- آسمونی
- مجله اینترنتی
- دین و اندیشه
- اسلام
- چهار وصیت حضرت خدیجه (س) به حضرت محمد (ص)
چهار وصیت حضرت خدیجه (س) به حضرت محمد (ص)
دهمین روز از ماه مبارک رمضان دهمین سال بعثت و سه سال پیش از هجرت تاریخی پیامبر اکرم (ص)، حضرت خدیجه کبری (س) نخستین فرد و نخستین بانوی مسلمان تاریخ، دعوت حق را لبیک گفت. آسمونی" href="http://asemooni.com/">آسمونی در این بخش چهار وصیت حضرت خدیجه (س) به حضرت محمد (ص) را منتشر میکند.
چهار وصیت حضرت خدیجه (س) به حضرت محمد (ص)
در سال دهم بعثت حضرت خدیجه کبری (س) از شدت ضعف و ناراحتی در شعب ابیطالب، بدرود حیات گفت. حضرت خدیجه (س) در فاصله سی یا سی و پنج روز پس از رحلت عموی پیامبر، ابوطالب، از دنیا رفت و به این ترتیب، هر دو یار رسول خدا، او را در این دنیا تنها گذاشتند.
وصیتهای خدیجه (س)
حضرت خدیجه (س) در آخرین لحظات زندگی خود وصایایی به شرح زیر به پیامبر اکرم نمودند:
- برای او دعای خیر کند.
- او را به دست خود در خاک قرار دهد.
- پیش از دفن در قبر او وارد شود.
- عبایی را که به هنگام نزول وحی بر دوش داشت، روی کفن او قرار دهد.
حضرت خدیجه سلام الله علیها که همه اموال منقول و غیرمنقولش را به حبیب خود بخشیده بود، در مقابل فقط یک عبا مطالبه نمود. حضرت خدیجه (س) در آن لحظات آخر در مورد حضرت زهرا (س) ابراز نگرانی کرد، اسماء بنت عمیس تعهد نمود که در شب زفاف او به جای خدیجه نقش مادری ایفا کند.
خوف خدیجه (س) از مرگ
حضرت خدیجه سلام الله علیها بیست و چهار سال با پیامبر اکرم (ص) زندگی کرد و سرانجام در بستر بیماری قرار گرفت. با این که حضرت خدیجه (س) نهایت فداکاری را برای اسلام نمود و به طور مکرر از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله به ایشان مژده بهشت داده شده بود، در عین حال خائف بود و در آستانه مرگ، از ترس خدا هراسان بود و خود را بنده کوچک و ناچیزی میدانست و از درگاه خدا میخواست که در عالم قبر و برزخ خشنود شود، از پیامبر (ص) تقاضای دعا و طلب مغفرت نمودن داشت و از آن حضرت میخواست که هنگام مرگ و خاکسپاری، او را مورد لطف خاص قرار دهد، در قبرش بخوابد، و با این کار، رحمت الهی را وارد قبر سازد.
در آن هنگام فاطمه سلام الله علیها حدود پنج سال داشت، گویا خدیجه (س) شرم داشت از پیامبر (ص) تقاضای دیگر کند، فاطمه (س) را واسطه قرار داد، به او فرمود: «دختر جان! نزد پدر برو و از او بخواه پیکرم را با یکی از روپوشهای خود کفن نموده و بپوشاند». فاطمه (س) واسطه شد و این تقاضای خدیجه (س) نیز روا شد. این تقاضای خدیجه (س) از این رو بود تا آن لباس موجب نورهایی از رحمت الهی شود و او را در عالم برزخ و روز قیامت خشنود سازد.
حضرت رسول(ص) که بر بالین این بانوی بزرگوار حاضر بود، ضمن گفتوگوی با او فرمود: خدا تو را با مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم برابری داده است. وقتی روح حضرت خدیجه (س) به سوی جهان جاودان پر کشید پیامبر (ص) سخت گریست.
چون در «حَجُون» قبری برای خدیجه کبری (س) کندند، پیامبر (ص) خود به راه افتاد؛ همچنان که اشک از چشمانش میبارید داخل قبر شد و خوابید، افزونتر از قبل گریست و او را دعا کرد. آن گاه برخاست و با دست خویش همسرش را در قبر گذاشت. حضرت فاطمه سلام الله علیها، یادگار امّالمؤمنین حضرت خدیجه (س) گِرد پدر میگشت، خود را به دامان ایشان میآویخت، بهانه مادر میگرفت و دل دردمند پدر را آتش میزد.
پیامبر (ص) جز سکوت چیزی نداشت؛ جبرئیل نازل شد و گفت: ای پیامبر، به فاطمه بگو خدا برای مادرت قصری از لؤلؤ ساخته که درونش آشکار است و در آنجا هیچ سختی و تلخی نیست. به این ترتیب فرشته الهی پایان رنجها و محنتهای حضرت خدیجه سلامالله علیها را اعلام کرد.
وفات حضرت خدیجه(س) به فاصله اندکی از رحلت اندوهبار حضرت ابوطالب (ع) رخ داد. پیامبر اکرم (ص) آن سال را «عام الحزن» نام نهاد و در واقع یک سال اعلام عزای عمومی نمود.
آرامگاه حضرت خدیجه(س) در قبرستانی در مکه است. رحلت خدیجه برای پیغمبر (ص) مصیبتی بزرگ بود؛ زیرا خدیجه یاور پیغمبر خدا (ص) بود و به احترام او بسیاری به حضرت محمد (ص) احترام میگذاشتند و از آزار ایشان خودداری میکردند.
فرزندان حضرت خدیجه(س)
ابن هشام نوشته است: فرزندان خدیجه (س) از پیامبر (ص) عبارتند از: رقیه، زینب، ام کلثوم، فاطمه، قاسم، طیب و طاهر. پیامبر (ص) از همسران متعدد خود، تنها از خدیجه (س) دارای فرزند بود و یک فرزند نیز به نام ابراهیم از همسر دیگرش «ماریه قبطیه» داشت.