- آسمونی
- مجله اینترنتی
- تقویم تاریخ
- 3 اسفند؛ کودتای انگلیسی رضاخان ( 1299 ه ش)

3 اسفند؛ کودتای انگلیسی رضاخان ( 1299 ه ش)
شکلگیری کودتای 3 اسفند
وضعیت سیاسی گیلان که همراهی نیروهای بلشویکی را برای فتح تهران با خود داشتند همگی سبب شدند که انگلستان با استفاده از یکی از ارزشمندترین مهرههای زمان خود یعنی ژنرال ادموند آیرونساید پایهریزی تغییر در حکومت ایران را آغاز کند.
انگلیسیها پس از جنگ جهانی اول به این نتیجه رسیدند که جهت دستیابی بیشتر به منابع ایران، به ناچار باید کودتایی در ایران انجام دهند. در این راستا، آنان دو مهره وابسته سیاسی و نظامی نیاز داشتند که از این میان سیدضیاءالدین طباطبایی را به عنوان چهره سیاسی و رضاخان سوادکوهی (معروف به رضاخان میرپنج) را به عنوان چهره نظامی برگزیدند.

رضاخان میرپنج : قزاقی که شاه شد
قبل از کودتا، رضاخان توافق کرد که پس از فتح تهران توسط نیروهای قزاق، مقام نخستوزیری به سیدضیاءالدین سپرده شود. سرانجام در اوایل اسفند 1299 هجریشمسی، قوای قزاق به فرماندهی رضاخان از قزوین به سوی تهران حرکت کردند و بدون هیچ گونه مشکل جدی، در سوم اسفند، تهران را تصرف نمودند.
احمدشاه قاجار از روی ترس و ناچاری، بدون هیچ واکنش جدی، رضاخان را به عنوان فرمانده کل قوا و همدست او، سیدضیاءالدین طباطبایی را به سمت نخستوزیری منصوب کرد. در این میان، رضا پهلوی به دلیل فرمانبرداری از دولت انگلیس و نیز سرکوب جنبشهای آزادیخواهانه مردم ایران، به عنوان عاملی جهت تمرکز قدرت در کشور و حفظ منافع نامشروع انگلیس، مورد حمایت شدید این کشور بود.
چهار سال بعد، رضا پهلوی به پادشاهی ایران رسید و تا سال 1320 هجریشمسی، مستبدانه از منافع انگلیس در ایران حمایت و حراست کرد. اما در جریان جنگ جهانی دوم، به دلیل گرایش رضاخان به آلمان، انگلیس وی را از پادشاهی خلع و تبعید کرد. رضاخان میرپنج فرزند عباسقلی خان سواد کوهی معروف به "داداش بیک" در بیست و دو سالگی به سلک نیروهای قزاق در آمد و در این مسیر پیشرفت کرد. او در بیست سال آینده دورههای مختلف نظامی را تا فرماندهی هنگ قزاقخانه (آتریاد) همدان طی کرد.
رضاخان و کودتا علیه حکومت قاجار
در سوم اسفند سال 1299 هجریشمسی واحدهای قزاق مقیم قزوین به فرماندهی رضاخان میرپنج وارد تهران شدند. کودتای سوم اسفند 1299 با توجه به تأثیرات فراوان آن بر حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایران واقعهای مهم و در خور توجه است. انگلیسیها برای اجرای نقشهای که کشیده بودند به دو چهره سیاسی و نظامی احتیاج داشتند و سرانجام در این میان سید ضیاء الدین طباطبایی مدیر روزنامه رعد و رضاخان میرپنج را برای این کار برگزیدند.
رضاخان سوادکوهی که چند سال قبل توسط اردشیر جی به عوامل انگلستان ملحق شده بود به عنوان عامل نظامی کودتا به ژنرال آیرونساید معرفی شد. در این میان، با کمک بانک شاهنشاهی و همکاری نظامی کلنل اسمایس، کاظمخان سیاح و مسعودخان کیهان، قوای نظامی و قزاق سازماندهی شده و شرایط برای انجام کودتا و اشغال تهران فراهم شد.

رضاخان در بهمن ماه همان سال در ملاقاتی با آیرونساید توافق کرده بود که پس از فتح تهران توسط نیروهای قزاق مقام نخستوزیری به سید ضیاءالدین طباطبایی سپرده شود.
برای این که رضاخان اطمینان حاصل کند که در تصرف تهران مشکلاتی وجود نخواهد داشت ژنرال انگلیسی به او اعلام کرد که احمد شاه در جریان این اقدام قرار دارد و نورمن سفیر انگلستان در تهران مشکلات احتمالی را مرتفع خواهد کرد. سرانجام در شب سوم اسفند 1299 کودتاچیان وارد تهران شده و نقاط حساس شهر را به اشغال خود در آوردند. با فتح تهران حکومت به دست کودتاچیان افتاد.
فردای همان روز سید ضیاءالدین طیاطبایی به عنوان نخستوزیر رسماً زمام امور را در دست گرفت. پست حساس وزارت جنگ با اندکی کشمکش در اختیار رضاخان سردار سپه قرار گرفت. پس از آن، احمدشاه قاجار حکم ریاست الوزرایی سید ضیاءالدین طباطبایی یزدی و سرداری سپه ژنرال رضاخان را صادر کرد.
سید ضیاءالدین پس از دست گرفتن قدرت بسیاری از شخصیتهای سیاسی را دستگیر کرد و به زندان افکند. از جمله این شخصیتها آیتالله مدرس بود. سید ضیاءالدین چند روز پس از کودتا به حضور احمد شاه رفت و شاه که نسبت به جان خود به شدت بیم داشت او را به عنوان نخستوزیر کابینه جدید معرفی نمود. کابینه سید ضیاء عملاً وظیفه یک محلل برای ورود کابینه رضاخان را ایفا نمود. پس از چندی، مقام وزارت جنگ نیز به رضاخان واگذار شد. به این ترتیب، با حمایت انگلیسیها، او یک به یک پلههای ترقی را پیمود و به تدریج به محکم کردن مواضع خود مشغول شد.

اما در این مسیر رضاخان با حضور مبارزانی چون سید حسن مدرس نمیتوانست به جولان گسترده بپردازد. در دوره چهارم مجلس، رضاخان که در مقام وزارت جنگ بود، کوشید امور دفاعی و اقتصادی را هم در اختیار گیرد. مدرس در دوازدهم مهر 1301، در جلسه 148 دوره چهارم مجلس، نطقی علیه رضاخان ایراد کرد و بر برکناری او تأکید نمود.
طرح موهوم جمهوریخواهی نیرنگ دیگر رضاخان بود که مدرس آن را ضد استقلال و هویت ایران و رهآورد تصمیم انگلستان برای تمرکز قدرت در شخص رضاخان خواند و در جهت نابودیاش گام برداشت. سرانجام گروهی از نمایندگان وابسته، به نیرنگ روی آوردند و مدرس را به بهانه آشتی با رضاخان در منزل قوام السلطنه نگاه داشتند و در غیاب او سردار سپه با 92 رأی مثبت مجلسیان، قدرت را به دست گرفت.