
احمدی نژاد و دیوید بکهام از دیدگاه سایمون کوپر!
سایمون کوپر یک دهه قبل به شدت از یک سارق ایرانی عصبانی شده بود؛ منظور او از سارق، همان مترجم و ناشری بودند که کتابش را بدون اجازه و بی رعایت قانون کپی رایت منتشر کرده بودند. اما این بار در کتاب مردان فوتبال( انتشارات گلگشت، ترجمه علی امیری فر) او با دستخط خود، این کتاب را به همه خوانندگان خود در ایران تقدیم کرده و ما را در لذت تجربه ها و ملاقات هایش با بزرگان فوتبال، سهیم ساخته است.
در این کتاب او خاطراتی را نقل می کند که از 1997 به بعد در ملاقات با بازیکنان و مربیان سرشناس برایش ثبت شده است. از یوهان کرویف می گوید که بابت هر مصاحبه پول می خواست و وقتی بابت یک مطلب درباره کرویف، به او پولی پرداخت نشد، به شدت علیه کوپر موضع گرفت(!)، از نیکلاس آنلکا که برای یک مصاحبه مطبوعاتی، تنها(!) با چهار ساعت تاخیر حضور پیدا کرد، از مایحکل اوون که در زندگی اش حتی یک کتاب هم نخواند، از مشوربخواری های رونالدینیو که چیزی نمانده بود لیونل مسی را در بدو ورود به بارسلونا از راه به در کند و از بسیاری چهره های شناخته شده دیگر.
البته در این بین دیوید بکهام هم جایگاه ویژه ای در نوشته های کوپر دارد. کوپر است که توضیح می دهد ویکتوریا آدامز- همسر فعلی دیوید بکهام- به دستور مدیر برنامه اش سایمون فولر، رابطه اش را با نامزدش استورات به هم زد و وارد رابطه با یک چهره شناخته شده مثل بکهام شد تا به این ترتیب پایه های برند بکهام ریخته شود.
در بخشی از این کتاب یادی می شود از سال 1382 ش. و دوران ریاست محمود احمدی نژاد در شهرداری تهران. کوپر می نویسد:
تبلیغات با عکس بکهام آن قدر کارا بوده که در سال 2003 بنرهای شهری روعن موتور کاسترول از تهران حذف شده است؛ شهردار وقت پایتخت ایران یعنی محمود احمدی نژاد، این دستور را داده بود. در توضیح، منبعی به رویترز گفته بود دلیل حذف تصویر بکهام این بود که او بیش از اندازه وسوسه کننده بوده است. همین طور تصاویر تلویزیونی که بکهام را با پاهای نیمه لخت نشان می داد در این کشور ممنوع شد.
کوپر در نوشته ابتدای کتاب خود گفته که دوست دارد ایران را روزی ببیند. قطعا اگر روزی به ایران بیاید، سوژه های فراوانی برای نوشتن از فوتبال عصر احمدی نژادی به دست خواهد آورد. از دولتی که معاون رئیس جمهور آن تلاش کرد که همزمان رئس فدراسیون فوتبال شود و با این کار فدراسیون فوتبال را به سمت تعلیق پیش برد، از معاون رئیس جمهوری که به دنبال تاسیس فیفای اسلامی بود و همچنین از رئیس جمهوری که خودش مربیان تیم ملی را انتصاب و آنها را عزل می کرد!
به هر شکل باید گفت که کتاب مردان فوتبال، ارزش خواندن را دارد و بسیاری از خاطرات یکی دو دهه قبل تان، با خواندن این کتاب زنده خواهد شد.
ایشون بسیارفردفرهیخته ای بودندوبه فکر مردم من با قانون یارانه ای که ایشون گذاشتند توانستم مهاجرت کنمو این کامنت را از انگلستان جزیره ای در جنوب افریقابراتون میزارم یادش بخیرجشن خیریه ای برگذار شدبرای افراد روشن دل و نابینا جناب دکتر در مواجه با این گروه شروع به دست تکان دادن کردن