- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نقد فیلم همه چاقوهای قدیمی
نقد فیلم همه چاقوهای قدیمی
چهارشنبه 24 اردیبهشت 1401
چکاوک شیرازی
All the old knives
ژانر معمایی- جنایی
2022
همه چاقوهای قدیمی یک فیلم تمام عیار است که درست است که به موضوعات روز از جمله ترورهایی که توسط تکفیری ها انجام می شود پرداخته، اما این موضوع دغدغه ی اصلی فیلم ساز نبوده و تنها به عنوان چبستری برای پرداختن به داستان اصلی از آن استفاده شده است.
فیلم همه فاکتورهای لازم برای جذب مخاطب را دارا است. از عشق و دوستی گرفته تا جاسوس بازی و قتل.
ضمن این که ته ذهن مخاطب را با یادآوری داستان های آگاتا کریستی قلقلک می دهد.
"هنری" و "سیلیا" زن و مردی هستند که در سازمانی اطلاعاتی کار می کنند. آن دو به یکدیگر دل باخته اند.
فیلم با فرم روایی جذابی همراه است و مدام ما را به گذشته می برد و به زمان حال برمی گرداند و در این رفت و برگشت ها اطلاعات لازم را به ما می دفیلم با ترک "هنری" توسط "سیلیا" آغاز می شود و برای درک بهتر این جریان به هشت سال بعد می رویم. جایی که "هنری" را به عنوان بازجوی ماجرای هواپیمايى مى بينيم كه در هشت سال پیش اتفاق افتاده بود، به کار گرفته شده. او س باید دوباره به صحنه برگردد و از دوست و همکار صمیمی اش و هم چنین از سیلیا معشوقه ی سابقش در مورد پرونده ای که به نظر می رسد همان هشت سال قبل، بسته شده است، بازجویی کند.
داستان طوری طراحی شده است که همهی عواملی که معرفی می شوند مظنون اصلی به نظر می رسند، به همین دلیل در بالا گفته شد که این فیلم شبیه داستان های آگاتا کریستی است؛ زیرا تا لحظه ی پایانی فیلم و زمانی که پرده ها از روی حقیقت کنار می روند نمی شود حدس زد که چه کسی خیانت کرده است.
اگر بخواهیم برای "هنری" به عنوان قهرمان اصلی نقطه ی ضعفی در نظر بگیریم، می توان گفت که او خودخواه است و همیشه مهمترین چیزی را که در حال حاضر دارد در نظر می گیرد و بقیه چیزها برایش بی اهمیت هستند.
او تلاش می کند که خائن را گیر بیندازد. بنابراین با همکار و دوستش که در زمان فعالیت در سازمان برای او چون دوستی مهربان بود به تندی برخورد می کند و او را با حرف های تلخش از خود می رنجاند. البته به نظر می رسد که حق دارد زیرا اتفاقات داستان طوری طراحی شده است که او یکی از مظنونین اصلی به نظر می آید که باعث کشته شدن همهی مسافران یک هواپیمای مسافربری شده است.
هم زمان که شک ما نسبت به او اوج می گیرد، در خطی موازی به "سیلیا"هم شک می کنیم. رفتارش در آن روز خاص و سپس ترک کردن هنری و رفت و آمد های مشکوکش همه باعث تقویت چنین حسی می شود.
این در حالی است که در طول فیلم کد هایی به ما داده شده است که بعد از این که فهمیدیم که خائن کیست دوباره در ذهنمان می درخشند. این کدها هم در دیالوگ ها وجود دارند هم در کنش ها و واکنش ها. یکی از آن ها زمانی است که "سیلیا" از پیش رابط هایش بر می گردد و هنری را می بینیم که بسیار مضطرب است و از این که "سیلیا" را دیده خوشحال به نظر می رسد. در ابتدا می شود این خوشحالی را از روی عشق و علاقه، نامید اما بعدا متوجه خواهیم شد که دلیل آن چیست.
همه تلاش های هنری برای بازجویی از "سیلیا " در محیطی رمانتیک در یک رستوران اتفاق می افتد و ما در این بستر آرام جنایتی بزرگ را کشف می کنیم.
زمانی که ورق بر میگردد و همه ی معادلات ذهنی مان به هم می ریزد از آن سکانس های به یاد ماندنی در سینماست که مزه اش تا مدت ها زیر زبانمان باقی می ماند.
ای کاش چند سال از پخش این فیلم گذشته بود و اکثریت فیلم بین این فیلم را دیده بودند، تا می شد به راحتی راجع به همه ی زوایای آن صحبت کرد اما از آن جا که متاسفانه خطر اسپویل شدن وجود دارد باید سخن را کوتاه کنیم و تنها پیشنهاد دهیم که هر په سریع تر فیلم را تماشا کنید.