- آسمونی
- مجله اینترنتی
- دین و اندیشه
- اسلام
- داستان هجرت پیامبر اکرم (ص)

داستان هجرت پیامبر اکرم (ص)
پیامبر اسلام (ص) در سال سیزدهم بعثت، به دلیل اذیت و آزار مشرکان مکه به یثرب هجرت کردند. آسمونی" href="https://asemooni.com">آسمونی در این بخش به طور خلاصه داستان هجرت پیامبر اکرم (ص) را شرح می دهد.
داستان هجرت پیامبر اکرم (ص)
در سال یازدهم بعثت گروهی از مردم یثرب به مکه آمدند و پس از شنیدن سخنان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) مسلمان شدند. در سال بعد اینان در عقبه اول با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بیعت کردند و سال بعد از آن هفتاد و دو مرد و زن یثربی در همان عقبه با رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بر سر حمایت و حفظ جان ایشان بیعت کردند. از سوی دیگر فشار های قریش بر مسلمانان روز به روز بیش تر می شد و مکه دیگر محیط امنی برای ایشان نبود.به همین دلیل رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در سال سیزدهم بعثت فرمان هجرت به یثرب را که پس از ورود ایشان به این شهر مدینه النبی نام گرفت صادر کردند.
دلیل هجرت به مدینه
مکّه را جایگاه خاصی در دل مردم بود و بدون سیطره بر آن و برچیدن بتپرستی و جایگزینی آیین اسلامی، دعوت توحیدی پیامبر (ص) شکست خورده به حساب می آمد،بنابراین ضرورت داشت جایی به عنوان پایگاه این دعوت انتخاب شود که علاوه بر نزدیکی، بتوان از آنجا اوضاع مکّه را زیر نظر داشت و نوعی فشار سیاسی و اقتصادی و حتی نظامی به وقت لزوم بر آن وارد ساخت.مدینه همان جایی بود که مقدمات و لوازم اعمال چنین فشاری در آن موجود بود. مدینه می توانست به دلیل قرار داشتن در مسیر کاروانهای بازرگانی و تجاری قریش، مکّه را از نظر اقتصادی در فشار قرار دهد. خصوصا که منبع تأمین معاش مردم که در درجه نخست، تجارت و مبادلات بازرگانی بود.
هجرت به مدینه تنها راه حل ممکن فراروی پیامبر (ص) بود. هجرت به طایف فایدهای نداشت.یمن، ایران، روم، شام و سایر مناطق، زیر سلطه دو ابرقدرت بزرگ آن روزگار بودند که با هجرت به این سرزمین ها جز مشکلات و خطرات هولناک بهرهای عاید پیامبر (ص) و دعوت توحیدی نمی شد.حبشه نیز به لحاظ موقعیت جغرافیایی علاوه بر این که از مکّه فاصله زیادی داشت، نظر به واقعیتهای اجتماعی، سیاسی، انسانی و نژادی و نیز به عنوان یک کشور افریقایی نمی توانست رهبری یک برنامه اصلاحی جهانی را در هیچ یک از زمینههای اقتصادی، سیاسی، نظامی و حتی فکری و اجتماعی بر عهده گیرد
مدینه از نظر زراعی غنی تر از مکّه بود. بنابراین اگر روزی با نوعی فشار بازرگانی روبهرو می شد،می توانست در مقابل این فشار مقاومت کند و بدون تسلیم شدن در مقابل خواسته دیگران، به نوعی هرچند مشقّت بار به زندگی روزمره خود ادامه دهد.
اهالی مدینه در اصلی مردمان مهاجر یمن بودند که در قدیم الایام نوعی تمدّن ابتدایی داشتند. بدین ترتیب نه همانند مردمان بیابانگرد عرب، قلبهای خشن داشتند و نه همچون مردم قریش در فضای روانی خاصی به دنبال امتیازات ویژه و مصالح منطق های بودند.از سوی دیگر به خاطر رقابتهای آشکار تیرههای عدنانی و قحطانی، حتی اگر مردم مدینه انگیزه های دینی و عقیدتی نداشتند، از تسلیم پیامبر (ص) به دشمن عدنانی، خودداری می کردند.
مردم مدینه طعم تلخ انحراف را چشیده بودند و جنگهای پیدرپی آنان را از پای درآورده بود؛ آنها همواره در رعب و وحشت به سر می بردند، چنان که شب و روز اسلحه بر زمین نمی گذاشتند.
بشارت های یهود مدینه درباره ظهور قریب الوقوع پیامبری در منطقه عربستان، همه را برای پذیرش دین جدید آماده کرده بود
از همه گذشته، مردم مدینه، خودشان از پیامبر (ص) دعوت کردند تا به این شهر هجرت کند؛ با او در عقبه منی بیعت کردند و به حضرت وعده یاری و نصرت دادند و متعهّد شدند که چونان زن و فرزند خویش از آن حضرت دفاع کنند و حتی در این راه سلاح بردارند و در مقابل همگان بایستند.