- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فرهنگ و تاریخ
- شعر و ترانه
- یا مهدی ادرکنی

یا مهدی ادرکنی
آسمونی در این بخش چند شعر بسیار زیبا با موضوع صاحب الزمان (عج) برای شما عزیزان تهیه کرده است که پیشنهاد می کنیم این مقاله را حتما مطالعه نمایید. از اینکه آسمونی را همراهی می کنید سپاسگزاریم.
همه دردم آقا ، دعایم کن آقا
مریضم سراپا ، دعایم کن آقا
گرفتار نفسم ، اسیر گناهم
تو ای روح تقوا ، دعایم کن آقا
عزیزم کجایی ؟ اگر کربلایی ، بیا و هم آنجا دعایم کن آقا
امیرم کجایی ، اگر سامرایی ، تو تنهای تنها ، دعایم کن آقا
چو رفتی مدینه ، تو با سوز سینه ، تو را جان زهرا ، دعایم کن آقا
برای ظهورت دعا می کنم من ، تو را جان مولا ، دعایم کن آقا
گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا
کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست
قطره شدم که راهی دریا کنی مرا
پیش طبیب آمدهام، درد میکشم
شاید قرار نیست مداوا کنی مرا
من آمدم که این گره ها وا شود همین!
اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا
حالا که فکر آخرتم را نمیکنم
حق میدهم که بنده دنیا کنی مرا
من، سالهاست میوه ی خوبی ندادهام
وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا
آقا برای تو نه ! برای خودم بد است
هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا
من گم شدم ؛ تو آینهای گم نمیشوی
وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا
این بار با نگاه کریمانهات ببین
شاید غلام خانه زهرا کنی مرا
یا اباصالح ادرکنی
تو را در لحظه های استجابت آرزو کردم
تو را در ساحل سبز نیایش جست و جو کردم
چنان مشتاق دیدار تو هستم ای همه خوبی
که دنبال تو حتی آسمان را زیر و رو کردم
منِ تنها و سر گردان ، پر از خواهش پر از عصیان
ز هر جا رانده درمانده ، به درگاه تو رو کردم
به پاس لحظه ی سبز ظهور برزخ دل را
به اشک دیده با خون دل خود شستشو کردم
به حسرت لحظه ها را می شمارم تا تو بر گردی
به تکرار تمام لحظه هایِ کهنه خو کردم
هنوز از خنده های من صدای گریه می آید
چه بسیار عقده هایی را که پنهان در گلو کردم
چه شبهایی که با چشمان حسرت سوز بارانی
به فانوس نگاهت با خیالت گفتگو کردم
شبی ای کاش می دیدم ، جمال دلرایت را
ندیدم روی ماهت را و عمری آرزو کردم
گویی از یوسف کنعان اثری می آید
میرسد دوره هجران تو پایان دیگر
دل غمگین تو را خوش خبری می آید
چشم دل باز کن و بر افق جاده نگر
که سواری به شتاب از سفری می آید
خیز از این خواب گران با دل و جانت حس کن
که نسیم خوش وقت سحری می آید
بشنو از هر طرف این رایحه ناب وصال
موسم فصل تر و تازه تری می آید
بشکفد بخت جهان زآمدن فصل بهار
دگر این باغ جهان را ثمری می آید
بدرخشد همه جا از اثر پرتو دوست
نوبت تابش و آن جلوه گری می آید
سلام بر تو ای خورشیدی که در پشت ابر گناهان امت پنهان شده ای
و در غربت و تنهایی نظاره گر تمام لحظات زندگی ما هستی.
سلام بر تو ای عزیز دل زهرا(س)
تویی که مادرت در آن لحظه های سرتاسر غم و درد
در میان شعله های آتش با دلی مالامال از غم و درد تو را صدا زد و گفت:
«ای مهدی من! کی خواهی آمد تا انتقام مرا از ظالمان و غاصبان رو سیاه روزگار بگیری؟»
سلام بر تو ای شمشیر علی در غلاف؛
ای کسی که علی آرزومند دیدار توست
و دعا می کند برای لحظه ای که تو بیایی و با ذوالفقار حیدری
انتقام پدرت را از دشمنانش بگیری؛