- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نگاهی به فیلم تیغ و ترمه
نگاهی به فیلم تیغ و ترمه
آسمونی" href="https://asemooni.com/" target="_blank" rel='follow'>اختصاصی آسمونی نقد از چکاوک شیرازی
تیتراژ ابتدایی فیلم که با نام کارگردان تکمیل شد خبر از یک فیلم خوب می داد. نمای شروع فیلم با صحنه ای که علی رضا زرین دست به تصویر کشیده بود حدسم را به حقیقت نزدیک تر می کرد.
لحظه به لحظه به اشتیاقم برای یک غافلگیری درجه یک اضافه می شد. ترمه ( دیبا زاهدی) دختری زیبا و سرزنده با عمویش ( هومن برق نورد) زندگی می کند و مادرش( لاله اسکندری) بعد از سال ها آمده که او را همراهش ببرد. ترمه کسی را دوست دارد که ظاهرا او خیلی های دیگر را به جز ترمه دوست دارد.
حالا ما مادری داریم شوخ و شنگ که قرار است در کنار مردی قرار بگیرد که از اول می دانستیم به قول خودمان سر و گوشش می جنبد و این خبر از یک درگیری پر تنش می دهد اما به غیر از چند کلمه ای که بین ترمه و دوستش رد و بدل می شود اتفاق خاص دیگری نمی افتد. ضعف فیلم نامه زمانی به شدت توی ذوق می زند که هم ما هم ترمه هم هر کسی که با فیلم در ارتباط بود میدانستیم که پسر، دلش با ترمه یکی نیست، از این موضوع که استفاده ی خاصی در فیلم نشده بود فقط با مردی با این خصیصه مواجه بودیم. اما همچنان امیدوار به این که شاید حداقل قرار است پسر( پژمان بازغی) در آخر ما را غافلگیر کند و آن کسی نباشد که همه می دانستیم. اما در کمال تعجب دیدیم که دقیقا همان است که بود و حتی برای محکم کاری صحنه ای ساخته شده بود که ترمه متوجه ی خیانت نامزدش می شود.
اما طبق فرموده ای در ناامیدی بسی امید است، به مادر ترمه دل خوش کردیم. طبق تعریف یک فیلم نامه ی مهندسی شده، شخصیت ها باید تغییر کنند. البته شاید بگویید مهم قهرمان اصلی داستان است، اما من به شما می گویم زمانی از قهرمان اصلی انتظار عوض شدن داشته باشید که او یک قهرمان واقعی باشد. به هر حال، مادر با عشوه و لوندی و شوخی های لوس وارد زندگی ترمه می شود با همان حالت از زندگی ترمه خارج می شود. اما باز هم همان چیزی بود که از اول. ترمه و ما و همه می دانستیم که مادرش عاطفه ی مادری ندارد و سرش به زندگی اش گرم است، حداقل انتظار این است که او در یک صحنه خلافش را ثابت کند اما او همان است که همان. تنها چیزی که متوجه می شویم این است که مادر ترمه با عمویش رابطه داشته و پدر ترمه بعد از فهمیدن این موضوع خودش را می کشد. که انقدر به این موضوع به صورت سطحی پرداخت شده که هیچ تاثیری روی مخاطب نداردو شوک بعدی این که تمام این بگیر و ببند ها و آمد و رفت ها و کلک زدن ها به خاطر بیست میلیون تومان بود. در آخر هم ترمه خانم قصه، کاملا ناگهانی تبدیل به یک جانی خطرناک می شود که انتقامش را از همه می گیرد و تمام.
حالا خودتان این فیلم را با ساخته ی دیگر کارگردان " شب یلدا" مقایسه کنید که چطور همه ی داستان در یک چاردیواری اتفاق می افتد و همه ی عناصر یک فیلم نامه ی خوب هم در آن فیلم وجود دارد و هنوز که هنوز است مزه ی فیلم زیر دندانمان است.