- آسمونی
- مجله اینترنتی
- اطلاعات ضروری
- قانون و حقوق
- دانلود فیلم، موزیک، سریال بدون مجوز و شرایط کپی رایت

دانلود فیلم، موزیک، سریال بدون مجوز و شرایط کپی رایت

کپی رایت نوعی حفاظت قانونی آثار علمی و ادبی و هنری است. این قانون شامل هر نوع عرضه ای از آثار می باشد. از جمله، فیلم، سریال، موزیک و ... . در این مقاله از آسمونی در مورد قانون کپی رایت به ویژه در ایران بیشتر صحبت می کند. از شما عزیزان دعوت می کنیم تا انتهای این مقاله ما را همراهی کنید.
دانلود فیلم، موزیک، سریال بدون مجوز و شرایط کپی رایت
احتمالا بارها شنیدهاید که ایران عضو قانون کپی رایت نیست؛ این قانون چیست و دقیقا چه مواردی را شامل میشود؟
مدت زمان زیادی طول کشید تا هنرمندان و خالقان آثار اعم از هنری، ادبی و علمی برای حفظ مالکیت معنوی اثر خود بهفکر بیفتند. شاید ضرورتهای مدرنیته آنها را به این نقطه رساند تا مدتها فکر کنند و مدلهای مختلف حفظ اثر را روی کاغذ بنویسند تا درنهایت پیمان برن در روزی اواسط سال 1886 در شهر برن، بین کشورهای پادشاهی، منعقد شد.
قبل از آن، حقوق قانونی یک اثر متعلق به نویسندهی آن بود اما نویسنده در خارج از کشور خود، فاقد حقوق قانونی بود و مثلا در فرانسه، کتاب یک نویسندهی انگلیسی بدون اجازهی او چاپ میشد و نویسنده حق اعتراض نداشت. پیمان برن داشتن حق قانونی بر مالکیت یک اثر را در تمام کشورها قابل اجرا دانست .پیمان برن تاکنون بارها مورد تجدیدنظر قرار گرفته و از سال 1967 مدیریت آن برعهدهی سازمان جهانی حمایت از حقوق مالکیت معنوی Word Intellectual Property Organization یا WIPO قرار گرفته است.
اگر بخواهیم ساده و سرراست بگوییم «این حق چیست؟» باید گفت «حفاظت قانونی از هر اثری است که دارای ماهیت قابل درک باشد. اگر این اثر یک مقاله، نمایشنامه، ترانه، یک حرکت جدید در رقص، کد HTML یا گرافیک کامپیوتری باشد بهنحویکه قابل ثبت بر کاغذ، نوار کاست،CD یا هارد درایو کامپیوتر باشد، شامل قانون کپیرایت میشود.»
قانون کپی رایت به خالق اثر اجازه میدهد تا از حقوق انحصاری تکثیر، اقتباس در شیوهی بیان نو مانند به فیلم تبدیلکردن یک رمان) پخش و نمایش عمومی اثر استفاده کند. انحصاری به این معناست که تنها خالق اثر، نه کسی که به نحوی به اثر دسترسی دارد، میتواند از این حقوق استفاده کند.
قانون کپیرایت از زمانی که اثری در شکلی ملموس به وجود بیاید، شامل آن اثر میشود .مثلا یک نویسندهی انگلیسی، داستان خود را مینویسد، نام خود را امضا میکند و با گذاشتن نشانه © در کنار آن تاکید میکند که نویسندهی این داستان است. نوشته را در پاکتی میگذارد و به آدرس خودش پست میکند و این پاکت را دربسته نگه میدارد. درواقع شاهد او تاریخ مهر پست بر پاکت است.

حالا او با در دست داشتن این نامه، اثر خود را در دفتر کپی رایت انگلستان به ثبت میرساند تا از هرگونه سوءاستفاده جلوگیری کند. خالقان آثار دیجیتالی هم میتوانند هنگام حفظ یک اثر در کامپیوتر، تاریخ و ساعت آن را حفظ کنند تا با در دست داشتن فایل اصلی ثابت کنند زودتر از شخصی که به نحوی برای مثال از وبسایت به آنها دست یافته، آن را به وجود آوردهاند.
در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در سال گذشته نزدیک به 10هزار علاقهمند به کتاب، دستبندهای کمپین «نه به دانلود غیرقانونی کتاب» را به دست خود بستند و بهصورت نمادین حمایت خود را از این کمپین اعلام کردند.
وقتی از یک سایت دیدن میکنید، کپیکردن مطالب، تصاویر یا کد HTML آن با چند کلیک امکانپذیر است و بسیاری از ما به دلایل مختلف این کار را انجام میدهیم. ما گمان میکنیم اینترنت یک فضای عمومیست و برداشت مطالب آن آزاد است، به خصوص که ذخیره یا کپی فایلهای آن به سادگی میسر است.
اما باید بدانیم آنچه در اینترنت میبینیم در صورتی قابل کپیکردن است که یا دولتی باشد؛ مانند اسناد سفارتخانهها، دانشگاهها و غیره یا تاریخ کپیرایت آن منقضی شده باشد، یا صاحب وبسایت حقوق خود را لغو یا واگذار کرده باشد. از سویی دیگر اگر با اجازهی صاحب اثر، در متن، تصویر، کد HTML و موارد مشابه آن تغییر کلی ایجاد کنید و این تغییرات موافق با شرایط صاحب اثر باشد، شما صاحب اثر جدید هستید. در غیر این صورت به دزدی ادبی/هنری محکوم خواهید شد.
ایران متاسفانه جزو کشورهای امضاکنندهی قانون برن نیست. بنابراین قوانین بینالمللی و محافظت از آثار به شکل قانونی در کشور ما اتفاق نمیافتد؛ اما کمپینها و فعالیتهای فرهنگی بسیاری در تلاش هستند برای حفظ مالکیت اثر تا آنجا که قابل کنترل و اجراست قانون کپی رایت را رعایت کنند.
از سال گذشته و همزمان با نمایشگاه کتاب، وبسایت فروش آنلاین کتاب «فیدیبو» حرکتی را با عنوان «نه به دانلود غیرقانونی» راه انداخت تا از حقوق نویسندگان محافظت کند. این کمپین بزرگ «رصد» نام دارد؛ کمپین صیانت از حقوق ناشران و نویسندگان. در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در سال گذشته نزدیک به 10هزار علاقهمند به کتاب، دستبندهای کمپین «نه به دانلود غیرقانونی کتاب» را به دست خود بستند و بهصورت نمادین حمایت خود را از این کمپین اعلام کردند.
در سال جاری و در نمایشگاه کتاب امسال هم قرار است هرکدام از ما با مشارکت در این طرح و قبول حفظ مالکیت معنوی اثر برای خالق آن اثر، به این کمپین بپیوندیم و با پرداخت هزینههایی بسیار ناچیز به نویسنده، فیلمساز، محقق و هر تولیدکنندهی اثری که راهی برای فروش حقیقی اثر خود ندارد احترام بگذاریم، و به او، در تولید آثار بعدیاش کمک کنیم.
همچنین میتوانید اگر کتاب یا اثری بدون اجازهی صاحبامتیاز آن بهصورت فرمتهای دیجیتالی مثل PDF در وبسایتی در حال انتشار است، به مسئولان سایت فیدیبو اطلاع دهید.

دانلود غیر قانونی؛ نه جرم است نه گناه؟
محمدهاشم اکبریانی: یادم نیست چه فیلمی بود؛ اما خوب به یاد دارم که یکی دو فیلم ایرانی به صورت غیرمجاز وارد بازار شد و سیدیهای آن به وفور فروش رفت. عکسالعمل سینماگران و فعالان این عرصه به گونهای بود که فوراً غائله ختم شد و مجاری ورود فیلم به بازار غیرقانونی گرفته شد.
اما کتاب این وضع را ندارد. متاسفانه کتابها یکی پس از دیگری در کانالهای اینترنتی قرار میگیرند و راحت و بدون هیچ دردسر و هزینهای به دست افراد میرسند. فرقی هم نمیکند کتاب امکان چاپ داشته و در بازار قابل توزیع باشد یا نشود آن را در بازار تهیه کرد.
فقط لازم است کتابی مخاطب فراوان به دست آورد تا به سرعت جای خود را از ویترین کتابفروشیها به سایتها و شبکههای اجتماعی بدهد. شرایط به گونهای است که به نظر میرسد هیچ راهحلی هم برای این معضل وجود ندارد. در ظهور آن هم خیلیها دخیلاند.
کسانی که فایل دیجیتالی آن را تولید میکنند، کسانی که آن را تکثیر میکنند و کسانی که دانلودش میکنند. همه طرفها هم با آنکه میدانند عملی غیراخلاقی انجام میدهند اما دست از کار خود نمیشویند و به آن ادامه میدهند. انگار جایی که پای منافع اقتصادی پیش کشیده شود کم هستند افرادی که پایبند اخلاق باشند. انتظار زیادی هم نمیشود داشت. وقتی اختلاسها و فسادهای چندصدمیلیاردی، در نوبتهای مختلف، اتفاق میافتد معلوم است یک جای کار میلنگد.
متاسفانه بسیاری از ما نیازی به اخلاق در زندگی خود نمیبینیم و همین امر دست ما را در دست بردن به سرمایه دیگران باز میگذارد. اما همچنان که تجربه بشری نشان میدهد نمیتوان برای رسیدن به جامعه مطلوب صرفاً به اخلاق متکی بود. قانون برای همین وضع شد که انسان قادر نبود با اخلاق صرف، به اداره امور به شکل مطلوب خود بپردازد. درباره انتشار غیرمجاز کتاب هم قضیه به همین منوال است.
نمیشود و نباید مدام تکرار کنیم «دوست من، عزیز، برادر، کتابخوان محترم، دوستدار کتاب، هموطن، همشهری، نکن جان من، کتابها را به صورت غیرمجاز تکثیر نکن و در صفحات اینترنت نگذار، کتابها را دانلود نکن، برای این کتاب زحمت کشیده شده، نویسنده و ناشر برای آن از زندگی و مال خود، مایه گذاشتهاند.

نکن جان من، نکن.» این توصیههای اخلاقی همچنان که برای برخی که دست به اختلاس و دزدیهای میلیاردتومانی میزنند، جواب نداده است برای تکثیرکنندگان کتاب و دانلودکنندگان آن هم جواب نداده و نخواهد داد. این سرقتها انگار یک رویه معمول شده است و همه هم فراموش کردهایم که باید با آن مبارزه کنیم و اجازه این کار را به افراد ندهیم.
خیلی بد است که جامعه و مجری قانون در برابر این بیاخلاقی و بیقانونی، حساسیت خود را از دست بدهد و بیتفاوت شود. بدترین قسمت قضیه همین است که بسیاری از ما و مسوولان، دیگر پذیرفتهایم که این بیقانونی انجام شود و ما هم در گفتار و عمل، سکوت کنیم.
انگار تکثیر و دانلود همه چیز، امری معمول شده است! اما به جرات میتوان گفت وقتی بخش عمدهای از جامعه به این نتیجه برسد که «ول کن بابا»، فاجعهبارترین قسمت ماجرا شکل گرفته است. متاسفانه نهادهای مدنی و مرتبط با نویسندگان و کتاب هم برای این قضیه تره خرد نمیکنند. برای آنها انگار سیاست و مسائل سیاسی مهمتر از منافع نویسندگان است.
گرچه سیاست با سرنوشت نویسنده و ناشر و من و شما گره خورده است اما این به آن معنا نیست که مراکز و نهادهایی که در ارتباط با نویسنده و کتابند، مسائل و مشکلات نویسندگان را از آن جهت که مسائل مهمتری هست فراموش کنند. آنها باید به این باور برسند که حقالتالیف و منابع مالی برای نویسنده امر مهمی است و نباید کتابش به راحتی تکثیر شود و مفت و مجانی در اختیار همگان قرار گیرد. اما چه باید کرد؟
اولاً و بدون تعارف باید گفت تا زمانی که اختلاسهای میلیاردی در اقتصاد وجود دارد و دهها سرقت کوچک و بزرگ امری معمولی به شمار میرود نمیتوان انتظار داشت انتشار غیرقانونی کتاب، با بخشنامه و دستورالعمل و توصیههای اخلاقی برطرف شود. خصوصاً آنکه بخش مهمی از جامعه نیز به این موضوع حساسیت نشان نمیدهد. ثانیاً باید نهادهای مجری قانون و ضابطان آن کمربندها را محکم ببندند و برنامهای جدی داشته باشند که روشهای مبارزه را هم باید کارشناسان تدوین کنند.
ثالثاً و از همه مهمتر باید نهادها و مراکز صنفی، حل این مشکل را یکی از اولویتهای خود قرار دهند و با اهرمهایی که در اختیار دارند به مبارزه با آن برخیزند. در عین حال قرار نیست کسی که نقد میکند راهحل را هم ارائه دهد. باید کارشناسان و متخصصان این حوزه بنشینند و برنامهای جامع و واقعگرایانه برای حل این معضل بیابند.

حسن همایون: صنعت نشر کتاب در ایران هر ماه و سال با بحرانی تازه روبهرو میشود. رکود دامنگیر اقتصاد ایران وضعیت وخیم نشر را بدخیمتر کرده است. تلاشهای حمایتی دولت هم مسکنهایی موقت است بر این اوضاع بدخیم و عملاً بستههای حمایتی و تشویقی دولتها برای ترویج کتابخوانی، اقتصاد نشر ایران را به بیماری رانت مبتلا کرده است.
بیماریای لاعلاج که تبعات آن از شمار فزون است. بستههای حمایتی دولتها برای برونرفت صنعت نشر کتاب از رکود طی سالیان برگزاری نمایشگاههای کتاب استانی و نمایشگاه کتاب تهران بوده است به اینها اضافه کنید خرید کتاب چندین و چند نهاد دولتی از ناشران و همینطور از گذشته بعید تاکنون هم ارائه بنکارتهایی به مخاطبها برای خرید کتاب که عملاً هیچیک از اینها نهتنها دردی از رکود نشر کتاب و کتابنخوانی ما ایرانیها دوا نکرده است بلکه ذهنیت خطرناکی در عموم مردم ایجاد شده است که فکر میکنند باید کتابهای مورد نیازشان کمتر از قیمت واقعی یا اصلاً به رایگان در اختیارشان قرار گیرد تا روزی و هفتهای یا شاید ماهی و سالی کتابی را تورقی کنند و در غیر این صورت ترجیح میدهند همینجور بروند و بیایند.
شکلگیری این ذهنیت در طول این سالیان هم ناشران را تنبل بار آورده است و حاضر نیستند از عرق جبین و کار خویش نان بخورند و عملاً چشم به راه دستگاه دولتی میمانند تا شماری از کتابهایشان را بخرد و خلاص و از اینرو آنها عملاً به صرافت سر و شکل دادن شبکه توزیع پایدار و گسترده کتاب در ایران بر نیایند و هم آنکه مردم را جوری بار آورده است که هر جا کتابی زیر قیمت یا مفت چنگتان آمد معطل نکنید مال شماست بردارید و ببرید و حال کنید و حقوق مادی و معنوی صاحب اثر هم اصلاً مهم نیست. این دو رنج و چالش صنعت نشر کتاب هر روز بغرنجتر از روز قبل میشود و اینها نتایج سیاستهای حمایتی -بخوانید رانتی- دولتها از فضای کسب و کار کتاب و صنعت نشر کتاب در ایران است.
مادامی که در بر این پاشنه بچرخد و دولتها در اجرای این دست سیاستهای حمایتی تجدید نظر نکنند و بر ادامه این سیاستها اصرار داشته باشند نمیتوان به ایجاد شبکه پایدار توزیع کتاب در ایران امید بست و نه اینکه مردم دیگر قید کتاب زیر قیمت و مفت را بزنند و برای تهیه کتابهای مورد نیازشان نهتنها مفتخوری نکنند بلکه قیمت واقعی کتاب را بپردازند.

متاثر از شکلگیری این ذهنیت در میان عموم مردم که کتاب باید ارزان و مفت باشد، با رواج و گسترش اینترنت در یک دهه اخیر عملاً شاهد راهاندازی دهها سایت هستیم که از صبح تا شام و از شام تا سپیدهدم کارشان دستبرد زدن به آثار نویسندگان و مترجمها و شاعران است.
دهها سایت مختلف در یک دهه اخیر شکل گرفته است که بیاعتنا به حقوق مادی و معنوی صاحب اثر اقدام به عرضه نسخه پیدیاف این آثار بر روی سایتهایشان میکنند تا از رهگذر این اقدام میزان مراجعه به سایتهایشان افزایش پیدا کند و بتوانند کالاهای بیربط به کتاب هم آگهی کنند و به مشتریها بفروشند. کسب سود حداکثری از حاصل دسترنج دیگران مهمترین انگیزه این دست سایتهای اقماری است و از سویی برخی از این سایتها مدعی دفاع از آزادی بیان و رفع سانسور میشوند و بسیاری مواقع به دروغ ادعا میکنند فلان کتاب در بازار موجود نیست و ما برای مقابله با سانسور اقدام به نشر این آثار میکنیم. در حالی که خیلیوقتها این ادعا درست نیست.
بسیاری آثار در فضای نشر مکتوب و چاپی موجود هستند و مشکلی هم از حیث سانسور برای عرضه و فروش ندارند با این حال نسخه پیدیاف آنها هم در این دست سایتها عرضه شده است و عملاً مورد دستبرد قرار گرفته است. گسترش «عدالت اجتماعی» از رهگذر سرقت و دستبرد به آثار نویسندگان و مترجمها در حوزه علوم انسانی یکی از تازهترین ادعاها و بهانهها برای عرضه غیرقانونی صدها کتاب ادبیات و علوم انسانی روی یکی از سایتها بود که اعتراض جمعی از نویسندگان و شاعران و مترجمان را به همراه داشت و در نامهای اعتراضی به سرقتکنندگان مدعی «عدالت اجتماعی» خواستند برای تحقق این ایده کمونیستی از جیب خود مایه بگذارند و از کیسه خلیفه نبخشند!

دستبرد به آثار نویسندگان و مترجمان و شاعران چیز تازهای نیست و از سالها پیش آثار مطرح و پرفروش برخی از نویسندگان و مترجمان قاچاق میشد و نسخه افست آن با کیفیت چاپ پایینتر در راسته انقلاب فروش میرفت و تنها دلیل کمخطر بودن آن نوع قاچاق این بود که آنچنان گسترده و جدی نبود که بخواهد اقتصاد نشر را با بحران روبهرو کند اما با گسترش اینترنت و سایتهای سارق کتاب میبینیم این دست اتفاقها عملاً تهدیدی جدی برای اقتصاد نشر ایران است.
اقتصادی غیر شفاف، وابسته، بیمار که خیلی وقتها دخلش با خرجش نمیخواند و اگر حمایتهای دولتها از صنعت ورشکسته کتاب نبود بیشک از رقم دو هزار ناشر ثبتشده 10 ناشر هم نمیتوانست بر جای بماند.
عرضه کتابها فقط به سایتها محدود نمیشود، بلکه چندصد و چند هزار کتاب را در یک یا چند سیدی کپی میکنند و در حاشیه پیادهرو انقلاب روی گونی بساط میکنند و چند صد میلیون سرمایه ناشران و چند ده سال حاصل زحمت دهها نویسنده و مترجم را یکجا به دو هزار تومان میفروشند تا چند دههزارتومانی کاسب شوند و به زخمی بزنند!
به اعتقاد بسیاری از فعالان نشر، مساله سانسور کتاب و عدم اعتماد مخاطب به نسخه چاپی آثار و همینطور شکلگیری این ذهنیت نزد افکار عمومی که کتاب باید زیر قیمت واقعی یا اصلاً مفت عرضه شود عملاً سبب گسترش پدیده دانلود غیرقانونی شده است و در این میان اقدامهای انتظامی و قضایی و برخورد با متخلفان فقط مانع تشدید این وضعیت میشود و هرگز نمیتواند تکلیف این موضوع را یکبار برای همیشه روشن کند.
از اینرو ضرورت بازنگری در سیاستهای نظارتی و حمایتی از حوزه کتاب بیش از گذشته احساس میشود؛ سیاستهایی که نهتنها به گسترش کتابخوانی و نهادینه شدن کتابخوانی در ایران کمک بزرگی نکرده است بلکه عملاً منجر به پدید آمدن چالشهای دیگر هم شده است.

در این بین البته اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، فعالان نشر و اهل کتاب اعم از نویسندگان و مترجمان و شاعران و مولفان حوزه علوم انسانی به طور فردی و گاه صنفی فعالیتهایی را برای مقابله با دانلود غیرقانونی سر و شکل دادهاند. از آن جمله میتوان به اقدامهای ترویجی مانند راهاندازی کمپین «من دزد کتاب نیستم» اشاره کرد.
اقدامی که از سوی سایت فیدیبو فروشگاه ئیبوک فارسی صورت گرفته است و به این منظور وبسایتی برای رصد اقدامهای مجرمانه و غیرقانونی عرضه کتاب در فضای وب هم راهاندازی شده است؛ در این سایت کاربران، مولفان و ناشران میتوانند پیوند (لینک) سایتهای متخلف را ارائه کنند تا برای حذف کتاب سرقت رفته پیگیریها انجام شود.
با مروری بر این بخش سایت بهرغم فعالیت دوساله آن میبینیم عملاً شمار اندکی از کتابهایی که به صورت غیرقانونی برای دانلود عرضه شده، حذف شدهاند در حالی که بیش از صدها عنوان کتاب همچنان در سایتهای مختلف به صورت غیرقانونی عرضه شدهاند و از سوی کاربران دانلود میشوند.
زمان به شتاب میگذرد و باید دید سرانجام این مصاف به کجا میرسد. در روزگاری که خبر اختلاسها و ارتشاها و فسادهای اقتصادی میلیاردی عملاً چیزی عادی شده است و قبح دزدی و مال مردمخوری از میان رفته است، آیا اصلاً میتوان امیدی به تغییر این رویه و توقف پدیده کتابدزدی داشت یا خیر؟!
در فضایی که صنعت محتضر و ورشکسته نشر کتاب در ایران مدام زیر کیسه اکسیژن هوای انواع و اقسام حمایتهای دولتی نفس میکشد آیا میتوانید به روزهای رونق مبتنی بر بازار سرمایه و رقابت دست پیدا کنید یا خیر؟! چندان بوی بهبود از اوضاع نمیآید با این همه باید امیدوار بود. تا چه پیش آید و چه بگذرد.