- آسمونی
- مجله اینترنتی
- ورزشی
- اطلاعات فوتبالی
- زنان فوتبالیست و هشتمین دوره جام جهانی زنان ( بخش دوم )

زنان فوتبالیست و هشتمین دوره جام جهانی زنان ( بخش دوم )
زنان فوتبالیست و هشتمین دوره جام جهانی زنان ( بخش دوم )/ اختصاصی آسمونی" href="https://asemooni.com/sport">ورزشی آسمونی - مهدی زارعی
آمریکا نخستین قهرمان جام جهانی

در قسمت اول این نوشته از شکل گیری فوتبال زنان در قرن 19 و گسترش آن در دوران ابتدایی قرن بیستم و جنگ جهانی اول صحبت کردیم. در ادامه نگاهی داریم بر اواع فوتبال زنان در دهه های پایانی قرن بیستم که به شکل گیری جام جهانی زنان انجامید.
بیشتر بخوانید :
زنان فوتبالیست و هشتمین دوره جام جهانی زنان - بخش اول
رقابتهایی « غیررسمی » برای زنان
آسمونی ، پایان جنگ جهانی دوم بسیاری از فاصلهها را از بین برد. در اوایل دهه 50 بیش از 20 تیم در انگلستان فعالیت میکردند و حتی برخی از این تیمها سفرهایی « بینقارهای » نیز انجام دادند. در بسایری از جوامع تب فوتبال به دنبال یک نتیجه درخشان به شدت بالا میرفت و همین امر در فوتبال زنان نیز تأثیر بسزایی گذاشت. در کشورهایی که ورزش بر پایه و اساس استواری بنا شده بود، این علاقه به چشم آمد و تشکیلات فوتبال زنان آرام آرام شکل گرفت. مثل انگلستان که پس از جامجهانی 1966 علاقه تمام طبقات جامعه به فوتبال را بیش از پیش احساس و اتحادیه فوتبال زنان را در 1969 تأسیس نمود. همین علاقه در کشوری همچون ایران نیز به وجود آمد. به دنبال قهرمانی در جام ملتهای آسیا 1968، تب فوتبال به شکلی ناگهانی در جامعه رشد کرد و همگان علاقهمند به حضور در تیمهای فوتبال شدند. تیمهایی چون تیم هنرمندان، تیم نمایندگان مجلس و تیمهای زنان یکی پس از دیگری تأسیس شدند اما هیچگونه تشکیلاتی برای فوتبال زنان به وجود نیامد. علاقه به فوتبال هم کمرنگ و کمرنگتر شد. حتی با این وجود که در دهه 50 شمسی بازیهای بینالمللی فوتبال دختران ایران نیز آغاز شده بود و دختران ایتالیا نیز برای برگزاری چند دیدار دوستانه به ایران سفر کرده بودند.
وحشیگری از نوع زنانه
سالهای 1970 و 1971، سالهای آغازین مسابقات بینالمللی تیمهای ملی زنان بود. برگزاری یک جامجهانی شش تیمی در ایتالیا و پس از آن جامی 6 تیمه در مکزیک. کیفیت بازیها به شکل آشکاری پایین بود اما خشونت زنانه میدان فوتبال را به میدان نبرد بدل ساخت. کتککاری دختران مکزیک و ایتالیا حتی برای مردان هم غیرقابل تصور بود و ارمغان دختران فوتبالیست برای 90 هزار تماشاگر استادیوم آزتک « حیرت » بود!ارمغان ورود زنان به استادیوم
گهگاه بازیکنان دختری پیدا میشدند که کیفیت بازی آنها به مراتب بالاتر از پسران همسن و سال آنها بود. بدین ترتیب نه این امکان وجود داشت که تیمهایی مختلط شکل گیرد و نه شرایط به گونهای تغییر میکرد که این دختران نیز بتوانند در میدانی رسمی پا به توپ شوند. افزایش روزافزون علاقهمندان مؤنث فوتبال همه چیز را مهیای برگزاری مسابقات لیگ در بسیاری از کشورها نمود. انگلیسیها هم که همواره در همه زمینهها در فوتبال نقش « پیشرو » را ایفا کردهاند، وقتی در اواخر دهه 80 میلادی پی به افزایش خشونت در ورزشگاهها بردند، تصمیم گرفتند که جو استادیومها را به جوی خانوادگی تغییر دهند. آنها میدانستند که هولیگانیسم پدیدهای است که از دل طبقات پایین جامعه بیرون میآید. پس باید این طبقات را از استادیومها خارج نمود و پای گروههای مرفه اجتماع را به ورزشگاهها باز نمود. اینگونه بود که این فرهنگسازی نتیجه داد و با ورود خانوادههای ثروتمندتر و بافرهنگتر، حضور خشونتطلبها را در استادیومها کمرنگ و کمرنگتر کرد. این امر در جاهای مختلف دنیا نیز به شکلی مشابه رخ داد. آسمونی ، « خشونت » همیشه خاص استادیومهایی بود که « یک جنس » ( چه مرد و چه زن ) در آن حکومت میکرد. نمونهای از آن در فوتسال دختران در سال 1377 ش (1998م) در ایران به چشم خورد. جایی که خبرنگار « دنیای ورزش » نوشت : فحشهایی که تماشاگران میدادند در نوع خود بیسابقه و حتی در مسابقات فوتبال مردان نیز شنیده نشده بود... هواداران به تقلید از تماشاگران استادیومها، نارنجکی را به میان سالن فوتبال پرتاب کردند! و... »بدیهی بود که « خانوادگی کردن استادیومها » ورود بسیاری از طبقات پایین اجتماع به استادیومها را محدود و ناخودآگاه تأثیری مثبت در فرهنگ حاکم بر استادیومها خواهد داشت.

تاریخچهای برای تأمل و نتیجهگیری
نگاهی به نتایج رخ داده در دورههای گذشته جامجهانی زنان نشان میدهد که کدام کشورها به عنوان سرآمدان فوتبال دختران در عالم مطرح شدند و کدام کشورها با گذر زمان و به لطف برنامهریزی دقیق آرام آرام قدرت را به دست گرفتند.1991 ( چین )
اولین جامجهانی در کشوری برگزار شد که در رده مردان هرگز قدرتی بزرگ محسوب نمیشد اما استقبال پرشور چینیهای عاشق فوتبال، خیال فیفا را از تداوم این رقابتها راحت ساخت. دوازده تیم به سه گروه چهارتیمی تقسیم شدند و در روز شنبه 16 نوامبر 1991، چین با پیروزی 4-0 بر نروژ زنگ آغاز بازیها را به صدا درآورد. در پایان ردهبندی گروهها بدینگونه شد: چین، نروژ، دانمارک، نیوزیلند ( گروه اول ) آمریکا، سوئد، برزیل، ژاپن ( گروه دوم ) آلمان، ایتالیا، چینتایپه، نیجریه. طبق مقررات هشت تیم باید راهی یک چهارم نهایی میشدند و این به معنای صعود دو تیم سوم گروههای سهگانه بود. اولی دانمارک بود اما دو تیم برزیل و چینتایپه یک برد و دو باخت داشتند. برزیل یک گل زده و هفت گل خورده داشت و تایپه دو گل زده و هشت گل خورده. بدین ترتیب نماینده آسیا راهی دور دوم شد و 0-7 به آمریکا باخت! آلمان، سوئد و نروژ هم با پیروزی بر دانمارک، چین و نروژ به نیمهنهایی رسیدند. در نیمهنهایی آمریکا به لطف سه مهاجم قدرتمند خود که ملقب به « شمشیر سه لبه » شده بودند آلمان را 5-2 درهم کوبید و حریف نروژی شد که پس از باخت روز آغازین احیا گردید و با برد 4-1 بر سوئد به فینال رسید. مقام سوم به آلمان رسید که در « گوانگجو » 4-0 سوئد را شکست دادند. فینال در روز شنبه 30 نوامبر در حضور 65 هزار تماشاگر استادیوم « تیانهه » گوانگجو برگزار شد و آمریکا با دو گل « میشله آکرز » 2ـ1 نروژ را شکست داد و قهرمان جهان شد. آکرز با این دو گل دهگله شد و کفش طلا را از آن خود ساخت. تیم قهرمان هم در 6 مسابقه 25 گل به ثمر رساند!اختصاصی آسمونی