گرگینه یا گرگ انسان نما آیا وجود دارد؟
به قول معروف «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها»، پس این همه تصویر یکسان از موجودی خبیث و خونخوار از کجا پیدا شده و در نقاط مختلف جهان که الزاما با هم ارتباطی هم نداشتهاند به طور مشترک رشد پیدا کرده و توسعه یافته است؟ واقعیت این است که اگرچه موجودی به نام انسان گرگ نما یا گرگینه نمیتواند وجود داشته باشد، برخی از خاصیتها و رفتارهای نسبت داده شده به گرگینهها ممکن است به طور مستقل در افراد بروز پیدا کنند. با آسمونی همراه باشید تا به بررسی این موضوع بپردازیم.
گرگینه یا خون آشام؟
برخلاف خونآشام که اتفاقا براساس برخی قصههای جدیدتر از دشمنان اصلی گرگینه به شمار میرود – که ظاهری آراسته و رفتاری متین و جذاب دارند، گرگینهها هیولاهایی وحشی و خشن هستند و تنها راهی که برخی از داستانهای جدیدتر برای کشتن آنها پیشنهاد میکنند، شلیک گلولههای نقرهای به قلب آنها یا جدا کردن سرشان از بدن است. باور به قدرت این موجودات به حدی است که در برخی از مناطق روستایی اروپا و به ویژه در آلمان هنوز هم از واژه گرگ استفاده نمیکنند. آنها معتقدند در نام این موجود نیز قدرتی هست که تا به زبان برده شود آن را احضار میکند و معمولا از واژههایی چون «حیوانی که نباید نامش را برد» برای نامیدن آن استفاده میکنند.
نخستین موردی که باید نسبت به آن توجه کرد ترس مردم ابتدایی از گرگها بوده است. زندگی در مناطق بکر و همنشینی با طبیعت به ویژه زمانی که انسان نخستین دورههای دامپروری را پشت سر میگذاشت و دامهایش برایش حکم زندگی را داشتند، گرگ را به موجودی هراسناک تبدیل کرده است. برای اینکه بدانیم چرا انسان تا این حد از گرگها میترسید بد نیست نگاهی به زندگی گرگها بیندازیم. گرگها تقریبا در همه مناطق ایران میتوانید گرگ خاکستری را پیدا کنید یکی از اجتماعیترین موجودات شکارچی به شمار میروند.
گرگها معمولا در گلههایی که بین 2 تا 25 قلاده گرگ را شامل میشود، زندگی میکنند و همیشه یک گرگ رهبر وجود دارد که دیگران را هدایت میکند. این گرگ رهبر که به او گرگ آلفا هم میگویند، وظیفه رهبری گروه، اعلام زمان حرکت و استراحت و آغاز و خاتمه شکار را بر عهده دارد. محققان معتقدند گرگها با کمک حرکات بدن با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و با توجه به قدرت شنوایی بالایی که دارند، برای ارتباط با هم و همسایگان خود از زوزههای معروفشان استفاده میکنند؛ زوزههایی که خود گرگها میتوانند صدای آن را از 40 کیلومتری هم تشخیص دهند.
اما فراتر از این موضوع، انسان قدیم بهانههای بهتری برای تکمیل کردن افسانه گرگینههای خود داشته است. به اجزای این افسانه نگاه کنید: انسان در اثر گاز گرفته شدن از سوی گرگی به گرگینه تبدیل میشود و در مدت تغییر، بیماری سختی را پشت سر میگذارد. گرگینهها ظاهری شبیه به گرگ پیدا میکنند و معمولا هنگام ماه کامل تغییر قیافه میدهند. هر سه این موارد شواهدی در واقعیت دارند!
آنها گرگاند یا انسان؟
شاید باور نکردنیترین بخش در افسانه گرگینهها انسانهایی با ظاهر گرگ هستند. اگرچه به نظر بسیار دور از ذهن میآید اما نوعی بیماری وجود دارد که باعث چنین تغییری میشود و به سندرم گرگینه معروف است. این بیماری که از آن به Hypertrichosis یاد میشود، عارضهای است که طی آن، بدن انسان شاهد رشد سریع و بیش از حد طبیعی مو در مواضعی است که به طور عادی فاقد مو هستند. بعضی موارد این رویش مو فقط به صورت محدود میشود و برخی موارد به همه اعضای بدن توسعه پیدا میکند.گاه این رویش مو آن قدر زیاد میشود که با خود دفرمه شدن ظاهری صورت را به همراه دارد. علت بروز این نقص رخ دادن یک جهش ژنتیکی نادر است. اما نتیجه آن حتی امروزه هم میتواند ترسناک باشد چه برسد به دورانی که درکی از این موضوع وجود نداشته است.
مورد دیگر، مربوط به وابستگی تبدیل به گرگینهها به ماه کامل است. واقعیت این است که ماه کامل نمیتواند هیچ تاثیری بر انسان داشته باشد. تنها تاثیری که ماه میتواند بر زمین و مردم بگذارد اثر گرانشیای است که این اثر در دوره ماه کامل تفاوت چندانی با دیگر فازهای ماه ندارد. اما از نظر روانی میتواند تاثیر گذار باشد.
گونههای متفاوتی از بیماریهای روانی وجود دارند که دوره زمانی خاصی دارند. برخی از آنها که به Cyclothymia معروفند. طی یک دوره زمانی مشخص، شخص رادچار حملات عصبی میکنند. این چرخه اوج بیماریهای ذهنی که با به اوج رسیدنش فرد رفتارهای نابهنجار از خود بروز میدهد،گاه با دورههای ماهانه همراه است که ممکن است متناسب با دوره چرخش ماه به دور زمین باشد. به همین دلیل هم هست که در اصطلاح، بعضی بیماران دچار آسیبهای روانی را ماه زده یا Lunatic مینامند.
این عوارض ظاهری واقعی در کنار ترس از گرگها بهانه خوبی برای اذهان مردمان بوده که افسانه گرگینهها را زنده نگاه دارند.
گرگینهها جایی در قلمروی علم ندارند اما در فراسوی آن و در قلمروی افسانه و باورهای عامه هنوز به طور قدرتمندی زندهاند. انسانها از نظر ظاهری نمیتوانند به گرگها تبدیل شوند اما بعضی از شرارتهایی که انسانها مرتکب میشوند گاهی ما را به فکر میاندازد که با نسبت دادن صفت گرگینگی به انسانها در واقع به گرگها توهین کردهایم.
چطور یک انسان تبدیل به گرگینه میشود؟
روش دردناک و نه چندان دوست داشتنی این تبدیل روشی است که عموما درباره آن صحبت میشود و داستانهای امروزی نیز بر آن تاکید میکنند. اگر در شرایط خاصی گرگی ویژه شما را گاز بگیرد و از آن بدتر اگر یک گرگینه شما را گاز بگیرد، پس از طی دورهای نه چندان راحت و پر از درد در اولین شبی که ماه کامل در آسمان میدرخشد مراحل تغییر شما آغاز میشود؛ بافت اسکلتی شما به هم میریزد، روی صورتتان به سرعت مو رشد میکند، ناخنهایتان بلند و صورتتان پوزهدار میشود و چشمانتان تغییر میکنند؛ در واقع پس از چند دقیقه به گرگی تمام عیار تبدیل خواهید شد.
البته این تنها روش تبدیل به گرگینه نیست. در برخی از افسانهها قدرت شوم و افسانهای گرگ برخی را وسوسه کرده است که خود را بدل به گرگینه کنند. یکی از راحتترین این روشها این است که لباسهای خود را در آورید و کمربندی از جنس پوست کامل یک گرگ را به تن کند و خود را زیر آن بپوشاند تا تبدیل به گرگینه شود. در نواحیای از ایتالیا، فرانسه و آلمان نیز باور بر این است که اگر در شب چهارشنبه یا جمعه مشخصی در سال و در فصل تابستان شخص بیرون از خانه و به گونهای بخوابد که نور ماه کاملا بر صورتش بیفتد تا آخر شب به گرگینه تبدیل خواهد شد.
سندروم گرگینه که باعث می شود تمام صورت و بدن انسان پوشیده از مو شود، تنها در هر یک میلیارد نفر ممکن است برای یکی رخ بدهد اما خواهران «سانگلی» در هند به طرز حیرت آوری هر سه این سندروم را از پدر خود به ارث برده اند و صورت هایی گرگ نما دارند!
خاستگاه افسانه گرگ انسان نما
خاستگاه افسانه گرگ انسان نما به سال 1591 میلادی در روستاهای اطراف شهرهای آلمانی کلانگن و بدبرگ برمیگردد. در این زمان اروپا زیر سایه تاریک جهالت قرار داشت. شهر ها عقب افتاده بودند و مردم در نزدیکی جنگل ها زندگی میکردند . بنابراین ترس از گرگ همچون یک کابوس همواره با آنان بود. حمله این حیوانات به انسان مکرر دیده میشد. طوری که مردم میترسیدند از نقطه ای به نقطه ای مسافرت کنند. آنها هر روز صبح جسد انسان نیم خورده شده را در زمین های زراعی پیدا میکردند و سعی میکردند این جانوران خون آشام را پیدا کنند و از بین ببرند.
اما یک روز حقیقتی بر ساکنان کلانگن و بدبرگ آشکار شد که همه چیز را دگرگون کرد:
بر اساس سندی قدیمی آن روز چند نفر گرفتار یک گرگ وحشی شدند و سگهای شکاری خود را به جنگ او روانه ساختند و خود نیز با نیزه های تیز به او حمله کردند. اما این گرگ به طرز شگفت آوری نه فرار کرد نه به دفاع پرداخت فقط ایستاد و پس از دقایقی تبدیل به یک مرد میان سال شد. آنها این مرد را شناختند . او پیتر اشتابل از اهالی دهکده خودشان بود.
اشتابل نخستین انسانی بود که نوع بشر با آن روبرو شد. او زیر شکنجه به قتل 16 نفر از جمله دو زن باردار و 13 کودک اعتراف کرد. مراحل سقوط او به مرتبه گرگ نمایی غریب تر بود : در 12 سالگی به جادو گری علاقه داشت و به تمرین در این زمینه دست میزد و به اعتراف خود اشتابل در این سن عهدی با شیطان بست و به کشتار مردم پرداخت . او حتی به پسر خود نیز رحم نکرد و اورا کشت و مغز او را خورد و از انجایی که توحش اشتابل خارج از فهم مردم بود ، آنان نیز کم کم افسانه گرگ نما ها را ساخته و پذیرفتند.
انسان هایی که شبهای مهتابی تحت تاثیر نور مهتاب در زمان کامل شدن قرص ماه تغییر شکل میدهند و تبدیل به موجودی نیمه انسان و نیمه گرگ میشوند، طبق افسانه ها این انسان ها که اغلب توسط گرک نمای دیگری زخمی و یا گزیده شدند تا زمان مرگشان اسیر این نفرین یا تلسم شی خاستگاه افسانه گرگ انسان نما به سال 1591 میلادی در روستاهای اطراف شهرهای آلمانی کلانگن و بدبرگ برمیگردد. در این زمان اروپا زیر سایه تاریک جهالت قرار داشت. شهرها عقب افتاده بودند و مردم در نزدیکی جنگل ها زندگی میکردند . بنابراین ترس از گرگ همچون یک کابوس همواره با آنان بود. حمله این حیوانات به انسان مکرر دیده میشد. طوری که مردم میترسیدند از نقطه ایی به نقطه ایی مسافرت کنند. آنها هر روز صبح جسد انسان نیم خورده شده را در زمین های زراعی پیدا میکردند و سعی میکردند این جانوران خون آشام را پیدا کنند و از بین ببرند.
اما یک روز حقیقتی بر ساکنان کلانگن و بدبرگ آشکار شد که همه چیز را دگرگون کرد : بر اساس سندی قدیمی آن روز چند نفر گرفتار یک گرگ وحشی شدند و سگهای شکاری خود را به جنگ او روانه ساختند و خود نیز با نیزه های تیز به او حمله کردند. اما این گرگ به طرز شگفت آوری نه فرار کرد نه به دفاع پرداخت فقط ایستاد و پس از دقایقی تبدیل به یک مرد میان سال شد.
آنها این مرد را شناختند . او پیتر استابل از اهالی دهکده خودشان بود. مردم به کسانی که صورت شان پوشیده از مو باشد گرگ می گویند. انسان های گرگ نما در جهان انگشت شمارند.
(پدرو جانتالیث) ، یکی دیگر از این نمونه ها بود که در تناریوا در جزایر قناری اسپانیا به دنیا آمد. از زمانی که به عنوان هدیه به هنری دوم داده شد،مورد آزار و اذیت قرار گرفت و اشخاص زیادی سعی کردند او را شکار کنند وقتی که جانتالیث به پادشاه فرانسه داده شد او را به قفس حیوانات انداخت مدتی بعد.
وقتی فهمیدند که او احساسات کاملا انسانی دارد با او به خوبی برخورد شد و جانتالیث توانست در مدت کوتاهی دو زبان فرانسه و انگلیسی را بیاموزد و به عنوان خدمتکار دربار پادشاه خدمت کند.
دانشمندان می گویند انسان های گرگ نما در دوران باستان به تعداد 50 مورد دیده شدند ولی سال ها از این موجود خبری نبود!
امروزه ما گزارش های متعددی در دست داریم که حاکی از پرورش بچه های انسان توسط گرگ یا خرسها و در مقیاس کمتر توسط پلنگ, و نوعی گوزن که به " انتلوپ " معروف است , وجود دارد . در تمامی موارد کودکان تحت سرپرستی بصورت کما بیش, خصلت ها , عادات , قابلیت ها و حتا پاره ای از خصوصیات جسمانی حیوانات مربوطه را کسب کرده اند . به زحمت میتوان نمونه ای از یک کودک را مثال زد که توسط حیوانات وحشی بزرگ شده باشد و در بازگشت به جامعه انسانی بتوانند کاملا با روش های بشری خوی بگیرند . تحقیقات نشان میدهد که این دسته از انسانها با محیط حیوانی خویش سازگاری بیشتری دارند و زندگی برایشان در بین حیوانات وحشی لذتبخش تر از جوامع انسانی است, نحوه یادگیری در این نوع از انسانها بمراتب کندتر از سایر افراد معمولی بوده و چندتائی از انها هم که قادر به ادای چند کلمه شده اند, بدون استثناء از انها برای ابراز ترجیحشان از خانه حیوانی خویش نسبت به خانه فعلی بشری استفاده کرده اند . من اگر بخواهم نام تمام انسانهائی که توسط حیوانات بزرگ شده را بیان کنم چندین مطلب کسل کننده خواهد شد . اما مشهورترین انها کسی است بنام "رامو " که توسط ماده گرگی بزرگ شده و در اجتماع انها زندگی کرده و جالب اینجاست که این اجتماع او را پذیرفته, او بصورت چهار دست و پا راه میرود و سرعت بسیاری دارد.
برای او دریدن و پاره پاره کردن یک تفریح است, او از قوء بویائی بسیار قوی برخوردار است . او را هنگامیکه اسیر کردن مثل یک گرگ درنده زوزه می کشید و از گوشه های چشمانش اشک میریخت و با پنجه هایش بر میله های قفس میکشید. این گوشه ای از واقعیت "رامو " است که در روزنامه های ان زمان بچاپ رسید .
در شهر " لانکای " هندوستان پسر بچه ای که مشهور به رامو پسر گرگ شده بود بدرود حیات گفت سرگذشت رسمی او از زمانی اغاز می شود که کارگران وی را در یک واگن قطار در یک روز صبح سال 1954 در حالیکه در گوشه ای کز کرده بود پیدا کردند او برهنه وکثیف بود و قادر به تکلم و نوشتن هم نبود و این مجموعه خصوصیات شامل حال گرگها هم می شود شاید بهمین خاطر بود که چنین قلمداد شد گرگها او را بزرگ کرده اند و بعد در اقدامی مدبرانه با این فکر که بهتر است در میان همنوعانش رشد کند او را در یک واگن قطار قرار دادند رامو از خوردن غذاهایی که در جلویش می گذاشتند امتناع میکرد و دانشمندان پی بردند که وقتی از او خواسته میشود تا حمام بگیرد به سختی مقاومت میکرد . رامو در برابر معالجاتی که توسط مقامات بیمارستانی برای بازگردان وی به انچه که تمدن خوانده میشود به مقاومت پرداخت و تا زمان مرگش هم این مقاومت ادامه داشت.
سرم اومد و رفتم پیشه خان او روستا و اون یک دکتر یا حکیم بود و به من گفت چند سالته منم گفتم و گفت تو در این اواخر چیزی در تو اوز شده ؟ ممم گفتم بله گفت چی ؟ گفتم پاهام دستام گوشام بینی و ...... او گفت ای وای پس دوباره اتفاق افتاده منم گفتم چییی؟؟ اونم گفت سندروم گرگینه.........
و در روستا به نامه لیکل بود وسط جنگل اونجا یک فرد خردسال بود که گفت تو کی هستی منم اسممو گفتم اونم گفت چرا انقدر مو داری منم گفتم به اینجا اومدم تا خودمم بدونم چراا اون منو دنباش اورد و به من یه خونه داد و موتسفانه در روز ۱۰۸ پاها و گوش ها و چیز های که قبلا گفته بودم سرم اومد....
سلام دوباره منم داشتم میگفتام بد اینکه ۳۵ روز گذشت و من دیگه سبزیجات نمیخوردم در حالی که عاشق میوه و سبزیجات بودم و شروع به خوردن سوسیس و کالباس و ژانبون کردن ولی اثری در گشنهگیم نداشت برای همین شروکردم به خوردن گوشت و بهتر بود و من در شهر ایرلندشمالی ر ولز رفتم و در یک روستا ...
این حرفو کسی میزنه که خودش این بیماری رو داره یعنی من . من این بیماری رو سال ۱۹۹۸ گرفتم که یه حس عجیبی داشتم و وقتی که دو روز باد موبتلای ان بیماری شم فهمیدم موی زیادی بیش از هد در اندامم روییده و فقط همین بود و هیچ چیز دیگه ای نشده بود تا وقتی که ۳۵ روز از ان روز گزشت. بدن میگم
Reza که درباره سندروم گرگینه ها گفته درسته ولی جز در اوردن مو بیش از هد در بدن چیز های دیگه مانند گوشتخواری بزرگشدن بیش از هد اندام بدن مانند پا دست گردن و..... و تغیر شکل بدن مانند صورت شکل استخونی پا و دست گوش ها و پاهایش و تغیر در هواس که باعث قوی شدن حس بویای شنوایی و ... دار
من یه داستان واقعی دارم میخونم درمورد گرگینه ها و خوناشام هاست.تو تلگرام.به نام رویای خیس.هرکس دوست بره بخونه.من حتی از ادمینشم پرسیدم گفت واقعیه.توی ایران هستند و توی جنگلهای شمال زندگی میکنن.ولی میگه خوناشام ها موجودات نفرین شده هستند که روحشون رو اسیر کردن.
من توسال گرگینه به دنیا اومدم????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????
بابا حرف کسایی که میگن گرگینه هستن رو باور نکنید اخه مگه گرگینه میتونه تایپ کنههههههههههه وای خدا
هم گرگینه ها و هم خون اشام ها وجود دارن اما همه اینا بستگی به اعتقاد مردم دارع که باور کنن یا نه چون هر افسانه ای از یه واقعیت هستش وگرنه فک نکنم این داستانا رو مردم ما بتونن بسازن چون ت مغزشون جایی ندارع
اگه میشه بهم کمک کنید من آلفا بودم اما نمیدونم چی شد نمیدونم چرا الان گرگ نیستم لطفا یکی کمک کنه من از این زندگی بیزارم کمکم کنید تا فکر خودکشی از سرم بپره
من فکر میکردم که توی ایران سگ نمیمونه بخاطر این وضعیتش گرگینه ها بیشتر تو طرفای شرق دیده شدن و بیشتر تو کشور های آمریکا و آلمان و لندن اینا هستن ، البته گفتم بیشتر خیلی جاها هستن که ما نمیدونیم حتی توی ایران هم هست من تو یکی از شهر های ایران هستم که نمیخوام نام ببرم ، داشتم میرفت ...
حالا نفهمیدیم وجود دارن یا دروغه و افسانس من ب نوبه ی خودن اگ با چشم خودم دیدم کاملا باورشون میکنم الان ۵۰درصد بشون اعتقاد دارم
برو بابا خرافات هر کی گرگینه است بیاد آیدی @FNAF_BAZ
تااونجایی که من میدونم گرگینه و خون اشام ممکنه واقعی باشه.اما بیماری ای که در مطالب بالاتر گفته شده کاملا موجوده.خواهرا برادرا خواهشافاز برندارین من هیچ ادعایی ندارم اما دندونای نیشم اینقدری تیزو بلندد هست که حتی خواستم عملشون کنم.از بچگیم همیشه باماه و شب و بخصوص تنهایی حال میکر ...
سلام من میخام تبدیل شم به خون اشام یا گرگینه فرقی نداره هر کدوم تونستم
دوستان همه اینا مزخرفه اگه کسی گرگینه هست بیاد پی وی@shbgrid@ ولی جن ها واقیت هستند برای اطلاعات بیشتر پی وی
آلفارو باید از کجا پیدا کنم?
دوستان همگی شما یه فیلمی دیدین فاز گرگینه برتون داشته منم teen wolfو گرگینه جوان و قشنگ تر از همشون گرگ و میش رو دیدم خیییلی فاز گرگینه برداشتم نزدیک دو سال راجبش تحقیق کردم گرگینه وجود نداره وتنها ی بیماری به نام سندروم گرگینه وجود داره که باعث میشه یکم خلق و خوت وحشی شه و کل بد ...
سلام دوستان،بنده یه مدت رفته بودم تو کار احضار جن،دورام چهل نشینیو این چیزارو گذرونده بودم،اگه دوستان یادشون باشه13سال پیش تو اخبار خودمون،یه خبر دادن،با این موضوع،در اذربایجان(ایران)یه موجودی به یه گله حمله کرده و تمام گوسفندهارو کشته و جالبش اینجا بود که فقط قلبشونو خورده بود،ا ...