگرهای مقیم کشورهای دیگر به تماشای بازی تیمهای ترکیه ای میامدند؛ چون هر کس که می خواست از ترکیه خارج شود، باید 100 دلار پرداخت می کرد. ولی ناگهان قانون تغییر کرد و برای خروج از ترکیه نیاز به هزینه ای نبود. امری که باعث شد انبوه هواداران ترکیه برای دیدن بازیهای باشگاهی و ملی، راهی دیگر کشورهای اروپایی شوند.

استادیوم و هواداران در تمام این سالها بار و بارها، علاقه مفرط ترکها به تیمهای خود و محیط ترسناک این استادیومها باعث شکایت رقبا شد. مثل شکایت منچستریونایتد در فصل 94-93 لیگ قهرمانان از جو حاکم بر استادیوم علی سامی ین؛ یا شکایت تیم ملی ایرلند شمالی در مرحله پلی آف انتخابی یورو 2000 از نحوه میزبانی ترکها. حتی بعضی وقتها کار، به خونریزی کشیده شد؛ مثل قتل دو هوادار لیدزیونایتد انگلیس در سال 2000 در ترکیه توسط هواداران گالاتاسرای قبل از دیدار نیمه نهایی جام یوفا. با این وجود، هر بازی ملی و باشگاهی برای این هواداران متعصب، اهمیتی فراتر از یک مسابقه صِرف دارد و نبردی هست در برابر کل اروپا. همین روحیه می تواند از سکوها به داخل زمین هم منتقل شود. فرقی ندارد در سالن بسکتبال باشد که تیم ملی ترکیه به لطف میزبانی مسابقات جهانی بسکتبال، توانست نایب قهرمان جهان شود یا مثلا در فوتبال و مسابقات یورو 2008. جایی که این تیم در سه بازی متوالی در آخرین ثانیه ها گلزنی کرد و حتی وقتی از کرواسی در دقیقه 120 گل خورد، باز هم خود را تسلیم شده ندانست و کمی بعد، گل تساوی را زد و سرانجام به نیمه نهایی مسابقات رسید. تیمهای ترکیه ای هم مثل هواداران خود حد وسط ندارند؛ یا بیروحیه و در حد صفر هستند؛ مثل گالاتاسرایی که می تواند در رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا در خانه خود، 6 گل از رئال مادرید بخورد! یا این تیمها در بهترین حالت ممکن خود هستند. مثل همین گالاتاسرای که در یک فصل قهرمان جام یوفا و سوپرجام اروپا می شود یا تیم ملی فوتبالی که در سال 2002 عنوان سوم جام جهانی را از آن خودش می کند. در هر حال اروپایی ها، مدتهاست که نمی توانند ترکها را دست کم بگیرند و این مساله بدون هواداران ترک، امکان پذیر نبود.