
نقد فیلم شادروان
يكشنبه 29 خرداد 1401
چكاوك شيرازى
نگاهى به فيلم شادروان
بازى هاى خوب اما فيلمنامه ...
اگر وقت بيشترى برای سناریوی فيلم شادروان صرف شده بود می توانست تبدیل به یکی از فیلم های ماندگار سینمای ایران بشود.
اما از آن جا که همیشه ایده ی اولیه را می چسبیم و كمتر تفکر ثانوی یا مشورتی را قبول داريم، ایده های خوب را تبدیل به فيلمنامه هاى عجیب و غریب می کنیم.
این فیلم داستان خانواده ای است که پدرشان را از دست داده اند اما هزینه ی مراسم کفن و دفن ندارند و درگیر ایده های نامعقول برادرشان "نادر" می شوند و از پی آن اتفاقاتی رقم میخورد که مثلا داستان را جلو می برد.
هیچ کدام از این اتفاقات دور هسته ی اولیه ایده تنیده نشده اند و مانند دانه های گردن بند که صرفا با یک زنجير به هم مربوط می شوند، کنار هم قرار گرفته اند که در آخر فیلمی ساخته شده باشد.
ابتدا دست به سرقت جنازه ی پدر (رضا رویگری) می زنند و پس از این که به بن بست خوردند این ماجرا تمام می شود و سراغ اتفاق بعدی می روند.
در دل هر کدام از این اتفاقات و ماجراها يك کمدی در جریان است که می تواند از مخاطب خنده بگیرد اما حیف که ماجراها استحکام لازم را ندارند و نتیجه ی مطلوب به دست نمی آید.

مخاطب نمی تواند کاراکتر اصلی "نادر" را كه با بازی خوب "سینا مهراد" است، بشناسد او صرفا فردی شيفته مارادوناست که دلیل علاقه اش را به او نمی فهمیم یا حداقل زمانی که خودش را با او مقایسه می کند نمی فهمیم چرا فوتبال را جدى نگرفته است؟!
مگر اين شخصيت خود را با مارادونا مقايسه نمى كند و مدام نمی گوید هر دو افرادی از قشر ضعیف جامعه بودند پس چرا با این همه علاقه او حتی خودش را به خواسته هایش نزدیک که نمی کند هیچ، بلکه علاقه اش را هم از دست می دهد!
هیچ تحولی در شخصیت او به چشم نمی خورد (آرک شخصیت) او همانی است که از ابتدا بود دلیلش هم این است که برای ساخت کاراکترهایمان وقت صرف نمی کنیم.
"نادر" حتی آرزوی مشخصی هم ندارد. منظور آرزویی است که مخاطب بتواند با او همذات پنداری کند و این که او صرفا به دنبال تهیه پول است نمی تواند آرزوی مطلوبی تلقی شود. در نتیجه وقتی او هدفی برای دنبال کردن ندارد نمی توان او را به عنوان شخصیت اصلی تلقى كرد، زیرا مادر، برادر و خواهرش هم هر کدام به دنبال تهیه پول هستند.

در این بین شخصيت دایی اسد (بهرنگ علوی) بیشتر از بقیه جا افتاده است و دقیقا می توانید مابه ازاهای فراوانی از او را در خانواده ها پیدا کنید. اما او هم به تکرار چند جمله ی تکرای بسنده می کند.

اما "نازنین بیاتی" در اين فيلم بسیار خوش درخشیده است و بازى بسيار خوبى از خود به جاى گذاشته و کاملا مشخص است که بازيگرى برايش جدى مى باشد چرا كه در هر فيلم يا سريالى كه از وى مى بينيم، متوجه مى شويم كه هر روز بهتر از روز قبل می شود.
و اما سرانجام در آخر داستان فيلم شادروان همه کمک می کنند و مراسم ختم به خیر می شود. اما اگر هدفی مانند فیلم "مهمان مامان" در پس این کمک هاست باید گفت که سخت شکست خورده است. در مهمان مامان تاثیر همکاری و همراهی همسایه ها درونی شده ی نقش ها و داستان فیلم بود اما در شادروان صرفا وصله ای ناجور برای تمام کردن فیلم است.

پایان داستان هم پایانی تاثیرگذار نیست زیرا "نادر" برای به دست آوردن "آهو" و نگه داشتنش هیچ تلاشی در طول فیلم نکرده است.
پس پایان فیلم هم اتفاق تراژیکی نیست. اما از آن جایی که ما عادت به تماشای هر فيلم خنده داری داریم این فیلم به احترام بازی خوب بازیگرانش می تواند سرگرمی خوبی باشد.
این آدم های بی هدف که فقط روزگار را می گذرونند زیاد هستند .اما اینکه آهورا فرستاد با شوهرش بره به خاطر فقرش بود و از خودگذشتگی کرد
کی گفته نادر برای آهو هیچ تلاشی نکرد؟؟؟ همینکه پا رو دل خودش گذاشت تا آهو و بچش خوشبخت بشن بزرگترین فداکاری و تلاشه. همونطور که دیدین نادر حتی پول پرداخت غذا هم نداشت. پس آهو و بچش در کنارش سیاه بخت میشدن