- آسمونی
- مجله اینترنتی
- سبک زندگی
- خانواده و اخلاق
- نامه امیرالمومنین علیه السلام به مالک اشتر
نامه امیرالمومنین علیه السلام به مالک اشتر
مالک اشتر نخعی مهم ترین یار و یاور امام علی (ع) بود، زمانی که حضرت امیرالمومنین ، مالک اشتر را به امارت مصر منصوب کرد، به او فرمانی در قالب یک نامه نوشت، این نامه بی تردید از مهمترین اسناد سیاسی حقوق اسلامی و خصوصا شعبه شیعی آن است.
در این نامه ویژگیهای حکومت اسلامی، شیوه و روش حاکم، حقوق شهروندان، رابطه دولت با شهروند و … بیان شده است.
در این بخش از پورتال آسمونی به بازخوانی کامل این نامه ارزشمند می پردازیم :
به نام خداوند بخشنده مهربان
این فرمانی است از بنده خدا علی امیر المؤمنین به مالک فرزند حارث اشتر در عهدی که خود به او فرموده هنگامی که وی را کارگزار مصر گردانید، تا مالیات آنجا را جمع کند و با دشمنان بجنگند و کار مردم مصر را اصلاح نماید و شهرها را آباد نماید. به او فرمان میدهد که تقوای الهی را رعایت کند و طاعت و بندگی پروردگار را بر همه کارها مقدم بدارد و از آنچه در کتاب خود فرموده پیروی نماید.
از قبیل واجبات و سنتها که کسی به سعادت و نیکبختی نمیرسد مگر به پیروی از آنها و کسی گرفتار شقاوت و بدبختی نمیگردد مگر به انکار و ضایع کردن آنها. و دیگر این که خدا را با قلب و دست و زبانش یاری نماید، چرا که خداوند «جلّ اسمه» پذیرفته که یاوران خود را یاری کند و عزت دهندگان دینش را عزیز بدارد. و به او فرمان میدهد که در برابر خواسته های شهوات نفس را سر جای خود بنشاند و از طغیان آن را باز دارد زیرا نفس آدمی هماره انسان را امر به بدی مینماید مگر در آنجا که خدا ترحّم فرماید. و سپس بدان ای مالک من ترا به شهرهایی میفرستم که گرفتار آشفتگی شدهاند، شهرهایی که گاهی در آنها اجرای عدالت شده ترجمه روان نهج البلاغه(ارع)، صفحه ی 1087و گاهی هم بر مردمش ظلم شده است مردم چنان به کارهای تو دقیق هستند که تو به کارهای کارگزاران قبلی دقت داشتی و در باره تو همان را میگویند که تو در باره پیشینیان میگفتی. نیکوکاران را به آنچه که انسانهای صالح در باره آنها میگویند میتوان شناخت بنا بر این بهترین چیزی که پس انداز میکنی عمل صالحت باشد.
پس مالک هوای نفس خویش شو و در کارهای حرام به نفس خود بخل کن که بخل به نفس نمودن، انصاف دادن به آن است در آنچه دوست دارد و یا نمیپسندد مهربانی بر رعیت را پوشش قلبت قرار ده و به آنها محبت کن و لطف داشته باش و برای آنها چون حیوانی درنده و ضرر رسان نباش که خوردنشان را مقتنم شماری مردم دو دسته اند: یا برادر ایمانی تو محسوب میشوند و یا مثل تو انسانند و هم کیش تو نیستند. گناهی از آنها سر میزند و سبب های بدکاری از روی عمد و یا سهو به آنان روی آورده، پس تو از گناهان بگذر چنانکه دوست داری خداوند تبارک و تعالی از لغزشهایت بگذرد و ترا عفو فرماید و در حالی که تو برتر از آنها هستی و آنکه بر تو ولایت دارد از تو برتر است.
و خداوند متعال بر آنکه تو را ولایت داد برتر است خواسته است که کار این مردم را انجام دهی و آنان را وسیله آزمایش تو قرار داد. هیچگاه خود را برای جنگ با خدا آماده نکن که طاقت کیفرش را نداری و در بخشش از حضرتش بی نیاز نخواهی بود و هیچوقت بر آمرزش ناامید نشو و بر کیفر شادی نکن و در اظهار خشمی که میتوانی فرو بری عجله مکن و در گفتارت نگو که من را امیر کردهاند میفرمایم پس مرا اطاعت کنید. که این طور حرف زدن باعث سیاهی دل و پژمردگی دین و زوال نعمت میگردد و آفت و بلا را گریبانگیر انسان می سازد ترجمه روان نهج البلاغه(ارفع)، صفحه ی 1089هرگاه قدرتی را که در اختیارت هست ترا گرفتار غرور و کبر کرد به بزرگی و عظمت حکومت پروردگار بنگر که چگونه قدرتی بر تو دارد و تو را بر خود آن قدرت نیست. با این نگرش تو طغیانت سرکوب میگردد و تندبات فروکش میکند و عقل بر باد رفته ات باز میگردد.
بپرهیز که در اظهار بزرگی خود را همسان پروردگار خوانی و در عظمت کبریایی خود را شبیه او دانی که پروردگار هر جبّار و هر گردنکش را ذلیل میکند و هر شخص متکبّر را پست مینماید. با خدا و مردم و خویشاوندان و هر رعیتی که دوست میداری از جانب خود با انصاف رفتار کن که اگر چنین نکنی ستمکاری و کسی که به بندگان خدا ستم کند خداوند به جای بندگانش با او دشمن است. پروردگار با هر که دشمن باشد عذرش را نمیپذیرد و این شخص همچنان با خدا در ستیز است مگر آنکه دست از ظلم بردارد و توبه کند و هیچ چیز مثل برپایی ظلم خیلی سریع نعمت الهی را به نقمت و نکبت تبدیل نمینماید.
چرا که خداوند تبارک و تعالی آه مظلوم و دعای ستمدیدگان را میشنود و حضرت او در کمین ستمکاران است. بنا بر این کاری که از میان همه کارها باید بیشتر دوست داشته باشی اعتدال در راه حق و همگانی کردن عدالت و تلاش برای جلب رضایت مردم است. زیرا نارضایتی توده مردم اثر خشنودی خواص را از بین میبرد و ناخشنودی خواص در حالی که اکثر مردم راضی باشند، اثری ندارد و به حساب نمیآید. و در مواقعی که گشایش هست، سنگینی بار خواص بر والی از همه افراد جامعه بیشتر است و در موقع گرفتاری یاری و کمک خواص از همه کمتر است و رعایت انصاف را از هر چیزی بدتر میدانند و هنگام درخواست از همه بیشتر میخوانند و هنگامی که به آنان عطا میشود از همه کمتر سپاس میگزارند ترجمهرواننهجالبلاغه(ارفع)، صفحهی 1091و چون به ایشان عطا نشود از جهت قبول عذر از همه مردم کندترند. و در سختی روزگار صبرشان از همه کمتر است.
به تحقیق آنهایی که حامی دین و موجب کثرت مسلمین و آماده پیکار با دشمنانند توده مردمند پس تو باید با این گروه همراه باشی و به سوی ایشان میل و رغبت نشان دهی. و بین مردم با کسی از همه بیشتر دشمن باش که در عیبجویی مردم اصرار دارد زیرا مردم عیبهایی دارند که شخص حاکم برای پوشاندن آنها سزاوارتر است. بنا بر این آنچه از بدیهای مردم بر تو پوشیده است پیجویی مکن، بلکه آن عیوبی هم که آشکار است باید بپوشانی. و داوری در باره آنچه که از تو پنهان است با پروردگار خواهد بود پس تا آنجا که میتوانی زشتیها را بپوشان تا خداوند نیز عیبهایت را که دوست داری از چشم مردم پنهان باشد، بپوشاند. هر نوع عقده و کینه از مردم در دل داری بیرون بریز و خود را آزاد کن و رشته هر دشمنی را پاره نمای. و هر چه را در نظرت نادرست آمد خود را بیاطلاع نشان بده و در قبول سخنان افراد سخنچین و فتنهانگیز عجله نکن زیرا سخنچین خائن و نیرنگباز است، هر چند که خود را ناصح و پند دهنده جلوه دهد.
در مشورت کردن اشخاص بخیل را دخالت مده که ترا از نیکی و کار خیر بازداشته و ترا از فقر میترساند و نیز با آدم ترسو مشورت مکن که ترا در انجام کارها سست میکند و همچنین شخص حریص را مورد شور قرار مده که حرص ستم نمودن را در نظرت آرایش میدهد. به تحقیق که بخل و ترس و حرص، غرایزی هستند که از سوء ظن به پروردگار سرچشمه میگیرند. بدان که بدترین وزیران مباشر تو آنهایی هستند که در گذشته وزرای اشرار و بدکاران و در گناهان آنان شریک بودند. و به طور قطع ایشان حامیان گنهکاران و برادران اهل ظلم بودهاند.
ترجمهرواننهجالبلاغه(ارفع)، صفحهی 1093و تو به جای آنها باید جستجو کنی در بین اهل ایمان افرادی را انتخاب کنی که در رأی و اندیشه و نفوذ همانند آنها باشند و گناهان آنها را هم مرتکب نشده باشند.
و ستمگر را بر ستمش و گناهکار را بر گناهش یاری نکردهاند. چنین افرادی هزینه کمتری برای تو دارند و یاریشان بهتر و مهربانیاشان بیشتر و دوستیاشان با غیر تو کمتر باشد این گروه را از یاران خاص و خلوت خود در مجالس سرّی قرار ده و کسی را در بین آنها انتخاب کن که سخن حق را هر چند تلخ باشد، بگوید و در آنچه انجام میدهی و یا میگویی و خدا آن را از دوستانش نمیپسندد کمتر یاریات کند و کمتر ترا بستاید در حالی که چنین کاری در اثر هوای نفس تو واقع میشود در هر جا که باشد. و به اهل ورع و صداقت نزدیک شو و به آنها بیاموز و عادتشان ده که برای تو چاپلوسی نکنند و تو را برای کارهایی که نکردهاند خوشحال نسازند چرا که چاپلوسی زیاد باعث طغیان و نخوت انسان میگردد و وی را وادار به سرکشی میکند. آدم نیکوکار و شایسته با بدکار و گنهکار نزد تو یکسان نباشند که نتیجه یکسان بودن این میشود که شخص نیکوکار دیگر رغبتی به کار نیک پیدا نخواهد کرد و بدکار به کارهای خلاف تشویق میشود و هر کدام را به آنچه برگزیده پاداش بده.
بدان که هیچ چیز گمان مردم را نسبت به والی خوب نمیکند بهتر از نیکی و لطفی که والی به مردم مینماید و هزینههای آنها را سبک میکند و بر چیزی که بر آنها حقّی ندارد ناراحت نمیشود. بنا بر این باید کاری کنی که خوشبینی مردم را به خود جلب نمایی، زیرا که حسن ظن مردم نسبت به تو رنج و سختی فراوان را از تو دور میسازد و کسی از همه بیشتر سزاوار است به او حسن ظن داشته باشی که از ناحیه تو به او خیری رسیده و سزاوارترین کسی که باید به او بدگمان باشی کسی است که ترجمهرواننهجالبلاغه(ارفع)، صفحهی 1095با او بدرفتاری کردهای. ای
مالک: کارهای پسندیدهای که بزرگان این مردم عمل میکردهاند و مردم با آنها خو گرفته اند و بدین وسیله الفت اجتماعی به وجود آمده و مردم به صلح و صفا رسیدهاند درهم مشکن و همچنین روشی را انتخاب نکن که به سنتهای نیک گذشته صدمه وارد نماید تا پاداش از آن بنیانگذار آن سنت باشد و وزر و گناه شکستن آن بر گردن تو بماند. در آنچه امور شهرهایت را محکم میکند و برقراری نظمی که مردم قبل از تو داشتهاند، با علماء و دانشمندان زیاد به گفتگو بنشین و با حکیمان فراوان مجالست نما. بدان که مردم از جهات مختلف چند طبقه هستند که هر طبقه به طبقهای دیگر وابسته است و با یاری یکدیگر کارهایشان اصلاح میگردد و هیچیک از دیگری بینیاز نیست از جمله سپاهیان خدایند، و دیگر دبیران که در نوشتن نامههای عمومی و یا محرمانه کار میکنند، و از جمله قاضیانی عادل، و دیگر کارگزاران با انصاف و مهربان، و مردمی که جزیه میدهند و گروهی که مالیات میپردازند که جزیهدهندگان در ذمّه اسلامند و مالیات پردازان جزء مسلمین هستند و نیز بازرگانان و صنعتکاران و آخرین گروه، طبقه پائین جامعهاند از نیازمندان و دردمندان.
و همه اینها را خداوند صاحب سهمی قرار داده و میزان واجب آن را در کتاب خود و یا سنت پیامبرش حضرت محمّد (صلّی اللَّه علیه و آله) معین فرموده که عهدی از جانب پروردگار است و نزد ما محفوظ میباشد. پس سپاهیان به فرمان پروردگار محافظ مردم و زینت کارگزاران و عزّت دین و باعث امنیت راهها هستند و کار مردم جز به وسیله ایشان ترجمه روان نهج البلاغه(ارفع)، صفحهی 1097استوار نمیگردد. سپس استقامت سپاهیان جز به اموالی که خداوند از مالیات برای آنها مقرر فرموده نخواهد بود اموالی که، به وسیله آن در مبارزه با دشمن تقویت میشوند و در آنچه موجب اصلاح امور ایشان میگردد به آن اعتماد میکنند. و آن گاه بین این دو صنف پایداری به وجود نخواهد آمد مگر به کمک صنف سوّم که عبارتند از قاضیان و کارگزاران و نویسندگان دستگاه و حکومت.
که قاضیان عقد و قراردادهای بین مردم را محکم کنند و کارگزاران منافع و در آمدها را جمعآوری کنند و نویسندگان حکومت به خاطر اعتمادی که به آنان هست نامههایی را که به رئیس حکومت مربوط است و آنچه به عموم مردم ارتباط دارد بنویسند. و برای همه این اصناف جز به وجود بازرگانان و صنعتگران پایداری نخواهد بود. زیرا که این دو قشر جامعه برای آنکه سود ببرند با هم متحد میشوند و بازارهای خویش را رونق بخشیده و برپا میدارند و با کسب و تجارت خود احتیاجات عموم طبقات را برآورده میسازند که کسب و تجارت افراد دیگر به پایه آنها نمیرسد و از طبقات دیگر جامعه چنین کاری ساخته نیست.
بعد از اینها طبقه پائین جامعه هستند که نیازمند و دردمند میباشند، همانهایی که یاری و کمک کردن به ایشان ضروری است و در دستورات الهی در باره وسعتدادن به وضعیت معیشتی آنان سفارش شده است و برای هر یک از ایشان حقّی به اندازهای که کارهایشان را اصلاح کند به عهده زمامدار گذارده شده و این طور نیست که رئیس حکومت بتواند از عهده حقیقت آنچه پروردگار مقرر فرموده برآید. مگر با سعی و کوشش و مدد خواستن از حضرت او و آماده کردن خویش بر این که حق را به کار بندد و شکیبایی در برابر همه امور خواه آسان و یا سنگین و سخت.
بنا بر این توجه کن برای فرماندهی سپاه خویش فردی را انتخاب کن که به نظرت از دیگران خیرخواهتر و در برابر فرمان پروردگار و رسول خدا و امامت مطیعتر باشد. از میان اشخاص پاکترین و بردبارترین را برگزین. کسی که هنگام خشم صبوری کند و از پذیرفتن عذر خطاکار آرامش یابد. با ضعیفان مهربان و با زورگویان تند و خشن باشد. و کسی که درشتی دیگران او را از جا نکند و نرمی و ملاطفت او را نگیرد.
ترجمهرواننهجالبلاغه(ارفع)، صفحهی 1099پس با کسانی مأنوس شو که از خانوادههای شریف و خوشنام و دارای سابقه درخشان باشند همانها که از رزمندگان و شجاعان و اهل جود و کرمند. زیرا ایشان در بزرگواری و شاخههای احسان کامل هستند. پس به کارهای آنها رسیدگی کن چون پدر و مادری که به فرزندشان رسیدگی مینمایند.
و هیچگاه خدمات تو به آنها در نظرت بزرگ جلوه نکند و حمایتی که نسبت به آنها متعهد شدهای کوچک مشمار گر چه اندک باشد زیرا محبت به آنها باعث میشود اهل خیر شوند و به تو خوشبین گردند. و از رسیدگی به کارهای کوچک آنان را به اعتماد وارسی کارهای بزرگ وامگذار، زیرا آنان به احسان مختصر تو در کارها سود میبرند.
و احسان بزرگ هم موقعیتی دارد که از آن بینیاز هستند. باید سران سپاهت اشخاصی باشند که با سپاهیان یار بوده و با آنها همراهی کنند. و از توانایی خود به آنها ببخشایند به اندازهای که ایشان و خانوادهشان در آسایش باشند تا این که وقتی جنگ شد در برابر دشمن یکدل و یک اندیشه گردند.
و ثمره مهربانی و کمک تو به آنان این است که دلهایشان به تو متوجه و مهربان میشود. بهترین چیزی که زمامداران را شادمان میسازد اجرای عدالت و برپایی آن در شهرها و آشکار ساختن دوستی مردم است و دوستی مردم آشکار نمیشود مگر موقعی که دلهایشان از کینه و خشم خالی شود و دلسوز نمیمانند مگر وقتی که زمامداران خویش را برای کارهای خود نگاه دارند و ادامه حکومت آنان را سنگین نشمارند. و نخواهند که هر چه زودتر این حکومت تمام شود. بنا بر این آرزوهای مردم را برآورده کن و آنها را بخوبی یاد کن و تلاش و همت اشخاصی که مورد امتحان قرار گرفتهاند و سختیهایی را متحمّل شدهاند، یادآوری نما، زیرا که یادآوری کارهای نیک نیکوکاران، انسان دلیر را تهییج میکند و به تلاش وادار مینماید.
ترجمهرواننهجالبلاغه(ارفع)، صفحهی 1101و افراد نشسته و بیتحرّک را به کوشش کردن وادار میسازد «ان شاء اللَّه» اگر خدا بخواهد.
پس از توجه به این مسائل برای هر یک از اینها همان رنجی را که متحمّل شده بشناس و در نظر داشته باش و رنج کسی را به دیگری نسبت مده و به همان اندازه که زحمت کشیده قدر او را بشناس و نه این که مقداری از زحمات او را نادیده بگیری و با تأکید به تو سفارش میکنم که مبادا بزرگی مقام کسی سبب شود که کار کوچکش را بزرگ شماری و یا پائین بودن مقام کسی سبب شود که کار بزرگش را کوچک بدانی. ای مالک: در مواقعی که کار بر تو مشکل شود و حقیقت برایت مجهول بماند به خدا و رسول او رجوع کن چنانکه خدای سبحان در باره مردمی که دوستدار هدایتشان بوده فرموده: «ای کسانی که ایمان آوردهاید خدا و رسول و اولی الأمر از خودتان را اطاعت کنید و اگر در حکمی اختلاف پیدا شد به خدا و رسولش رجوع نمایید». رجوع به خدا گرفتن آیات محکم کتاب او قرآن است و رجوع به رسول گرفتن سنت کامل اوست که پذیرفته همگان است. و برای قضاوت بین مردم از میان افراد جامعه کسی را انتخاب کن که در نظر تو فاضلترین و بهترین باشد.
آنکه کارها او را در تنگنا قرار ندهند و ارباب رجوع سبب تندخویی او نگردند. و اگر گرفتار اشتباه شد زود متوجه شود و وقتی حق را شناخت بیدرنگ بدان بازگردد. کسی باشد که نفس حریص نداشته و تا رسیدن به حق به مختصر شناخت اکتفا نکند و از رفت و آمد ارباب رجوع کمتر خسته شود و برای آشکار شدن کارها شکیبایی کرده و وقتی حکم روشن شد در قضاوت قاطعتر عمل نماید.
ترجمهرواننهجالبلاغه(ارفع)، صفحهی 1103کسی باشد که تعریف و ستایش فراوان گرفتار عجبش ننماید و خوشآمدگوییها او را تحریک نکند که البته این نوع افراد کماند. آن گاه قضاوت چنین فردی را زیر نظر داشته و از آن بسیار خبر بگیر و آن قدر برایش امکانات فراهم آور که محتاج خلق خدا نباشد و عذرش از بین برود. و مقام او را در نزد خود چندان بالا بر که از نزدیکانت کسی در باره وی طمع نکند و از گزند افراد نزد تو ایمن باشد. در این خصوص خوب توجه کن که این دین به دست افراد ناباب افتاده بود که از روی هوا و هوس با آن رفتار میکردند و به وسیله آن دنیا را طلب مینمودند. و بعد به رفتار کارگزارانت بیندیش و پس از آزمایش آنها را به کارهایی، منصوب کن و به میل خود و بدون مشورت با دیگران آنها را به کاری مگمار.
زیرا دنبال هوای نفس رفتن و به رأی دیگران توجه نکردن از موارد ظلم و خیانت محسوب میشود. کارگزاران خود را از اهل تجربه و حیاء، از خانوادههای پاکدامن و از کسانی که سبقت در اسلام دارند برگزین که از نظر اخلاق بزرگوارترین و از نظر آبرو محفوظتر و طمعشان کمتر و عاقبتنگریشان فزونتر است. آن گاه روزی ایشان را فراوان قرار ده که این عمل باعث میشود که برای اصلاح نفس خویش قوّت بگیرند و از خوردن اموال کسانی که زیردستشان هستند بینیاز گردند. و این کار تو برای آنها اگر با دستوراتت مخالفت نمایند دلیلی علیهشان خواهد شد و یا اگر در امانت خیانت کنند عذری برای کارشان ندارند. سپس رفتارشان را مورد بررسی قرار ده و بازرسانی از انسانهای راستگو و وفادار بر آنها بگمار، زیرا بازرسی سرّی تو سبب میشود که آنها امانتداری کنند و با مردم از روی ملاطفت و نرمی برخورد نمایند و هماره خود را از یاران خیانتکار دور نگه دار. و اگر یکی از آنها آلوده به خیانت شد و اخبار بازرسانت همگی علیه او جمع آوری گردید.
ترجمه روان نهج البلاغه(ارفع)، صفحهی 1105آن اخبار را حجت قرار ده و قبول کن و شخص خائن را با تنبیه بدنی کیفر ده و او را به سزای عملش برسان و او را پست و زبون کن و داغ خیانت را بر او بزن و ننگ بدنامی را به گردنش بینداز. و موضوع مالیات را آن گونه مورد توجه قرار ده که باعث اصلاح مأمورین مالیاتی و مالیاتدهندگان گردد که براستی با اصلاح مسئله مالیات و مالیاتبگیران کار سایر مردم نیز اصلاح خواهد شد. و کار مردم جز با اصلاح مالیاتبگیران اصلاح نخواهد شد برای این که مردم همگی وابسته و جیرهخوار مالیاتها و مالیاتبگیرها هستند. و باید دیدگاه تو در آباد کردن زمین از دیدگاهت در جلب مالیات رساتر باشد.
زیرا که دریافت مالیات جز با آبادانی زمین به دست نمیآید و اگر کسی در طلب مالیات باشد بدون آنکه برای آباد کردن زمین قدمی بردارد به تحقیق باعث نابودی شهرها خواهد شد. و بندگان خدا را نیز به نابودی خواهد کشید، و مدت حکومتش پایدار نخواهد ماند. و اگر مالیات دهندگان از سنگینی مالیاتها و یا از آفتی که به محصول رسیده و یا از قطع آب و نیامدن باران و شبنم و یا از تغییر و دگرگونی زمین و آمدن سیل و یا بیآبی گیاه که باعث خشک شدن آنها شده شکایت داشتند به آنها تخفیف بده تا آنجا که برای ادامه کار درست، امیدوار باشند، و باید آسان گرفتن تو بر آنها بر تو سنگین نیاید. زیرا تخفیفی که به آنها میدهی اندوختهای است که به آبادی شهرها و آرایش دادن حکومتت منجر میگردد.
اضافه بر این که خوشبینی و ستایش آنها را به خود جلب مینمایی و خود نیز خوشحالی که در بین آنها اجرای عدالت نمودهای. چه بسا که در آینده کاری پیش آید که وقتی به آنها واگذار کنی چون خاطره خوشی از تو دارند بپذیرند زیرا به کشور آباد هر چه تحمیل کنی بر دوش ترجمهرواننهجالبلاغه(ارفع)، صفحهی 1107میکشد و هماره ویرانی زمین به خاطر دست تنگی ساکنین آن است و آن وقت مردم درمانده و فقیر میگردند که زمامدارانشان در فکر جمع کردن ثروتند و به ماندنشان بر سر کار و ریاست اطمینان نداشته و از آنچه مایه عبرت است کمتر استفاده کنند. آن گاه به وضع نویسندگان خود توجه نما و بهترین آنها را برای انجام کارها انتخاب کن و نامههایی را که در آن تدابیر و اسرار جنگی یا غیر جنگی نوشتهای به آن کس که بیشتر از دیگران اخلاق نیکو را در خود جمع کرده بده، کسی که لطف و بزرگواری به او باعث طغیانش نمیشود و علیه تو نمیشورد و یا در حضور مردم یا اطرافیان تو قدرت مخالفت با تو را ندارد و یا غفلت و سهلانگاری او باعث نمیشود که نامه های کارگزارانت را برایت نفرستد و در رساندن نوشتههایت در پاسخ به آنها و در آنچه برای تو میگیرد و یا از طرف تو میبخشد کوتاهی نمیکند کسی که وقتی قراردادی به نفع تو بست بیارزشش نکند و از گشودن گره قراردادی که به ضرر تو بسته شده ناتوان نگردد و اندازه مقام و رتبه خود را در کارها بداند، زیرا کسی که به مقام و منزلت خود ناآگاه باشد به مقام و منزلت دیگری ناآگاهتر است.
در انتخاب این گروه تنها به فراست و اطمینان و خوش گمانی خود اعتماد مکن که بعضی از مردم برای جلب نظر زمامداران خود به آراستن ظاهر میپردازند و خوش خدمتی را پیشه خویش قرار میدهند و عیبها و بدیهای خود را میپوشانند و چیزی از خیرخواهی و امانت در ایشان وجود ندارد. تو آنان را به سابقهای که با مردم نیک داشته اند آزمایش کن و بر آن کس اعتماد کن که میان همه مردم اثری نیکو بجای گذاشته و به امانتداری از همه معروفتر است که این نوع انتخاب علامت خیرخواهی تو برای دین خداست و برای کسی است که کار را به دست تو سپرده است. و بر سر هر یک از کارهایت رئیس و کاردانی را بگذار.
ترجمه روان نهج البلاغه(ارفع)، صفحهی 1109که بزرگی کار او را خسته نکند و زیادی کار او را پریشان نسازد و هر عیب که در نویسندگان تو باشد و تو از آنها غافل باشی به حساب تو میگذارند و سپس به کارگزاران خود سفارش بازرگانان و صنعتگران را کن و به آنها دستور ده تا با آنان رفتار شایسته داشته باشند. چه کسانی که در یکجا مقیم هستند و چه آنهایی که اموال خود را برای فروش به این شهر و آن شهر میبرند و چه آنهایی که با دسترنج خود کسب در آمد میکنند. که اینها همگی باعث سود رساندن به مردم و پدیدآورندگان آسایش و راحتی هستند. و ایشان وسیله جلب منفعت از نقاط دور از دریا و خشکی و دشت و کوه و جاهایی هستند که مردم جرئت رفتن به آن مکانها را ندارند و این طبقه هماره مردمی آرام و ملایم بوده و هیچوقت ترسآشوب و ناآرامی در باره آنها وجود ندارد چرا که مردمی صلحجو و دور از فتنه و شورش میباشند. کارهای این طبقه را، چه در مرکز شهر و چه در اطراف شهرها بدقّت رسیدگی کن و بدان با این همه سفارشها که در باره ایشان شد جمع زیادی از اینها معاملاتی بد دارند اهل بخل و سختگیری با مردم و به دنبال احتکار اجناس هستند و در خرید و فروش زورگو میباشند که این کار باب ضرر به مردم را میگشاید و برای زمامداران عیبی به حساب میاید. پس آنها را از احتکار ارزاق عمومی بر حذر دار که رسول اللَّه (صلّی اللَّه علیه و آله) افراد را از این کار منع میکرد.
معاملات باید آسان انجام گیرد، به طوری که موازین عدالت رعایت شود و به فروشنده و خریدار اجحاف نگردد و اگر پس از نهی تو کسی جنسی را احتکار کرد او را مجازات کن و در کیفر دادن زیادهروی مکن. سپس از خدا بترس و از خدا بترس در باره طبقه پائین جامعه همانهایی که برای گذراندن زندگی تدبیری ندارند، از مساکین و محتاجان و آنان که در شدت فقر به سر میبرند و یا گرفتار بیماریهای طولانی هستند. که این طبقه از جامعه از بعضی از دیگران درخواست کمک میکنند و بعضی در عین نداری روی سؤال ندارند. و تو حقی را که پروردگار برای آنان مقرر فرموده و حفظ و نگهداری آن را ترجمه رواننهجالبلاغه(ارفع)، صفحهی 1111از تو خواسته نگه دار و از بیتالمال خود سهمی برایشان منظور کن و نیز سهمی از غلههای زمینهای خالصه را در هر شهر به آنان واگذار. که سهم دوردستترین افراد با آنهایی که در کنارت هستند نباید تفاوت کند.
و آنچه تو بر آن مسئولیت داری رعایت حقوق ایشان است بنا بر این مبادا غرق نعمت شدن باعث شود که آنان را فراموش کنی زیرا که تو به بهانه این که کارهای بزرگتری داری از رسیدگی به کارهای کوچک معذور نیستی پس به ایشان بیتوجهی مکن و روی از آنها بر متاب. به کارهای افرادی از این طبقه محروم که به تو دسترسی ندارند رسیدگی کن، همانها که دیدهها آنان را کوچک میشمارد و مردان و اطرافیانت آنها را حقیر و کوچک به حساب میآورند. بنا بر این برای بررسی اوضاع و احوال این قشر از جامعه کسی را انتخاب کن که متواضع و خداترس باشد. تا چنین شخصی کارها و احتیاجات ایشان را به تو گزارش کند.
و خلاصه با آنها به گونهای برخورد کن که در دادگاه عدل الهی و محضر او عذری داشته باشی. این طبقه در بین مردم برای آنکه در باره آنها رعایت انصاف شود از همه سزاوارترند و نیز در باره هر یک از افراد جامعه آن چنان ادای حقوق کن که عذرت در پیشگاه پروردگار مورد قبول قرار گیرد. و همچنین به حال یتیمان و سالخوردگان توجّه کن، همانهایی که راه چارهای در زندگی ندارند و اهل سؤال و تکدّی نمیباشند، البته رسیدگی به این مسائل برای زمامداران سخت است و اصولا حق رعایت به طور کلی، کار سخت و سنگینی است.
ولی گاهی پروردگار این تکالیف را بر افرادی سبک و آسان میسازد. افرادی که از خداوند تبارک و تعالی عاقبت بخیری را طلب میکنند و نفس خویش را امر به صبر نموده و به وعدههای الهی و راست بودن آنها ایمان دارند. مقداری از وقت خود را به کسانی که نیازمندند و تظلّمی دارند اختصاص بده که خود را برای کار آنان فارغ ساخته باشی و در مجلسی عمومی بنشین و برای رضای پروردگار تواضع را انتخاب کن و به سپاهیان و دربانان و نگهبانان خود سفارش کن که مانع ورود آنها نشوند تا سخنگوی ایشان بدون لکنت زبان و ترس حرفش را بزند که من از رسول ترجمه روان نهج البلاغه(ارفع)، صفحهی 1113خدا (صلّی اللَّه علیه و آله) بارها شنیدم که میفرمود: «مردمی که ضعیفشان نتواند بدون ترس و لکنت زبان حقش را از قوی بگیرد روی سعادت و پاکیزگی را به خود نخواهند دید». و بعد تندخویی و درماندگی آنها را از سخن گفتن تحمّل کن و دلتنگی و کبر و نخوت را از خود دور ساز که این کار رحمت الهی را همه جانبه به سویت روانه میسازد و پاداش اطاعت از او را برای تو درخواست مینمایند و یاران تو از برآوردن آن درخواستها اظهار دلتنگی میکنند و عذر میآورند. بنا بر این کار هر روز را همان روز انجام ده، زیرا برای هر روز کار مخصوص به آن است.
و بهترین ساعات عمرت را آن وقت بدان که با خدای خلوت کردهای و مشغول عبادت و بندگی او هستی و اگر چه همه اوقات از آن پروردگار است، در صورتی که نیتها پاکیزه باشد و مردم در آن اوقات در آسایش به سر برند. باید در بهترین اوقاتی که دین خود را در آن، خالص برای خدا اختصاص میدهی به برپایی و اجباتی که مخصوص خداست مشغول باشی پس بخشی از شب و روز تن خود را خاص پرستش و بندگی حضرت او قرار ده و هر چه تو را به خدا نزدیک میکند بدون هیچ کم و کاستی بجا آور، گر چه خود را به زحمت اندازی و تنت آزرده شود. و چون در بین مردم به نماز جماعت میایستی نه آن قدر طول بده که مردم از نماز جماعت دلسرد شوند و نه آن قدر با عجله بخوان که رعایت طمأنینه نماز نشود. که در بین مردم افرادی ناتوان و بیمار هستند و یا کاری دارند که باید به دنبال آن بروند.
روزی که رسول اللَّه (صلّی اللَّه علیه و آله) مرا به یمن فرستاد ترجمه روان نهج البلاغه(ارفع)، صفحهی 1115به آن گرامی عرض کردم چگونه با آنها نماز بخوانم فرمود: ضعیفترین آنها را در نظر داشته باش و نماز بخوان و با مؤمنان مهربان باش. بعد از این تذکّرات مبادا به طور طولانی خود را از دید مردم پنهان کنی که رو نشان ندادن زمامداران حکایت از نامهربانی و تنگنظری و ناآگاهی در کارها میکند و این رو نشان ندادن زمامداران باعث میشود که ایشان از آنچه بر مردم میگذرد بیاطلاع بمانند. در نتیجه کار بزرگ نزدشان کماهمیت و کوچک و کار کوچک برایشان بزرگ جلوه کند و همچنین خوبی به شکل بدی و بدی به صورت خوبی در آید و حق به باطل و غلط آمیخته گردد.
به تحقیق که زمامدار یک بشر است و لذا آنچه را که مردم از او مخفی میکنند نمیداند و حق علامتی ندارد تا بدان راست از دروغ شناخته شود و تو در هر صورت یکی از دو نفر هستی: یا مردمی که نفس او در اجرای عدالت سخاوتمند است، پس چه لزومی دارد که خود را مخفی کنی و حق واجبی را که بر گردن توست به اجرا درنیاوری و یا مردمی که کار خوب نکند در حالی که توان انجام آن را دارد باز چرا به مردم رو نشان ندهی البته بزودی مردم از درخواست از تو دست بردارند و از بخشش تو نومید گردند، در عین حالی که اکثر تقاضاهای مردم برای تو زحمتی ندارد، شکایت کردن از ستم و عدالت خواستن و یا انصاف در کسب و تجارت.
اصولا زمامداران دارای بستگان و خویشاوندانی هستند که خوی برتریجویی دارند و اهل زورگویی و بیانصافی در معاملات میباشند تو ریشه ظلم آنها را با همه علل و اسبابش برکن و به هیچیک از اطرافیان و خویشاوندان زمینی را به عنوان بخشش واگذار مکن. ترجمهرواننهجالبلاغه(ارفع)، صفحهی 1117و نباید آنها در تو طمع کنند تا با بستن پیمانی همسایگان خود را ضرر رسانند، و از آب، ایشان را کم بهره نمایند و یا کاری که باید با همسایگان به طور مشترک انجام دهند. بر غیر خود تحمیل نمایند. که نتیجه گوارا و خوش آن برای کسانی است که زمین را در اختیار دارند و چیزی نصیب تو نشود جز گرفتاری و عقوبت در دنیا و آخرت. و حق را بر هر کس که سزاوار است اجرا کن خواه بستگان و نزدیکان باشند و یا غریبه و دور، و در این باره صبر را پیشه خویش قرار ده و این صبر را به حساب پروردگارت بگذار گر چه اجرای حق در باره فامیل و خویشاوندانت باشد رنج و ناراحتی آن را تحمل کن که عاقبت خوبی خواهد داشت.
و اگر مردم در باره تو گمان ستمگری بردند عذر و دلیلت را آشکارا بر ایشان بیان کن و با دفاع از خود گمانشان را برطرف ساز، که در این کار نفس خویش را مطیع ساخته و با مردم مدارا نموده و به حاجت خویش رسیده و مردم را به راه حق وادار ساختهای. و از صلحی که دشمن پیشنهاد میدهد و رضای پروردگار در آن است روی برنگردان زیرا که زمان صلح فرصتی است برای استراحت سپاهیانت و سبب میشود که تو از اندوه بیرون آیی و شهرهایت در امنیت قرار گیرند. و لکن هوشیار باش و هوشیار باش که مبادا دشمن پس از صلح به تو و سپاهت صدمهای زند زیرا که دشمن معمولا از غفلت استفاده کرده و به مرزهای اسلامی نزدیک میگردد. بنا بر این دوراندیش باش و سادهلوح و خوش گمان مباش. و اگر با دشمن خود پیمان بستی و یا به او امان دادی، به عهد خویش وفا کن و آنچه را که بر ذمه گرفتهای ادا نما. و مانند سپری در برابر آنچه به عهده داری بایست.
که به تحقیق در بین واجباتی که خداوند برای بندگان خود مقرّر فرموده با این که مردم دارای تمایلات مختلف و افکار گوناگون هستند هیچ چیز به اندازه محافظت وفای به عهد ترجمهرواننهجالبلاغه(ارفع)، صفحهی 1119مهم و پرارزش شمرده نشده است. گذشته از مسلمانان افراد مشرک و کافر نیز برای وفای به عهد اهمیت قایلاند زیرا که عاقبت زشت عهد شکنی را تجربه کردهاند و هیچگاه بر آنچه که به ذمّه گرفتهای خیانت مکن و آنچه که عهد بستهای مشکن و در این باره حتی به دشمن خویش نیز نیرنگ مزن که براستی جز افراد نادان و آدمهای بدبخت شخص دیگری جرئت نافرمانی پروردگار را ندارد.
خداوند تبارک و تعالی پیمان و هشدار خود را امانی قرار داده و از در رحمت به بندگان رعایت آن را بر عهده همگان نهاده و پیمان را حریمی استوار نموده تا در سایه آن مردم در امنیت به سر برند- بنا بر این فریب و نیرنگ در آن روا نمیباشد. و هیچوقت عهد و پیمانی را مبند که مجبور شوی با خدعه و فریب آن را به پایان برسانی. و هیچگاه پس از استواری پیمان سخنان دو پهلو به کار مبر و در آن هنگامی که در تنگنا قرار میگیری و موظف هستی که به عهدت وفا کنی بناحق به شکستن آن اقدام مکن که صبر و تحمل تو بر کار دشواری که در پاداش آن آسایش و امید فراوان وجود دارد بهتر است از خیانت و نیرنگی که از عاقبت شوم آن بیمناک بمانی و نیز ترس از این که مؤاخذه پروردگار شامل حالت شود و نتوانی چه در دنیا و چه در آخرت از حضرتش درخواست عفو و بخشش نمایی. بپرهیز از این که خون کسی را ناروا بریزی که چیزی به اندازه ریختن خون به ناحق، آدمی را به کیفر نمیرساند و مستحق از کف دادن نعمت و جوانمرگی نمیگرداند خداوند سبحان در روز قیامت اولین چیزی را که در بین بندگانش حکم میکند خونهای بناحقی است که ریخته شدهاند. بنا بر این قوت و برقراری حکومتت را با ریختن خون حرام و بناحق مخواه، زیرا ریختن خون افراد بیگناه باعث تضعیف حکومت و بلکه سبب نابودی و انتقال به غیر تو میگردد و ترا نزد پروردگار و نزد من در کشتن افراد از روی عمد عذری نخواهد بود زیرا لازمه ریختن خون کسی از روی عمد و بناحق قصاص و کشتن است.
ترجمه روان نهج البلاغه(ارفع)، صفحهی 1121و اگر از روی خطا و اشتباه کسی را کشتی و تازیانه یا شمشیر یا دستت از فرمان تو بیرون شد و بدون آنکه بخواهی کسی را کشتی، توجه کن که گاهی با یک مشت زدن و یا بالاتر سبب مرگ کسی خواهد شد. مبادا که نخوت ریاست سبب شود که خود را برتر دانی و خونبهای کشته شده را به خاندانش نرسانی. و بپرهیز از این که گرفتار عجب و غرور شوی و به چیزی که ترا به خودپسندی میکشاند تکیه کنی و بپرهیز از این که دوست داشته باشی ترا ستایش کنند که این حالت از بهترین فرصتهای شیطان است برای تاختن به انسان، تا در نتیجه اعمال خوب نیکوکاران را نابود سازد. و بپرهیز از این که به مردمت به خاطر نیکی هایت منت گذاری و یا آنچه را که کرده ای بزرگ شماری و یا به مردم وعدهای بدهی و بعد خلف وعده کنی که منت گذاردن، ارزش کار خوب را ضایع میکند و کار را بزرگ شمردن، نور حق را خاموش میسازد و خلف وعده، خشم خدا و مردم را بر میانگیزاند خداوند تبارک و تعالی فرموده: «دشمنی بزرگ نزد پروردگار به این است که چیزی را وعده دهید و به آن عمل نکنید» و بپرهیز از عجله در کارها پیش از آنکه وقت انجام آن رسیده باشد و بپرهیز از سستی در کارها وقتی که باید آن را انجام دهی و نیز پرهیز کن از لجاجت و پافشاری در کارهایی که راه درست از نادرست آن روشن نیست و بپرهیز از سستی در کارها در آن هنگام که راه درست آن روشن است.
بنا بر این هر کاری را در جای خود قرار ده و هر عملی را در موقع خودش به انجام برسان. و بپرهیز از اختصاص دادن چیزی به خود در حالی که حق همه مردم در آن یکسان است. و برحذر باش از غفلت از چیزی که بدان توجه داشته باشی و آن در برابر دید همگان است و همه آن را میدانند، بنا بر این تو مسئول کاری هستی که خود انجام ندادهای و بزودی پرده از روی کارها کنار میرود و داد مظلوم از تو گرفته خواهد شد.
ترجمه روان نهج البلاغه(ارفع)،صفحهی 1123ای مالک: در هنگام خشم خویشتندار باش و تندی مکن و دست و زبانت را در اختیار داشته باش. و از همه این کارهای زشت با عجله نکردن و حمله را عقب انداختن مالک نفس خویش شو تا خشمت فرو نشیند و عنان اختیارت در دستت قرار گیرد و هیچگاه به چنین قدرتی نمیرسی مگر آنکه زیاد به یاد مرگ و بازگشت به سوی پروردگار باشی. چیزی که بر تو واجب است یادآوری آنچه که بر پیشینیان تو گذشته از قبیل حکومت عدلی که داشتهاند و سنت شایستهای که بر جای نهادهاند و یا اثری که از رسول خدا (صلّی اللَّه علیه و آله) باقی مانده و یا واجبی که در کتاب خداست. پس تو باید به آنچه که ما بدان عمل کردهایم اقتدا کنی و بکوشی در پیروی آنچه در این عهدنامه بر گردن تو گذاردهایم و من حجت خود را در این نامه با تو محکم کردهام تا هنگامی که نفس تو به بو الهوسی سرعت گیرد بهانهای نداشته باشی.
پس جز پروردگار کسی قادر به جلوگیری از کار زشت و توفیق دهنده کار پسندیده نمی باشد و در آنچه که رسول اللَّه (صلّی اللَّه علیه و آله) در وصیتهایش با من عهد بست عبارت بود از سفارش و ترغیب به نماز و زکاة و محبت به غلامان، و من وصیت آن گرامی را پایان عهدنامهام با تو قرار میدهم «و لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلیّ العظیم». هیچ جنبش و قدرتی نیست مگر به کمک پروردگار بالامرتبه و بزرگ و قسمتی از این عهدنامه و قسمت پایانی آن و من از خداوند تبارک و تعالی میخواهم با رحمت واسعهاش و قدرت ترجمهرواننهجالبلاغه(ارفع)، صفحهی 1125بزرگش هر مطلوبی را بخواهم عنایت فرماید و من و تو را به آنچه رضایش در آن است موفق بدارد از قبیل داشتن عذری آشکار در پیشگاه او و آفریدگانش و نیکنامی در بین مردم و اثری زیبا و خوب در شهرها و داشتن نعمتی کامل و چند برابر که همراه با کرامت و فضل الهی باشد و نیز از او مسئلت میجویم که پایان کار من و ترا به نیکبختی و شهادت در راهش قرار دهد و ما به سوی او باز میگردیم و درود بر رسول اللَّه و درود بر آل او که پاک و پاکیزه اند.